You are currently viewing رادیو مضمون | فصل هفتم:نيم قرن سياست ورزی؛ کدام هاشمی؟| قسمت نهم

رادیو مضمون | فصل هفتم:نيم قرن سياست ورزی؛ کدام هاشمی؟| قسمت نهم

  • دانلود فایل صوتی
  • متن قسمت
    • شورای نگهبان صلاحیت 8 نامزد انتخابات رو احزار کرده بود از این 8 نفر، حسن روحانی کاندیدای حزب اعتدال و توسعه بود و امیدوار بود ازش فراجناحی حمایت بشه. اسفند سال 91 که روحانی واسه نامزدی تو انتخابات رفت سراغ سید محمد خاتمی، خاتمی بهش گفته بود من به کس دیگه قول حمایت دادم. روحانی از خاتمی می‌پرسه به آقای عارف قول داد‌ید؟ خاتمی پاسخ منفی می‌ده. روحانی دیگه سوالشو تکرار نمی‌کنه اما حدس می‌زنه منظور خاتمی حمایت از نامزدی اسحاق جهانگیری بود که اون روزا اسمش بین اصلاح‌طلبا سر زبان‌ها بود.

      جهانگیری قرار بود کاندیدای اصلاح‌طلبا باشه اما تو آخرین دقایق ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری، دور میدان فاطمی به سمت وزارت کشور وقتی متوجه حضور هاشمی می‌شه، دور می‌زنه و میره خونه. (با لحن شوخی بخوانیم )

      (پخش صدای روحانی که می گه شما می دونی اما اونی که تو گوشی بهت می گه نمی دونه)

      ستادهایی که قرار بود برای هاشمی کار کنن، واسه حسن روحانی کار میکنن. روحانی با شعار «دولت تدبیر و امید» تو تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری، مناسب ظاهر می‌شه. او کلید حل مشکلات رو تو سیاست خارجی وعده می داد و تو گفت‌و‌گوی ویژه خبری، با نشون دادن یه کلید قدیمی، از «حل شدن همه چیز با کلید تدبیر و امید» گفت.[1]

      (پخش چند قسمت از صدای فیلم تبلیغاتی روحانی به ویژه جاهایی که به همراهیش با هاشمی اشاره می کنه) روحانی تو فیلم تبلیغاتیش هم در مجموع از بقیه رقیباش بهتر عمل کرد. اون خطیب بلیغی بود و خوب صحبت میکرد و اینو تو مناظرات هم خیلی خوب نشون داد. با گذر زمان روی نمودار نظرسنجی‌ها، رایهای روحانی با شیب تقریبا تندی داشت زیاد می شد. تو آخرین مناظره که 17 خرداد 92 درباره مسائل سیاسی بود، او اصلی‌ترین رقیبش، محمدباقر قالیباف که بیشترین شانس پیروزی رو داشت، با یه جمله‌ از میدان به در کرد. روحانی به حوادث تیرماه سال 1378 اشاره کرد و گفت[2]:

      هر چند مناظره ها موثر بود اما نقشه هاشمی و فضایی که به وجود آورد کار خودشو کرد و شانس روحانی واسه ریاست جمهوری خیلی بالا می‌رفت. روحانی تو این وضعیت دیگه به پیشنهاد اصلاح‌طلبا واسه اینکه بین او و عارف یکی با نظر‌سنجی کنار بره رو رد می‌کنه و میگه: «هر کسی می‌خواهد به نفع من کنار رود اما من به نفع کسی کنار نمی‌روم!» تو کتاب خاطرات روحانی اومده که «درصد آرای روحانی از 6 درصد با اولین گفت‌وگوی تلویزیونی به ۱۰ درصد رسید و هر روز بالاتر می‌رفت.» نیمه شب 20 خردادماه، سیدمحمد خاتمی یادداشتی واسه محمدرضا عارف می‌نویسه و تو این یادداشت «ادامه حضور» عارف تو انتخابات رو به صلاح نمیدونه. این یادداشت، تهدید هم داشت:«در صورت عدم انصراف رسما اعلام می‌کنم شما نامزد جبهه اصلاحات نیستید.»

      صبح 21 خرداد یعنی 3 روز مونده به انتخابات، محمدرضا عارف انصراف داد؛ انصرافی که خیلی به نفع روحانی شد. موج به شدت منفی ایجاد شده تو افکار عمومی نسبت به ردصلاحیت هاشمی و کج رفتاری های غلط و بدموقع احمدی نژاد ، تونست به طرز پیش بینی نشده ای به نتیجه انتخابات جهت و سو بده. (پخش صدا این جمله خوانده نشود سید حسن خمینی یکی از اونایی بود که این احتمال رو می داد.[3]  اگر هم دیدید مناسب نیست نگذارید )پیش اندیشی و طراحی همه جانبه اون پیر سیاست ورزی،هاشمی رفسنجانی و نعل وارویی که به رقبای سیاسی خودش زد موثر افتاد و  حسن روحانی به جایی رسید که به صورت معمول و با توانایی هایی که داشت تا دو ماه قبل اصلا برای کسی متصور نبود. حتا خودش.

       دو سال بعد، هاشمی تو جمع اعضای ستاد انتخاباتی‌ اصلاح طلبا و دولت تو حسینیه جماران، از نقش خودش تو انتخابات 92 گفت که با حمایتش از روحانی رایهای اونو از سه درصد به بالای 50 درصد رسونده.[4]

