You are currently viewing رادیو مضمون | فصل چهارم: مسئله هسته ای ایران | قسمت سوم

رادیو مضمون | فصل چهارم: مسئله هسته ای ایران | قسمت سوم

  • دانلود فایل صوتی
  • متن قسمت
    • مسئله هسته ای ایران | قسمت سوم

      با تبدیل شدن مسئله هسته‌ای به مشکل و  تبدیلش به موضوع «بحرانی» میان ایران و آمریکا و بعضی کشورهای اروپایی، آرایش سیاسی و حکمرانی ناظر به اون هم در کشور تفاوت کرد؛ تا شهریور 82 و تا زمانی که قطعنامه سپتامبر 2003 صادر نشده بود، حل مسئله همچنان به دست سازمان انرژی اتمی و وزارت خارجه بود؛ اما از این مقطع مشخص شد سطح پیچیدگی مسئله بیشتر از توان اون ها ست. دیگه موضوع نه صرفاً فنّی بود که حضور سازمان انرژی اتمی برای حل اون کفایت کنه و نه صرفاً یه مسئله دیپلماتیک و سیاسی که وزارت خارجه برای رفع اون کافی باشه؛ این بار معجونی بود از مسائل فنی، هسته‌ای تا موضوعات حقوقی آغشته به آرایش و کشمکش های سیاسی و اقتصادی و امنیتی و ....

      این زمان ظاهرا مسئله عراق با سقوط صدام تا حد زیادی برای آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها که مشترکاً‌ به این کشور حمله کرد بودن حل شده بود؛ جنگ موقتاً فروکش کرده بود و حالا در شهریور ماه تمرکز ویژه‌ای در حوزه سیاسی و رسانه‌ای روی موضوع ایران شکل گرفته بود.

      ایران تصمیم گرفت محوریت راهبری موضوع هسته  رو به شورای عالی امنیت ملی واگذار کنه؛ شورایی که به دلیل حضور نهادهای مختلف در اون می تونست مسئله رو از جنبه های مختلف و متعدد ارزیابی کنه و تصمیم بگیره.

      شورای عالی امنیت ملی هم دبیرخونه‌ای داشت که عملاً بازوی عملیاتی و اجراییِ اصلی شورا محسوب میشد و می تونست نقش مهمی در پیش‌بردن راهبردهای مربوط به حوزه امنیت ملی ایفا ‌کنه.

      14 مهر 1382 پرونده هسته‌ای به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی واگذار شد و اون زمان حسن روحانی مسئولیت این دبیرخونه رو به عهده داشت؛ روحانی در توصیف ساختاری که برای مدیریت موضوع هسته ای در کشور شکل گرفت اینطور می نوشته که یه کمیته عالی هسته ای در اون زمان تشکیل میشه و علاوه بر خودش ، علی اکبر ولایتی (نماینده رهبری)، کمال خرازی (وزیر خارجه‌)، یونسی(وزیر اطلاعات)، آقازاده (رئیس سازمان انرژی اتمی)، شمخانی(وزیر دفاع) و حسینی‌تاش(که بعدتر عضو تیم مذاکره کننده هسته ای به مسئولیت لاریجانی شد)، هم در اون عضویت داشتن.  بعد از چند ماه علی لاریجانی رئیس وقت صداوسیما هم به عنوان عضوی دیگه به کمیته عالی هسته‌ای اضافه میشه.

      از همون دوره گروه مذاکره‌کنندگان برای مباحث هسته‌ای و زیر نظر آقای روحانی تشکیل می‌شه؛ محمدجواد ظریف به عنوان عنصر محوری  انتخاب میشه و افراد دیگه‌ای مثل سیروس ناصری و محمدرضا البرزی و چندی بعد حسین موسویان هم به گروه مذاکره‌کننده اضافه می‌شن. کار تبلیغات رسانه‌ای تصمیمات هسته ای هم به علی ربیعی واگذار می‌شه؛ آخرین نفری هم که به  این گروه وارد میشه علی آقامحمدیه

      قطعنامه سپتامبر 2003 از ایران خواسته بود فعالیتهای هسته‌ایش رو تعلیق کنه و درباره برخی مکانها و موضوع‌ها گزارش بده؛ لحن قطعنامه نسبتاً شدیداللحن بود و این تصور رو در بعضی دیپلماتها و مسئولین پدید میاره که شاید در اجلاس بعدی یعنی نوامبر 2003 آمریکا و اروپاییها بخوان موضوع هسته ای ایران رو به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع بدن و حل مسئله هسته ای پیچیده‌تر بشه.

