پادکست روزها در راه | قسمت دهم | خسته اما مغرور

  • دانلود فایل صوتی
  • متن قسمت
    • 010- روزها در راه

      ۵۷/۱۱/۲۴

      امروز از رادیو شنیدم بعضی از کسانی که این روزها اسلحه به دستشان افتاده با آنها در اطراف شهر پرنده شکار میکنند آن هم در این آستانه بهار و نزدیک تخم گذاری فکر کردم که این سلاحها برای شکستن دیواره قفس و به پرواز درآوردن آزادی است نه سوزاندن بال پرنده های آزاد

      آیا تصادف بود که تقریباً هم زمان مقاومت و مبارزه مردم ایران به مذهب روی آورد و در سنگر آن پناه گرفت؟ منظورم نهضت آزادی ایران( بازرگان و طالقانی و ...) خمینی و مبارزان روحانی قم شاگردان و همراهان او و شریعتی است به اضافه، مقاومت های پراکنده، روحانیان دیگری چون مثلاً آیت الله قمی که سیزده سال در تبعید بود و دیگران در این میان فقط باید فدائیان خلق را استثنا کرد همچنین از جمله مبارزان مذهبی مجاهدین را هم باید اضافه کرد.

      در مجموع تئوری مبارزه اسلام بود و مارکسیسم در نتیجه به قول دستگاه «مارکسیسم اسلامی». با همه اختلال مشاعر این یکی را بد نفهمیده بودند.

      بد نیست اضافه کنم که سوگ سیاوش نیز محصول همان زمانهاست. از ۱۳۴۵ تا١٣٤٩ و موضوعش در مرگ و رستاخیز یعنی در شهادت و رستاخیز است. اتفاقاً سال پایان «سوگ سیاوش همان سال قیام سیاهکل است.

      ۵۷/۱۱/۲۵

      از جمله نعل وارو یا نیرنگ عقل های دیگر تاریخ اخیر اینست که دستگاه استبداد همه کاری کرد تا جوانان ایران و به ویژه دانشجویان را به یکی از دو راه زیر سوق دهد یا غیر سیاسی شوند و یا به سیاستی که مطلوب ،طبقه حاکمه است رو آورند. برای این کار از وسائل زیر استفاده می کرد.

      مواد مخدر سکس فعالیتهای فرهنگی ،جشن ،اردو خانه ی جوانان جشنواره های فیلم و غیره دادن بورس تحصیلی، ساواک پول خریدن آنهائی که مختصر دست به آبی می توانستند برسانند و نتیجه درست به عکس شد جوانان هر روز سیاسی تر شدند و درست در مبارزه با دستگاه روشهای انفعالی را نیز نباید فراموش کرد مثل سانسور کتاب، زندان و شکنجه و کشتار بی خبر نگهداشتن جوانان و بریدن رابطه آنها با سابقه ی مبارزه و ... و اما نعل وارونه دوم آمریکا آریامهر و ارتش او را به خرج ملت ایران باد کرد تا ایران جزیره ثبات خاورمیانه» یعنی پایگاه امپریالیسم در این قسمت جهان باشد. آن کارها از جمله علل بزرگ انقلاب ایران بود تأثیر این انقلاب در آینده ی نسبتاً نزدیک در عراق ترکیه اطراف خلیج فارس عربستان سعودی فلسطین و اسرائیل چنان ثباتی برای آمریکا بسازد که خودش حظ کند.

      همان کاری که ملی شدن نفت ایران حتی پس از شکست مصدق با آبراه سوئز و ملی شدن های دیگر کرد، این انقلاب نیز به میزانی بسیار گسترده تر با کشورهای خاورمیانه و شاید جاهای دیگر خواهد کرد شیوه ی مبارزه با دست خالی با استبداد در افتادن و ابتکارهای آن از بزرگترین درسهای انقلاب ایران به دیگران خواهد بود.