      انتخابات یازدهم با وجود تلاش‌ها واسه تحریمش با مشارکت قابل توجه 72 درصدی برگزار شد و حسن روحانی با 18 میلیون و 613 هزار و 329 رای و کسب 50.71 درصد آرا، رئیس جمهور ایران شد. پیروزی روحانی، فضای جامعه رو تغییر داد. تو اون روزا هر اتفاق مثبتی که در هر عرصه‌ای به ویژه ورزش رخ می‌داد، به نتیجه انتخابات ربطش میدادن. فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اون زمان غرقِ شعار «روحانی مچکریم» بود. خیلیا معتقد بودن اون که سالها دست راست هاشمی بوده، همون راهی رو میره که اگه هاشمی رئیس جمهور می‌شد، می‌رفت. ششم تیرماه روحانی و هاشمی تو مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام همدیگه رو میبینن و حرف میزنن. هاشمی بعد از این دیدار، کنار روحانی با خبرنگار صدا و سیما گفت‌و‌گو می‌کنه: «آمدم احوالشون رو بپرسم ببینم پیشرفت می‌کنه کارهاشون یا نه؟ دیدم خوبه و سازماندهی خوبی کردند و دارند جلو می روند امیدواریم به نتیجه برسند.[5]»

      13 مرداد یعنی فردای مراسم تنفیذ که روحانی واسه تحلیف، میره مجلس شورای اسلامی، لیست کابینه پیشنهادیشو میده به مجلس تا نشون بده او واسه آینده برنامه داره و نمی‌خواد کوچکترین فرصت رو از دست بده. تو کابینه روحانی، عمدتا نزدیکای هاشمی مسئولیت گرفتن. او ، رئیس ستاد تبلیغاتی هاشمی رو معاون اول کرد. یکی دیگر از نزدیکای هاشمی، سخنگو و رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی شد. دیپلماتی که اصلاح‌طلبان بعد از روی کار اومدن، به دلیل نزدیکیش به هاشمی، تو دولت حتی با دادن نشان به او مخالفت کردن، وزیر امور خارجه شد. هاشمی البته می‌گفت که به روحانی گفته نمی خواد مردم تصور کنن که کابینه روحانی، دولت اونه. به همین دلیل به روحانی گفته که پیشنهادی روی وزارتخانه‌ها بهش نمی‌ده.

      دولت جدید اومده بود و ترکیب هیئت امنای دانشگاه آزاد هم به نفع هاشمی شده بود. یک ماه پس از رای اعتماد مجلس به وزرای دولت، به درخواست سرپرست وزارت علوم ، جلسه فوق‌العاده دانشگاه آزاد تو دفتر هاشمی رفسنجانی، رئیس هیئت‌امنا تو مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزار شد و با یه اقدام سریع و پرمعنی، بلافاصله فرهاد اونی که در اقدامی سیاسی آمده بود با اقدامی سیاسی از ریاست دانشگاه آزاد برکنار شد و از فضای رسانه‌ای هم ناپدید شد

      بعد رییس جمهور شدن روحانی، مواضع هاشمی با گذشته یه کم تغییر میکنه یا بهتر می‌بینه مواضع اعلام نشدشو صریح تر بگه. شهریور این سال، یه فایل صوتی پر سر و صدا از هاشمی درباره تحولات سوریه پخش میشه. سوریه ای که از بهمن سال 1389 گرفتار موج بهار عربی شده. اول اعتراضا، حکومت اسد برخورد خشنی با معترضان میکنه و به بحران دامن میزنه اما یه کم بعدش اعتراضات، مسلحانه میشه و کشورهای حاشیه خلیج فارس هم واردش میشن و با پشتیبانی مالی و تسلیحاتی، مخالفین حکومت رو تقویت کردن تا سوریه درگیر جنگ داخلی بشه. علاوه بر گروه های مسلح سوری، از سایر کشورهای عربی تروریست‌ها ریختن تو سوریه. تو چنین وضعی، ایران کمک میکنه به سوریه واسه مقابله با گروه‌های مسلحی که حمایت‌های عربی و غربی رو داشتن. اون زمان البته ایران، حضورش تو سوریه رو آشکار نمی‌کرد و از حضور مستشاری تو این کشور می‌گفت. به دلیل مسائل حفاظتی، نظامیانی هم که تو سوریه شهید میشدن، تو سکوت، تشییع و تدفین می‌شدن و روی سنگ مزارشونم محل شهادتشون نمیومد. وسط این میدون، فایل صوتی‌ای از هاشمی منتشر میشه که توش حکومت سوریه رو متهم میکرد به بمباران شیمیایی مردمش.[6]

      هیچ کس باور نمی‌کنه این گفته‌های هاشمی رفسنجانی باشه. اولش که این صوت منتشر میشه، تصور می‌شه، این یه شوخیه و یه نفر صدای رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظامو تقلید کرده. خبرگزاریی که این حرفای هاشمی تو سوادکوه رو منتشر کرده بود، بعد از یه مدت کوتاهی این بخشو حذف کرد. بعدش، روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام هم این حرفارو تکذیب میکنه. یکی از نماینده های مجلس که فیلم و صوت این سخنرانی رو دیده بود، درستیشو تائید میکنه و میگه «من خودم این فیلم را دیدم و قاعدتا آن فیلم نمی‌تواند ساختگی باشد. آقای هاشمی آن حرف‌ها را زده و نظرش هم همین است.»

      هاشمی، اسفند 92 هم گفت که« انتقاداش از اسد واسه زمانی بوده که ترور شروع نشده بود؛ یعنی اونوقت که مردم خواسته‌هایی داشتن. بهتر بود دولت سوریه تو همان مراحل اول با مردم کنار می‌آمد ولی تروریست‌ها آمدند و کارهای خشن را شروع کردند و بخش‌هایی از سوریه به اشغال داعش درآمد.»

      حالا دیگه تو اصالت این اظهارات کمتر شکی وجود داره اما حرفای نزدیکای هاشمی هم نشون میده او چنین دیدگاهی رو داشته. فائزه هاشمی، تو مصاحبه تصویری با یه  صفحه اینستاگرامیگفت «آقای قاسم سلیمانی قبل از رفتن به سوریه با پدرم مشورت کرد و ایشان به وی گفت نرو![7]»

      دبیرکل جدید حزب کارگزاران ، به تفاوت دیدگاه هاشمی و سردار سلیمانی اشاره کرده. او میگه: «به نظر من نه آقای سلیمانی در ماه‌ها و سال‌های آخر خیلی تحلیل‌ها و مواضع آقای هاشمی را قبول داشت و نه آقای هاشمی همه آنچه را توسط سردار سلیمانی انجام می‌شد، قبول داشت.» آخرین حرفی که از سردار سلیمانی شنیده بود این بود که «چون مدتی است سیستم اطلاعاتی کشور، اطلاعات دقیق را به آقای هاشمی نمی‌دهد و دسترسی به اطلاعاتش ضعیف شده، تحلیل‌هایش از واقعیت فاصله گرفته است.»