      دبیرخانه تصمیم میگیره از سه کشور اروپایی برای حضور و مذاکره تو ایران دعوت به عمل بیاره.  حسن روحانی تو کتابش نوشته ، برآورد دبیرخانه این بود که از طریق همکاری و مذاکره‌ی ایران با فرانسه، انگلیس و آلمان میتونیم مسئله هسته‌ای رو به نحو نسبتاً مناسبی در میان مدت حل کنیم.

      فرانسه و آلمان هم مشخصاً انگیزه‌های روشنی برای حضور در این وادی داشتن؛ برخلاف موضوع حمله به افغانستان که اجماع نسبتاً کاملی بین غربیها شکل گرفته بود، بین آمریکا و اروپا در مسئله یورش به عراق اختلافاتی بروز کرد. فرانسه و آلمان از مشارکت در جنگ امتناع کردن و تنها انگلستان بود که با آمریکا وارد صحنه نبرد عراق شد.  گفته میشه فرانسه و آلمان قصد داشتن نشون بدن چنین موضوعات حساسی رو میشه از طریق مذاکره و گفتگو و فشار سیاسی هم به سرانجام رسوند؛ لذا نیاز فوری به نبرد فیزیکی نیست. انگلیس هم به عنوان لولا و حلقه واسط بین این دو کشور یعنی آلمان و فرانسه با آمریکا و هم به عنوان یکی از کشورهای پرنفوذ اروپا در مذاکرات حضور پیدا کرد.

      23 مهر 82 سه مدیرکل وزارت خارجه‌های فرانسه، انگلیس و آلمان به ایران میان و 29 مهر 82 هم وزرای خارجه این سه کشور برای مذاکره در «سعدآباد» حاضر میشن.

      شاید اصطلاح «تهران دِکــلــِرِیــشِن» رو در گرماگرم همه پرسی ریاست جمهوری سال 92 شنیدید. تهران دکلریشن محصول همین مذاکرات سعدآباده.

      موضوع اصلی مناقشه در این مذاکره، بحث «تعلیق» هسته‌ای ایران بود؛ ایران اعلام کرده بود که قطعنامه سپتامبر 2003 که کشور رو ملزم به تعلیق گسترده هسته‌ای می کنه رو نمی پذیره امّا حاضره درباره همه مسائل مورد ابهام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، گزارشهای لازم و حتی دسترسی‌های لازم برای بررسی رو بده. با این حال سه کشور اروپایی و البته آمریکا تاکید ویژه‌ای بر تعلیق داشتن.

      برای روشنتر شدن مفهوم «تعلیق» و عبارت All Relative Activities یعنی همه فعالیتهای مرتبط با غنی‌سازی که بعضی از غربیها خواستار تعلیقش بودند، ایران، از البرادعی رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی هم پرس و جو کرد که مقصود از تعلیق چیه؟ البرادعی 24 مهر، یعنی 5 روز قبل از ورود وزرای خارجه سه کشور اروپایی، به تهران اومده بود. البرادعی به دولت ایران گفته بود منظور ما صرفاً عدم تزریق گاز به سانتریفیوژهاست!

      درباره این تفسیر و شخصیت البرادعی در ادامه متن بیشتر صحبت خواهیم کرد؛ امّا ماجراهای اطراف و حوالی سیاست در ایران شاید از متن روند هسته‌ای هم بعضاً جالبتر و البته عجیب تر بود!

      در شرایطی که کشمکش «متن فرآیند هسته‌ای» درباره این مسئله بود که ما اساساً چیزی به اسم تعلیق گازدهی به سانتریفیوژ رو می پذیریم یا نه؟ یکباره گفته شد که چند ماه پیش صادق خرازی برادر وزیر خارجه کشور با «تیم گولدیمن» سفیر سوئیس در تهران- که حافظ منافع آمریکا در ایران هم به شمار میره -دیداری داشته و در اون دیدار طرحی رو به عنوان «نقشه راه» حل مسائل ایران و آمریکا پیشنهاد کرده! متنی که واشنگتن پست همون سال 2003 از گزارش گولدیمن درباره این طرح منتشر کرد برای خیلی از ناظران سیاسی حیرت‌آور بود. در شرایطی که ایران از تعلیق گازدهی به سانتریفیوژها هم خودداری می‌کرد تا بتونه این فناوری مهم رو حفظ کنه، تو این نقشه راه، حتی خلع سلاح حزب‌الله لبنان به دست ایران و عدم حمایت از گروه‌های مقاومت فلسطینی مثل حماس و جهاد اسلامی هم به طرف آمریکایی وعده داده شده بود!