      پاسداران تهران از چریک فدایی و مجاهد تا دیگران سلاحدارانی که از طرف کمیته امام نظم شهر را در دست دارند اونیفورم ندارند سلاحداران بیجامه ی سلاح هر کس به دلخواه چیزی پوشیده بلوز کشباف سبز شلوار جین ،چکمه پوتین یا کفش ورزش، کت گرمکن با بارانی با کمربند با ریش و بدون ریش نوار سفید بر پیشانی و کلاه خودی بر سر یا موهائی پریشان و آشفته و تفنگی مسلسلی بر دوش

      چشمها خواب زده و سرخ و صورتها خسته اما مغرور و کمی بازیگوش بازیگران بازی مرگ و زندگی درگیر کاری بزرگ اما با حالتی ،آسانگیر بی هیاهو و خودمانی، به طوری که انگار به بازی شیرین سرگرم کننده ولی خطیری دل سپرده اند.

      بهرحال اینکه اونیفورم ندارند هم شهر را زیباتر و رنگین تر کرده است و هم خشونت نظامیان را از میان برده است هم شکلی لباس نظامیان و شبه نظامیان، نشانه، همشکلی در فکر و در رفتار .است دستگاههای نظامی همانطور که به کارکنان خود یک پوشانند همانطور هم قالبهائی یکسان برای اندیشه و عمل آنها تعبیه کرده اند و آنها را مثل خشت به قالب میزنند آنها را برای منظورهای معینی تربیت می در نتیجه بهترین نظامیان کسانی هستند که بهتر دست آموز شده اند، رام تر و کارآترند. آن انضباط کذائی ارتش همین قالبهای رفتاری است و خدا شاه میهن هم که وسطی از بس باد کرد جای اولی و سومی را گرفت و بدل شد به جاوید شاه آن قالب فکری اونیفورم نشانی ظاهری این یکسانی فکری و عملی این یکسانی ماشینی است و نبودنش حتی برای چند روز نعمتی است «دم غنیمت است».

      ۵۷/۱۱/۲۸

      امروز صبح به سازمان برنامه آمدم اعتصابها پایان گرفته است. در سرسرای ساختمان به جای ظلی یا شرکتی که پیشترها مأمور حفاظت یا کاخداری بود، یک تفنگ چی ایستاده بود. آن قیافههای اداره جاتی چرب و چیلی اطو کشیده، متملق در برابر رؤسا، دست بن ،ناف مواظب و گوش بزنگ با چابکی حساب شده و متظاهر دیده نمی شد. پاسدار انقلابی تفنگچی پیری بود که بارانی کهنه ای پوشیده بود پیدا بود که آدم بی چیزی ..است. خسته کمابیش بی اعتنا و با غروری شرمگین ایستاده بود و آیندگان را پائید.

      انقلاب ایران از جمله دارای این ویژگی بود که سازمان یافته به سبک کلاسیک) نبود. در نتیجه دستگاه آریامهری نمی توانست رهبران را بگیرد و توده انقلابی را بدون رهبری بگذارد. انقلاب خودجوش بود با شیوههای ابتکاری و خودانگیخته عمل می کرد. یعنی تا حد زیادی رهبری با خود انقلابیها بود نه رهبران و تازه رهبران محلی در شهرها نقش بزرگی داشتند چون تمرکز سازمانی رهبری وجود نداشت ناچار بار رهبری تا حد زیادی بر دوش رهبران محلی بود مخصوصاً که رهبر کل هم دور از کشور بود. مثلاً تا همین اواخر یعنی پیش از تشکیل دولت بازرگان نوعی دوگانکی در رهبری نهضت در تهران دیده می شد.

      ویژگی دیگر پیشتازی توده ها بود پیشتازی رهبری شوندگان نسبت به رهبری کنندگان به عنوان نمونه روز شنبه ۱۱/۲۱ فدائیان و مجاهدین خود به یاری همافران شتافتند نه به درخواست یا دستور رهبران نهضت

      ادامه

  • عکس‌ها
  • ویدئو‌ها
  • موسیقی