      کمتر از یک ماه بعد از انتشار فایل صوتی هاشمی، حسن روحانی واسه شرکت تو مجمع عمومی سازمان ملل متحد، میره نیویورک. تو این سفر، محمد جواد ظریف که با دستور روحانی، مسئول پیگیری پرونده هسته‌ای ایران شده بود، با جان کری، وزیر خارجه آمریکا مذاکره کرد. تیم ایرانی که تو این سفر رایزنی های(جلسات؟) زیادی با مقامات کشورهای مختلف داشت، تو آخرین لحظات که روحانی داشت میرفت از نیویورک، زمینه تماس تلفنی او و رئیس‌جمهور آمریکا رو فراهم کردن. آمریکایی ها قبل از سفر رئیس جمهور به آمریکا، درخواست ملاقات باراک اوباما با حسن روحانی رو به ایران دادن بودن. ایران این درخواستو رد کرده بود اما اونا ول کن نبودن و یه پیشنهاد دیگه دادن به تیم ایرانی. روحانی دستور داد فعلا به درخواست آمریکا جواب رد یا مثبت ندن. روحانی داشت از نیویورک به تهران برمیگشت که تلفن همراهش زنگ خورد. پشت خط باراک اوباما بود. اوباما درباره‌ سه‌محور مسائل هسته‌ای، مسائل انسانی و حقوق بشری و مسائل منطقه‌ای می‌خواست صحبت کنه اما روحانی میگه فقط درباره‌ مسائل هسته‌ای حرف می‌زنم. حرفاشون بیشتر از ۲۰ دقیقه طول می‌کشه. بعدِ برگشتن از آمریکا، روحانی متن کامل و پیاده شده تلفن رو به رهبری میده. رهبری از رئیس‌جمهور درباره مشاوراش تو این کار توضیح میخواد. روحانی از فشار آمریکایی‌ها بر ایرانی‌ها و اینکه دیپلمات‌ها و کارشناس ایرانی هم مخالف بودن، میگه. رهبری دو جمله در جواب میگه: «اول اینکه کار نابجایی بود و دوم اینکه من متوجه شدم تقریبا به رئیس‌جمهور این کار تحمیل شد.»

      با انتقال پرونده هسته ای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه، ایران سطح مذاکرات رو بالا میبره و به جای معاونا، وزرای خارجه هم میان پای میز مذاکره. سوم آذر 1392 و بعد از چند دور مذاکره، ایران و آمریکا تو ژنو میرسن به یه توافق موقت و اسمشم میذارن «توافق ژنو».

      هاشمی رفسنجانی از این اتفاق خوشحال بود. او از سرعت عمل تیم ایرانی راضی بود و انتقاد بعضیا به دادن امتیازو قبول نداشت. او معتقد بود نفعی که هم ما بردیم و هم اونا بردن یعنی برد-برد. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تو حمایتش از مذاکرات، پاسخ منتقدارو هم خیلی شدید می‌داد. او درباره اونایی که همه مثبت‌ها رو منفی جلوه می‌دن، می‌گفت:« من نمونه های عجیب و غربیی از اینها را دیدم. شما خیلی از اینها را نمی‌شناسید و من اینها را از بچگی‌شان می‌شناسم تا حالا و می دانم چقدر معلق زده اند.»

      مذاکرات هسته‌ای، منتقدای جدی داشت. 13 اردیبهشت 93 منتقدای مذاکرات هسته‌ای، همایشی با عنوان «دلواپسیم: همایش بزرگ مخالفان توافق با آمریکا» رو تو لانه جاسوسی آمریکا برگزار کردن. اونا تو این همایش بجز اعتراض به توافق احتمالی ژنو، از دولت حسن روحانی و سیاست‌های خارجیشم انتقاد کردن. بعد از این همایش، دولت و جریان همسو، منتقدای مذاکرات هسته‌ای رو با عنوان «دلواپسان» سرزنش میکردن. هاشمی پاسخ منتقدای مذاکرات و دولتو میداد و معتقد بود اگه سال 94 هم تحریم‌ها ادامه داشته باشد، سال خیلی سختیه. او معتقد بود اگه مذاکرات هسته ای به جایی برسه، مسائل ما با آمریکا زود حل می‌شه چون آمریکا به مصلحت خودش می‌بینه با ایران رفاقت کنه.

      بعد از روی کار اومدن احمدی‌نژاد خناسان تمایل داشتن القا کنن که رهبر انقلاب و هاشمی رفسنجانی اختلافات عمیقی دارن. هاشمی واسه رد کردن این ادعاها سال 87 تو جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف گفت که من عشقم آقای خامنه‌ایه. حوادث سال 88 و ردصلاحیت هاشمی تو سال 92 یه بار دیگه بازار این شایعاتو داغ کرده بود. شهریور سال 93 که آیت الله خامنه‌ای تو بیمارستان بستری شدند، آقای هاشمی میره ملاقات ایشون. هاشمی تو این ملاقات، پیشونی رهبرو می‌بوسه و تصویری ماندگارو ثبت میکنه. او در جواب احوالپرسی آیت الله خامنه‌ای میگه:«شما که خوب باشید، ما هم خوبیم.» تو این ملاقات هاشمی یه بار دیگه از عشقش به رهبری میگه.[8]