      این طرح اون قدر تعجب آور بوده که حتی آمریکایی‌ها رو هم شگفت زده کرد؛ تو بخشهایی از کتاب «کانال پشت پرده» که ویلیام برنز رئیس سیا بعد از برجام نوشت و منتشر کرد، به این موضوع اشاره شده و نقل میکنه که چطور مسئولای وقت وزارت خارجه آمریکا از این موضوع متعجب میشن و از بس براشون ناباورانه بوده، گولدیمن رو شدیداً سؤال پیچ می کنن که بهمون بگو ببینیم این طرح از کجا اومده؟

      حسن روحانی درباره شرایط قبل از نشست سعدآباد تهران با سه وزیر خارجه اروپایی میگه در شرایطی که ما با البرادعی درباره تفسیر از تعلیق و حد و حدود اون بحث میکردیم و آماده‌ی مذاکره با اروپاییها می شدیم، یکی از سفرای ایران در اروپا به مقامات اون کشور گفته بود که ایران برای «توقف»! غنی سازی آماده است! در ادبیاتِ حقوقیِ مربوط به مسائل هسته‌ای تعلیق به توقف زمان‌مند و موقت گفته میشه امّا توقف به معنای تعلیق نامحدود و غیرموقت در نظر گرفته می‌شه.

      در شرایطی که غیر از تعلیق یک موضوع محوری و ابزار چانه‌زنی دیگه‌ی ایران سر میز مذاکره بحث پذیرش یا عدم پذیرش پروتکل الحاقی بود، تعدادی از نماینده های مجلس ششم هم طرحی سه‌فوریتی آماده  کرده بودن که دولت رو ملزم می کرد به اجرای پروتکل الحاقی. یعنی درست همون زمانی که ایران میخواست توی مذاکرات عنوان کنه که ما پروتکل الحاقی رو داوطلبانه اجرا میکنیم امّا تصویبش نیازمند تصمیم مجلسه و مجلس برای این تصمیم باید از حُسن نیت و عدم سیاسی کاری اروپا و آمریکا مطمئن باشه ؛ نمایندگان چنین طرحی رو با سه فوریت، یعنی فوری‌ترین و اورژانسی‌ترین حالت ممکن در مجلس، ارائه کرده بودن!

      روحانی پیرو این طرح به رئیس جمهور سیدمحمد خاتمی میگه اگر چنین طرحی در مجلس تصویب بشه حتماً از مسئولیت پرونده هسته‌ای استعفا خواهد داد؛ دلیل هم روشن بود؛ چیزی که اروپاییها و آمریکایی‌ها با تیپ‌وتریک‌های بسیار میخواستن سر میز مذاکرات از ایران بگیرن رو از پیش مجلس داشت با اضطرار و هیجان دو دستی بهشون پیشکش کرده بود

      بعد از گلایه روحانی به رئیس جمهور ، خاتمی در نشست مطبوعاتیش و قبل از مذاکرات اعلام می کنه که تعلیق رو می‌پذیریم. روحانی می‌نویسه: "سومین مسئله این بود که پیش از آنکه وزرا به تهران برسند، رئیس جمهور در مصاحبه‌ای مطبوعاتی اعلام کرده بود که ما تعلیق را می‌پذیریم! با شنیدن این مطلب به تیم مذاکراتی گفتم در مورد پروتکل که در مجلس طرح سه فوریت تهیه‌ کرده‌اند، تعلیق را هم که رئیس‌جمهور اعلام کرده، من دیگر قرار است بر سر چه موضوعی مذاکره کنم؟!".

