- دانلود فایل صوتی
-
متن قسمت
-
شطرنج بدون شاه قسمت2:
یه نفر تو دربار داشت تلاش میکرد کمکم از زیر سایه رضاشاه در بیاد و اون محمدرضا بود. رضاخان از روزی که روی تخت نشست، قادر مطلق بود و هر منبع قدرتی غیر از خودشو از بین برد اما اونا به صحنه برگشته بودن. «سیاستبازی» از یه طرف و «مردمگرایی» از طرف دیگه، دوباره توی ایران روبروی «نظامیگری» قرار گرفتن و نزاع و رقابت شروع شده بود. محمدرضا اول باید با نظامیها میبست و پایگاه خودشو اونجا محکم میکرد؛ اما همینم کار سادهای نبود. بعد تازه این رقابت شروع میشد. توی این مسیر، اون یه همزاد جاهطلب داشت که کارچرخون سیاسی دربار بود و یه رفیق قدیمی که چشم و گوشش بود؛ اشرف پهلوی و حسین فردوست…
ادامه
-
-
عکسها
-
-
ویدئوها
-
موسیقی