      فروردین سال 94، مذاکرات هسته‌ای جدی میره تو دستور کار ایران و دو طرف تو لوزان به یه بیانیه سیاسی واسه رسیدن به توافق جامع میرسن. هاشمی از حامیای سرسخت مذاکره واسه رسیدن به توافق بود. او 17 فروردین از اونایی که منافع ملی رو نادیده می‌گیرن و به خاطر اهداف سیاسیشون، حرفای دلسرد کننده می‌زنن، انتقاد میکنه و میگه: «آنچه تا کنون به دست آمده افتخارآمیز است و باید مواظبت شود تا در مسیر رسیدن به توافق نهایی کارشکنی نشود.» او خرداد 94 که بعضی ائمه جمعه در کنار سختی‌های تحریم از خوبیهاشم گفتن، به این حرفا واکنش نشون داد. او با عجیب و غریب خواندن اظهاراتی مثه «اینکه ما می خواهیم خودمان به دانش دست پیدا کنیم»، گفت:«تحریم ها پدر مردم را در آورده است. اکثر مردمی که مزدبگیر هستند تحریم‌ها استخوان آنها را خرد کرده است»... او حرف‌های اونارو، حرف ملت ایران نمیدونست و میگفت واسه اوناییه که زور و تریبون دارن. سخنرانی‌های هاشمی رفته رفته تندتر می‌شه و واکنش ها هم بهش همینقدر شدید میشه.

      تیرماه، ایران و 1+5 نمی‌تونن تا نهم تیرماه یعنی مهلت تعیین شده برای تدوین توافق نهایی به توافق برسن. وقتی این مهلت تموم میشه دو طرف، مذاکراتو ادامه می‌دن و بعد چند دور مذاکره و انتشار اخبار ناامید کننده، 23 تیرماه، خبر توافق «برجام» تو رسانه‌ها منتشر میشه.

      (این جا از اخبار برجام و انتشار خبر شادی و تبریک های مسئولین به رهبری به مدت یک ربع صدای شاهد بیاوریم تا فضای ذهنی برای شنونده آماده شود)

      انتشار خبر توافق، موجی از شادی و جشن و سرور رو تو ایران راه میندازه. رئیس جمهور در دومین سالگرد درگذشت هاشمی رفسنجانی، روایتی از اولین دیدارش با هاشمی، بعد از توافق برجام اشاره کرد. تو اون دیدار هاشمی به روحانی گفته بود که «من حالا دیگر راحت می‌میرم.»[9]

      هاشمی، این وسط با پرونده اتهامات مهدی هاشمی، هم درگیر بود. نام مهدی هاشمی پس از حوادث سال 1388 تو رسانه‌های مخالف هاشمی خیلی پررنگ بود. رسانه‌های مخالف هاشمی، اتهامات زیادی رو به اون که اون زمان خارج از کشور بود، میزدن. دفتر هیأت امنای دانشگاه آزاد که مسئولیتش برعهده مهدی هاشمی بود، دلیل خروج از کشور مهدی رو «مأموریت سازمانی» اعلام میکنه. هاشمی رفسنجانی هم در جواب به سوال درباره مهدی میگه: «ما در دانشگاه آزاد اسلامی 6 واحد در خارج از کشور داریم که همه آنها مشکل دارند. می‌بایست کسی می‌رفت و رسیدگی می‌کرد. از لندن شروع کردیم.» کمی بعد، مهدی یه نامه منتشر کرد و گفت دلیل سفرش به لندن، ادامه تحصیل تو مقطع دکترا و رسیدگی به شعب دانشگاه آزاد بوده.

      مهدی هاشمی برمیگرده ایران. همون وقت که مهدی میرسه ایران، توسط نماینده دادستانی تفهیم اتهام شد و تعهد داد تا ۲۴ ساعت بعد خودشو معرفی کنه به دادستانی.

      محاکمه مهدی هاشمی به اتهامات گوناگون اقتصادی و امنیتی آغاز می‌شه.اسفند 93 خبرهایی تو رسانه ها منتشر می‌شه که ظاهرا حکم مهدی هاشمی ابلاغ شده. اکبر هاشمی میگه که تو این موضوع دخالتی نمی‌کنه و اگه مهدی جرمی مرتکب شده باشه ترجیحش اینه که تو دنیا جزاشو ببینه و به آخرت نیفته و اگه جرمی نکرده، این تو شان جمهوری اسلامی نیست که یه آدمو واسه مسائل سیاسی، متهم یا محکوم کنه. حکم مهدی تو فروردین 94 رسانه‌ای می‌شه. واسه 3 محکومیت، 15 سال حبس براش بریده بودن. براساس قانون او باید بیشترین مدت محکومیت بین سه حکم، یعنی هفت سالو تحمل میکرد. مهدی به این حکم اعتراض میکنه تا تو حکم جدید به 25 سال حبس محکوم بشه. تو حکم جدید، مهدی به جای 7 سال باید 10 سال میرفت زندان. هاشمی این حکمو سیاسی و یه ظلم عجیب و غریب می‌دونه که تو تاریخ «لکه سیاهی  را برای قوه قضائیه خواهد ساخت.» خانواده هاشمی بعد از این حکم، دو نامه به رهبر انقلاب می‌نویسن. یکی درباره قضات بود که ادعا شده بود اونا دستوری کار میکنن. رهبری دستور بررسی می‌دن. نامه دوم رو هم عفت مرعشی می‌نویسه.

      در ۸۷ سالگی هنوز مانند حوالی میانسالی و پیری چه قبل و بعد از انقلاب منتظر خبر از زندانی ام. انگار این موضوع با من عجین است و باید تحمل کنم.

      آخر چرا باید در جمهوری اسلامی که پیرو علی (ع) و نهج البلاغه و فرمان های حکومتی علی است، با زندانیان و نزدیکان زندانی چنین رفتارهای غیر اصولی شود؟

      من از آیت الله خامنه ای می خواهم که به عنوان رهبری و بلکه به عنوان کسی که از ۶۰ سال پیش با او همزیستی و همکاری در مبارزه داشتیم می خواهم که از بدرفتاری با زندانیان پرهیز شود و حقوق آنها و خانواده ها رعایت شود.