      مذاکرات سعدآباد با سه کشور اروپایی در شرایطی ویژه و پر التهاب برگزار میشه؛ جلسه دست­کم یکبار تا انسداد کامل پیش میره امّا نهایتاً تهران دکلریشن یا همون بیانیه تهران جمع‌بندی میشه؛ نقطه نزاع هم همونطور که پیش‌بینی میشد بحث تعلیق و حد و حدود اون بوده. ایران تاکید میکنه که فقط گازدهی به سانتریفیوژها رو به صورت داوطلبانه متوقف میکنه اما اروپاییها مرغ شون یه پا داشته و زیر بار نمیرن و میگن همه فعالیتهای مرتبط باید متوقف بشه . در پایان، کار، به این صورت نهایی میشه که اعلام میکنن «تعلیق با تفسیر آژانس بین المللی انرژی اتمی» اجرایی میشه.

      از اونجا که محمد البرادعی پیشتر گفته بود منظور از تعلیق همین عدم  گازدهیه، ایران چنین گزاره ای رو پیشنهاد میکنه؛ امّا چند روز بعد از صدور بیانیه تهران، آژانس با ریاست البرادعی تفسیر وسیعی از تعلیق ارائه میکنه که در واقع تامین کننده خواسته ی دل اروپایی هاست

      البرادعی در مقطعی به مذاکره کنندگان ایرانی میگه شما بیایید و به آژانس بگید  زمانی که در جنگ با عراق و صدام قرار داشتیم به دلیل اجبار و الزام شرایط مجبور بودیم به سمت ساخت بمب هسته ای بریم ولی بعد از جنگ اون رو  کنار گذاشتیم! البرادعی میگه اگر اینطور بگید من به شماها کمک میکنم تا مسئله هسته‌ای ایران فیصله پیدا کنه!

      روحانی روایت می‌کنه که بعد از این حرف، "به تندی با او برخورد کردم؛ و پاسخ دادم که این حرفها تخیلی و بی‌اساسه و شما تحت تاثیر القائات آمریکاییها و غرب این اتهام بی‌اساس رو پذیرفته‌اید".

      البرادعی تو مقطع دیگه‌ای باز هم همین دام رو به نحو دیگه ای پهن می‌کنه و میگه: حالا شاید چیزی بوده و شما مطلع نبودید؛ شماها اینطور بگید!   و باز هم با پاسخ تند روحانی مواجه میشه.

      رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی در زمان دیگه‌ای به مذاکره کنندگان ایرانی میگه: الان بهترین موقع هست که شما از فناوری هسته ای و غنی سازی دست بکشید؛ و در این صورت اروپاییها به شما مشوقهای ویژه ای خواهند داد؛ فناوری رو کنار بگذارید و در عوض رآکتور از اروپا بگیرید!

      اگه امروز راجع به بیانیه تهران جستجو کنید، منابع و روایتهای متفاوتی از همون روز خواهید دید. گاردین بیانیه تهران رو «کودتای دیپلماتیک» درباره برنامه هسته‌ای ایران توصیف کرده و تیتر زده: "کودتای دیپلماتیک در برنامه هسته‌ای از بحران جلوگیری کرد!" و بعد از مرور متن و حواشی مذاکرات سعد‌آباد، گزارش خودش رو این جوری به پایان برده : "اروپائی‌ها نهایتاً دیسمنتل کردن کل نطنز را می‌خواهند!"  دیسمنتل Dismantle عبارت و اصطلاحی در مناقشات هسته ای­یه به معنی تعطیلی کامل فناوری هسته‌ای.

      بعد از بیانیه تهران، نزاع‌ها درباره تفسیر از تعلیق هم آغاز شد؛ ایران ضمن شماتت علنی البرادعی تاکید می‌کرد که آژانس تحت فشار اروپا و آمریکا تفسیرش رو تغییر داده و ما صرفاً گازدهی به سانتریفیوژها رو تعلیق خواهیم کرد. با این حال پروتکل الحاقی اجرا ‌شد و بازرسی‌های گسترده‌ای از تاسیسات هسته‌ای ایران صورت گرفت. حدود این بازرسی‌ها به شکلی بود که در مقطعی بازرسان گفتن بر اساس اطلاعاتی که داریم می خواهیم از فلان مجموعه‌ی اطراف تاسیسات ایران هم بازدید کنیم این بازرسی‌ها خسارت‌های فراوانی متوجه کشور کرد. آژانس در بین مکانهای نیازمند بازرسی، بعضی مجموعه‌های نظامی رو هم گنجونده بود. بعدها مشخص شد بازرسان با حضور در این مکان‌ها مارک تجهیزات نظامی رو رصد و یادداشت‌برداری می‌کردن و نتیجه این شد که اندک زمانی بعد آمریکاییها یا اروپایی‌ها با اون کشور فروشنده تجهیزات به ایران تماس میگرفتن و فشار می آوردن و مانع صادرات نظامی تسلیحات به ایران می‌شدن!