      به چه دلیل فائزه نباید بیش از یک ماه با خانواده خود ملاقات داشته باشد یا از تلفن محروم شود؟ کلیه زندانیان اعم از اینکه مرتکب جرمی شده باشند و در مرحله تحقیقات مقدماتی قرار داشته باشند و متهم به ارتکاب جرم باشند یا حتی مرتکب جرمی شده باشند، طبق قانون حق ملاقات و بازدید، بستگان خود را دارند، جزو حقوق اولیه آنان است و اگر بازپرس نخواهد که ملاقات داشته باشد باید کتبا دلیل آن را به زندان و زندانی و وکیل و بستگان اعلام کند.

      هنوز حتی اجازه داشتن وکیل را به او نداده اند، زندانی باید بتواند با بستگان درجه یک مادر، همسر، فرزندان خواهر و برادر ملاقات داشته باشد و حتی اگر شخص دیگری بخواهد با أو ملاقات داشته باشد، می تواند درخواست خود را با دلیل به بازیرس، زندان یا… ارائه نماید. این در صورتی است که بازپرس از ترس ضابطین پاسخگو نیست!؟

      به خدا در دل و جانم نیست هیچ جز حسرت دیدارش. به امیدرفتار انسانی و اسلامی که همین رفتارهای مهربانانه مشکلات حکومت را حل می کند، نه رفتارهای خشونت آمیز

      وسطای مرداد، یه مصاحبه‌ از هاشمی رفسنجانی منتشر میشه؛ مصاحبه ای که او واسه اولین بار و ماه ها قبلتر، از کاندیداتوری‌اش تو انتخابات خبرگان خبر میده. هاشمی می‌گه که  نامزد انتخابات خبرگان رهبری میشه و دوست داره که سید حسن خمینی هم کاندیدای این انتخابات بشه. انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی قراره هفته اول اسفندماه برگزار بشه. واسه اصولگراها این انتخابات خیلی مهم بود. اونا سال 92 با پیروزی یه قدم فاصله داشتن اما نبود رهبری و اختلافات درونیشون، همه چیزایی که کِشته بودن رو به باد داد. از طرف دیگه اونا نتونسته بودن تو 2 سال به جز اظهارنظر، تاثیری تو فضای سیاسی داشته باشن. این وضعیت در کنار برجام و اجراش از طرف غرب تو 27 دی ماه و حضور بعضی شرکت‌های غربی تو ایران و گشایش نسبی فضا، اونا رو قبل از رقابت، 3 هیچ عقب انداخته. هاشمی رفسنجانی می‌دونست که اگه مجلسی اصولگرا سر کار بیاد، دولت، روزای سختی رو تجربه میکنه. او اواخر شهریورماه از «افراد دلسوز و صاحب نظر» خواست انتخاباتو جدی بگیرن.

      یک ماه از زندان رفتن مهدی می‌گذره. هاشمی تو آخرین روزی که مهدی باید خودشو به زندان اوین معرفی میکرد، از مجمع زودتر اومده بود خانه تا آخرین ناهار قبل از زندانو کنار فرزندش بخوره. از وسط شهریورماه، هاشمی یه کم تندتر موضع می‌گیره. احمدی‌نژاد تو 8 سال دولتش و به ویژه تو انتخابات ریاست جمهوری، با ربط دادن همه چیز به هاشمی و بچه هاش، تونسته بود امورشو جلو ببره. حالا که جامعه از او و دولتش دل خوشی ندارن، وقتش بود که هاشمی با همون فرمول، نه احمدی‌نژاد که هوادارای دوآتشه دولتشو بازخواست کنه. هاشمی این افرادو که مخالفش بودن، «تندرو» می‌خوند؛ عنوانی که دو دهه قبلشم واسه جریان چپ که از وسطای ریاست‌جمهوریش مخالفش شدن هم به کار برد. او می‌گفت:«کسانی که احمدی‌نژاد را تا  حد تقدس بالا بردند، باید پاسخ دهند.»

      با نزدیک شدن به انتخابات مجلس، هاشمی صریح‌تر حرف میزد و با مخالفین مجلس نشینش که از نظر اون اقلیتی تندرو بودنو شدیدتر حرف میزد. او از  آدمایی گفت که تو مجلسن و با استفاده از تریبون باز تندروی رو گسترش میدن و از این، تاسف می‌خورد که بعضی نهادهای کشور کم و بیش با اونا همکاری میکنن. هاشمی پخش اظهارات این افراد تو صدا وسیما رو باعث تشویقشون میدونست. او می‌گفت که می‌خواد افکار عمومی رو متوجه کنه که این شیوه به نفع کشور، انقلاب و اسلام نیست.

      آذر 94، هاشمی یه اظهارنظر پرحاشیه داشت؛ اظهارنظر درباره نظارت بر رهبری. او اصل کار خبرگان رو تعیین رهبری دونست. جمله بعدیش، چالش ایجاد کرد. هاشمی گفت: «نظارت بر رهبری است که این کار کمیسیون تحقیق است که آنها نظارتشان را می‌کنند و نهادهای زیرنظر رهبری را بررسی می‌کنند و به رهبری گزارش می‌دهند». دو هفته بعد، عضوی از مجلس خبرگان رهبری به جمله هاشمی درباره نظارت بر رهبری واکنش نشون داد و  گفت: «برخی افراد آرزوها و توقعات غیرقانونی خود را که ربطی به قانون اساسی ندارد مطرح می‌کنند. در قانون اساسی چیزی به نام نظارت بر رهبری نداریم... مطابق قانون اساسی تشخیص دارا بودن شرایط رهبری و یا فقدان این شرایط بر عهده خبرگان رهبری است  و طبیعی است که مقوله تشخیص از نظارت جداست و این دو تلازمی با هم ندارند.»

      اواخر دی ماه سال 94، ثبت نام کاندیداهای مجلس خبرگان رهبری آغاز شد. هاشمی که قبلا اعلام کاندیداتوری کرده بود. حسن روحانی هم حضورش تو این انتخابات قطعی بود. تنها حضور یک نفر می‌تونست تو انتخابات خبرساز بشه؛ نفری که 27 آذرماه همراه برادراش سیدعلی و سیدیاسر میره وزارت کشور. سید حسن خمینی اومده بود تا اولین حضورش تو سیاست، فارغ از یادگار امام بودنو، تجربه کنه. 3 روز پس از کاندیداتوری سید حسن، هاشمی با فاطمه و محسن هاشمی به وزارت کشور رفت و کاندیدای انتخابات شد. حسن روحانی هم همین روز تو انتخابات کاندیدا شد.

      با ثبت نام این افراد، موضوع بررسی صلاحیت‌ها، نقل داغ محافل سیاسی ایران شد. حسن روحانی که رئیس جمهور بود و ردصلاحیتش توسط شورای نگهبان ساده نبود. هاشمی دو سال قبل به بهانه ناتوانی تو انجام وظایف رئیس جمهور، رد صلاحیت شده بود اما مجلس خبرگان به توانمندی جسمانی خاصی نیاز نداشت. اونا که سال 92 آرزو داشتن هاشمی به اتهام نقش‌آفرینیش تو حوادث سال 88، ردصلاحیت بشه، انتقاد میکردن که اگه اون زمان، شورای نگهبان به این دلیل هاشمی رو ردصلاحیت کرده بود، او هیچ وقت نمی‌تونست برسه به خبرگان. واسه سیدحسن خمینی هم همین دیدگاه‌ها مطرح بود. او حاضر نشده بود تو آزمون اجتهاد شرکت کنه ولی کاندیدای انتخابات شده بود.

      ریشه آزمون اجتهاد به بهمن 68 و جلسه هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری برمی‌گرده. تو این جلسه آئین‌نامه‌ای تدوین شد که افراد باسواد بالاتری بتونن برن مجلس خبرگان. یکی از شروط نامزدهای انتخابات، اجتهاد تو علوم دینی بود. شورای نگهبان واسه تشخیص این مساله تصمیم گرفت از کاندیداهای این انتخابات آزمون علمی بگیره. این تصمیم حاشیه های زیادی داشت. یکی از افرادی که به آزمون دعوت شده بود، مهدی کروبی، رئیس مجلس شورای اسلامی بود. کروبی اون زمان، حاضر به شرکت تو آزمون نشد و شورای نگهبان هم صلاحیتشو تائید نکرد.

      تو انتخابات اسفند خبرگان رهبری، شورای نگهبان براساس رویه قبلش، از اونایی که کاندیدای انتخابات بودن و شورا درباره اجتهادشون به جمع‌بندی نرسیده بود، خواست که قبل از ثبت نام تو انتخابات، تو آزمون شرکت کنن. یکی از این افراد سید حسن خمینی بود. او تو این آزمون شرکت نکرد ولی تائیدیه‌هایی از طرف علما درباره صلاحیت علمی سید حسن تو رسانه‌ها منتشر می‌شه. (صدای آقای جوادی آملی و مراجع هست در نت که راجع به حسن خمینی و صلاحیتش حرف می زنن اونا رو این جا بذاریم)

      ششم بهمن ماه، شورای نگهبان نتایج بررسی صلاحیت‌ها رو اعلام میکنه. حسن روحانی و اکبر هاشمی رفسنجانی تو لیست تائید صلاحیت شده‌ها بودن و سید حسن خمینی تو لیست ردصلاحیت‌ها.

      سید حسن خمینی چند روز بعد تو جمع دانشجویان دانشگاه تهران و روحانیون اعتراضش به بررسی صلاحیت رو اعلام کرد. او گفت که شورای نگهبان که مرجع احراز صلاحیت داوطلباست، اول به نوعی صاحبان دروس مطرحو دارای صلاحیت دونست و بعدش تنها راه احرازو امتحان قرار دارد و بعدش به گفته بزرگان اون شورا، پذیرفت که امتحان موضوعیت ندارد و امکان احراز از راه های دیگه هم ممکنه. (پخش صدای محمد یزدی که پیرامون این مسئله  گفت امور آخوندی از امور سیاسی سوا ست)

      سید حسن از شهادت بزرگان و مراجع و اساتید عظیم الشان درباره صلاحیت علمیش و همچنین دهها ساعت نوارهای درس و چندین جلد کتاب گفت اما اضافه کرد که این مسائل «برخلاف انتظار نتوانست احراز حضرات آقایان را باعث شود؛ احرازی که در سالها و دوره های قبل، از راه های به مراتب ساده تر برای دیگران حاصل شده بود و در همین دوره نیز برای برخی دیگر از عزیزان، از طریقه‌ای غیر از امتحان ممکن شده است.» تلقی سیدحسن این بود که با اعتراض به عدم احراز صلاحیتش، تغییری ایجاد نمیشه اما گفت که به درخواست عمومی مردم و برخی بزرگان سیاست، به عدم احراز صلاحیتش اعتراض میکنه.

      12 بهمن ماه، هاشمی سخنران مراسم سالروز ورود امام خمینی به ایران تو ترمینال شماره یک فرودگاه مهرآباد بود. هیچ بخشی از سخنرانی هاشمی به اندازه واکنشش به ردصلاحیت سید حسن بازتاب پیدا نکرد. او گفت «زمانی که باید همه به هم تبریک بگوییم، هدیه بدی به بیت امام دادید.» هاشمی حملات تندی هم به شورای نگهبان کرد و صلاحیت این شورارو هم زیر سوال برد.[10]

      انتقاد هاشمی از شورای نگهبان و اعتراض سیدحسن به عدم احراز صلاحیتش، تغییری تو تصمیم شورای نگهبان ایجاد نمیکنه و سیدحسن خمینی از عرصه انتخابات کنار می‌ره. نوبت به لیست‌های انتخاباتی می‌رسه. جامعه روحانیت مبارز، هاشمی رو تو لیست انتخاباتی‌خودش میذاره اما جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، این کارو نمیکنه. اسدالله بادامچیان دبیرکل موتلفه اسلامی بعدها گفت که آقای یزدی به این کار اصرار داشته. لیست اصلی منتسب به هاشمی با عنوان «خبرگان مردم» وارد انتخابات شد؛ لیستی که مهمترین ویژگیش تو نگاه اول، نبودن اسم احمد جنتی، تقی مصباح یزدی و محمد یزدی توش بود.

      (پخش صدای رهبری که میگن خسارت این دوره این بود که این دو نفر تو برگزیدگان نیستن)

      کنار انتخابات خبرگان که هاشمی همه رو دعوت به حضور کرده بود، او متوجه اهمیت دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی هم بود. قبلا گفتیم هاشمی تو جریان انتخابات مجلس دهم به اونایی که احراز صلاحیت نشده بودند، پیشنهاد کرد که مسیرش تو انتخابات سال 92 رو برن و از مردمی که میخواستن به اونا رای بدن بخوان که رایشونو به فلان فرد بدن. او می‌گفت تو انتخابات ریاست‌جمهوری92 با این روش از روحانی حمایت کرد تا رایش از 3 درصد به بیش از 50 درصد برسه. تو مجلس، دولت، اصلاح‌طلبا و بعضی از طیف‌های اصولگرا یه ائتلاف شکل دادن.

      نزدیک انتخابات، شبکه بی‌بی‌سی، گزارشی معنادار منتشر کرد و از تلاش واسه رای نیاوردن مثلث جنتی، یزدی و مصباح یزدی و دعوت از مردم واسه رای دادن به 16 نفر غیر از این 3 نفر گفت تا با کم کردن رایشون در مقایسه با رقبا، امکان حذفشون از فهرست نهایی 16 منتخب نهایی تهران راحت بشه.[11]

      سید محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق ایران هم تو یه پیام تصویری که با کلیدواژه «تَکرار می‌کنم» تو ذهنها ثبت شد، از مردم خواست به همه افراد هر دو لیست رای بدن.[12]

      گزارشی بی بی سی تو فضای سیاسی اون روزها، باعث شد تا مخالفای هاشمی، از کلیدواژه «لیست انگلیسی» واسه معرفی لیست خبرگان مورد حمایت هاشمی رفسنجانی استفاده کنن و سعی کنن از این راه، رایهای مردمو به سمت دیگه هدایت کنن. فردای انتخابات یعنی شنبه 8 اسفند نتایج، اون چیزی نبود که مخالفین هاشمی انتظارشو داشتن. اونا تو مجلس شورای اسلامی شکست نسبتا سنگینی خوردن. تو تهران هر 30 کاندیدای راه‌یافته به مجلس از لیست امید بودن. تو خبرگان به جز یه نفر، تمامی لیست مورد حمایت هاشمی رفتن مجلس. مصباح و یزدی از مخالفای هاشمی نتونستن برن مجلس خبرگان. تنها کسی که از لیست 16 نفره اصولگراها رفت مجلس، احمد جنتی بود. که همونم با اعتراض مواجه شد که تمام لیست رای آورده ولی احمد جنتی را به زور در زمره منتخبین گنجانده اند. اما این هیاهو به جایی نرسید

      (پخش صدای رهبری که می گن لیست انگلیسی)

      سال 94، آغاز، وسط و پایانی خیلی خوشی واسه هاشمی رفسنجانی داشت. او تقریبا تمام چیزی که دوست داشت ببینه رو دید. با رسیدن عید سال 95، او مثل بسیاری از سالهای دیگه، واسه استراحت رفت کیش. حضور حسن روحانی تو کیش و دیدارش با هاشمی رفسنجانی، شایعاتی رو بوجود آورد؛ شایعاتی که عمدتا از اردوگاه مخالفای دولت و هاشمی از طراحی‌های هاشمی واسه سال 95 خبر می‌دادن. وسط این شایعات، انتشار یه توئیت 6 کلمه‌ای، سر و صدای زیادی به پا کرد. پنجم فروردین ماه، تصویر توئیتر صفحه هاشمی رفسنجانی، با این توئیت که «دنیای فردا، دنیای گفتمان‌هاست نه موشک‌ها» تو فضای مجازی دست به دست می‌شد. این توئیت تو روزایی منتشر شده بود که مساله موشکی ایران تبدیل به یکی از چند مساله اختلاف برانگیز شده بود. تو همون تعطیلات عید نوروز، واکنش‌ها یکی پس از دیگری علیه این توئیت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تو رسانه ها و فضای مجازی منتشر می‌شد. این جمله در کنار هشدار ابتدای سال رهبر انقلاب تو مشهد پیرامون برجام 2 و 3 خیلی معنادار به نظر می‌رسید[13].

      شش روز بعد و تو 11 فروردین 95، رهبر انقلاب بدون اشاره به توئیت آقای هاشمی، انتقاد تندی از چنین دیدگاهی کرد و اونو یا ناشی از ناآگاهی خوند یا خیانت.[14] این اولین باری بود که رهبری اینجوری درباره اظهارنظر منسوب به هاشمی واکنش نشون میداد.

      بعد از واکنش رهبری، سایت مجمع تشخیص مصلحت نظام، انتشار این جمله رو نادرست، ناقص و خودسرانه دونست. 5 روز بعد، هاشمی جملاتی رو که درباره موشک بهش نسبت دادنو تکذیب کرد و گفت: «موشک‌ها را برای دفاع از خود لازم می‌دانم.» بعد از این بود که حساب کاربری هاشمی تو توئیتر تعطیل شد. (پخش صدای هاشمی که می گه من این تجهیزات سازی جنگی رو خودم راه انداختم و تا حالا با حمایت من پیشرفت داشته و سابقه )

      شروع سال 95 واسه هاشمی خیلی پرهزینه بود. انگار قرار بود هر چی تو سال 94 رخ داده، تو 95 به حاشیه کشیده بشه. تو دومین ماه سال 95، فائزه هاشمی، پدرو تو وضعیت ناخواسته‌ای قرار داد. او به دیدار فریبا کمال‌آبادی یکی از مدیران جامعه بهائیان معروف به «یاران ایران» رفته بود. انتشار تصویر این دیدار، واکنشهای تندی رو داشت. فائزه، از این دیدار دفاع میکرد و اونو از جنبه حقوق بشری توجیه می‌کرد. فائزه تنها فرزند هاشمیه که پدر چندان با اقداماتش موافق نبوده و بارها بهش توصیه‌هایی کرده. هاشمی این بار صریح‌تر واسه کارِ دختر کوچکش موضع گرفت:«فائزه اشتباه بدی کرده و باید آن را تصحیح و جبران کند... فرقه ضاله بهائیت یک فرقه استعمارساخته و منحرف است که همیشه با همین انحراف شناخته شده و ما همیشه از این فرقه تبری جسته و می جوییم.»

      حاشیه فرزند، اونم نزدیک انتخابات هیئت رئیسه مجلس خبرگان، دامن پدرو می‌گیره. تو انتخاب هیئت رئیسه، هاشمی کاندیدا نبود ولی علاقه هم نداشت ریاست به احمد جنتی برسه. جنتی، امینی و هاشمی شاهرودی سه کاندیدای ریاست خبرگان رهبری بودن. جنتی با 51 رای در برابر 13 رای هاشمی شاهرودی و 21 رای امینی، شد رییس دو ساله مجلس خبرگان رهبری. این سومین اتفاق تلخی بود که هاشمی سال 95 تجربه کرد.

      تو این سال، اکثر مواضع هاشمی رو توافق هسته ای و دفاع از اون و حمله به منتقدای این توافق بود. او گفتنِ اینکه برجام هیچ فایده‌ای واسه ایران نداشتو برخاسته از بی انصافی اطلاع رسانی و بی اخلاقی سیاسی میخونه و یادآوری میکنه ایران از شرایطی که همه کشورها واسه تهدید، تحریم و تصویب قطعنامه ها علیه ایران از هم سبقت میگرفتن، به نقطه ای رسیده که از سرمایه گذاری تو ایران استقبال می‌کنن. ( این جمله خوانده نشود اما صدای سیف پخش شود احتمالا اشاره هاشمی به اظهارات ولی الله سیف، رئیس کل بانک مرکزی بود که فروردین ماه، رفته بود آمریکا و تو شورای روابط خارجی آمریکا، دستاورد ایران از برجامو «تقریبا هیچ» خونده بود.[15])

      کمتر از یه سال به انتخابات ریاست جمهوری سال 96، هاشمی دغدغه‌های خودش درباره این انتخاباتو مطرح کرد. او مطمئن بود جناح مقابل دولت تو این انتخابات قاطعانه میان تو میدان. بخاطر همین، 14 مهرماه و تو دیدار با فعالان اصلاح‌طلب، گفت احزاب اصلاح طلب از فعالیت مجزا دوری کنن و ادامه داد که اگه حامیان دولت با چندین کاندیدا به میدان بیان، روحانی حتما شکست میخوره.

      هاشمی، اسفند 94 آقای واعظ طبسی یکی از دوستاشو از دست داد. سوم آذر 95 هم آقای موسوی اردبیلی درگذشت. تصور اینکه هاشمی نفر بعدی باشه که فوت میکنه، باورنکردنی بود. هیچ کس فکرشم نمی‌کرد این اتفاق با سرعتی باورنکردنی اتفاق بیفته. 19 دی ماه 1395 یک خبر مبهوت کننده تو فضای مجازی دست به دست می‌شد. هاشمی رفسنجانی فوت کرد. خبر باورپذیر نبود. همه خبر دومو بیشتر باور کردن که هاشمی رفسنجانی تو بیمارستان شهدای تجریش بستریه. اونطور که یکی از نماینده های مجلس گفته بود هاشمی بعد از پایان کار واسه شنا میره استخر مجموعه سعدآباد تو محل دفتر مجمع تشخیص. موقع شنا همه رو از استخر بیرون می‌کردن. هاشمی به محافظاش گفته بود نزدیک اذان بیرون میان  که واسه نماز مغرب آماده بشه. محافظا بیرون استخر منتظر می‌مونن تا طبق روال همیشگی بیرون بیاد. با تاخیر هاشمی، محافظین وارد استخر می‌شن و می‌بینن هاشمی رفسنجانی دچار مشکل شده. اونو میرسونن بیمارستان اما تلاشها بی نتیجه می‌مونه و دقایقی بعد خبرش روی سایت خبرگزاری‌های داخلی و بین‌المللی قرار می‌گیره؛ آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی درگذشت. ساعت 10 شب چند ساعت پس از درگذشت هاشمی، پیام پر معنی  و پر اشاره و کنایه رهبری در تله ویزیون قرائت میشه. پیامی که نوعی شهادت به خواسته امام درش بود

      اگر متحد باشید انقلاب پیروز می‌شود... به خصوص شما و آقای خامنه‌ای، نگذارید خناسان بین شما و ایشان فتنه کنند

      متن پیام آقا پخش بشه

      21 دی ماه مراسم نماز بر پیکر هاشمی رفسنجانی در شرایط پر التهابی که بیرون دانشگاه تهران وجود داشت توسط رهبر انقلاب آیت الله خامنه ای برگزار شد. این تشویش در مراسم تشییع هم دامنه دار بود. جمعیت پر شماری برای بدرقه اکبر هاشمی رفسنجانی آمده بودند.  آیت الله خامنه ای برای رفیق دیرین، و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی، و همکار نزدیک سالهای متمادی در عهد جمهوری اسلامی بارها در نماز طلب مغفرت کردند و جمله اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا رو به زبان نیاوردند.

      پخش صدای نماز

      پخش بخش اخر بیانیه اقا

      اکنون این مبارز کهنسال در محضر محاسبه‌ی الهی با پرونده‌ئی مشحون از تلاش و فعالیت گوناگون قرار دارد، و این سرنوشت همه‌ی ما مسئولان جمهوری اسلامی است.

      ادامه

  • عکس‌ها
  • ویدئو‌ها
  • موسیقی