      گزارش بعدی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی علیرغم مناقشات بین ایران و اروپایی‌ها بر سر تفسیر تعلیق، محاسنی همراه داشت. آژانس در بند 52 گزارش مفصل 29 صفحه‌ای خودش نوشت با وجود بازرسی‌های فراوان "هیچگونه شاهدی" برای نظامی بودن برنامه هسته‌ای ایران پیدا نکرده .

      اما انگار قرار نبود این بحران به مشکل و بعد مسئله تبدیل بشه  و نهایتا مختومه بشه. بعد از نوامبر، بروز مسئله پیش‌بینی نشده دیگه‌ای یه بار دیگه موضوع هسته‌ای ایران رو بحرانی تر کرد ؛ لیبی که از مدتها قبل مذاکرات محرمانه‌ای با آمریکایی‌ها داشته به یکباره تسلیم می‌شه و تاسیسات هسته‌ای خودش رو هم تعطیل می‌کنه. «طاهر»، واسطه هسته‌ای هم که در قسمت دوم بهش اشاره شد، به واسطه افشا شدن نامش از سوی دولت لیبی و به خاطر کمکش به برنامه هسته‌ای لیبی در مالزی دستگیر میشه و میون صحبتهاش میگه که سانتریفیوژهای P2 رو به ازای سه میلیون دلار به ایران فروخته!

      این مسئله یکبار دیگه به اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها برای تبلیغات علیه ایران و اتحاد علیه ایران کمک می‌کنه؛ فشار به ایران تشدید میشه و علیرغم اینکه ایران گزارشی 1030 صفحه‌ای درباره فعالیتهای خودش به آژانس داده بود از فشارها و تهدیدها و توپ و تشرها بیشتر از پیش میشه.

      اون برخوردهای دلهره آور و ترس از سایه جنگ  باعث میشه ایران در اسفند 82  تصمیم بگیره در توافق دیگه‌ای گام مهمی در تامین خواست اروپایی‌ها در زمینه تعلیق برداره. در این توافق که در بروکسل صورت می‌گیره ایران می‌پذیره ساخت سانتریفیوژها و حتی قطعات اونها رو هم متوقف کنه. ضمنا تاکید می‌شه این مسئله به این شرط ادامه پیدا میکنه که موضوع ایران از دستور کار اضطراری شورای حکام بعد از اجلاس ماه ژوئن خارج بشه.

      بعد از فروردین و در شرایطی که ایران انتظار می‌کشید تا در اجلاس ژوئن پرونده هسته ایش از دستور کار اضطراری شورای حکام خارج بشه، اروپایی‌ها می گن که باید تاسیسات یو‌سی‌اف اصفهان که فروردین ماه 83 راه‌اندازی شد هم به طور کامل متوقف بشه! ایران اعلام می‌کنه این تاسیسات ربطی به مرحله غنی‌سازی نداره و با توافقات قبلی ایران و اروپا هم نسبتی نداره.  اروپایی‌ها طلبکارانه می گن حس می کنن "روح توافق سعد آباد" و "روح توافق بروکسل" خدشه دار شده و این مجموعه هم باید تعطیل بشه!

       پس از تعطیلی قطعه سازی و ساخت سانتریفیوژ و به طریق اولی تعلیق ترزیق گاز به سانتریفیوژها، چند ماه بعد یعنی سپتامبر 2004، قطعنامه‌ای به همان سبک قطعنامه سپتامبر 2003 و حتی بدتر از اون مجدد علیه ایران صادر می‌شه. این بار واژه‌هایی مانند «داوطلبانه» هم از تعلیق حذف میشه و این مسئله به عنوان یک الزام و اجبار اعلام می‌شه و علاوه بر اون تاکید می‌شه که مجتمع آب سنگین اراک و تاسیسات بسیار دیگری هم باید تعطیل بشه.

       ایران باز چند گام دیگه هم عقب نشینی می کنه و در توافق پاریس، 26 آبان 83، می‌پذیره که علاوه بر تعلیق غنی‌سازی در نطنز و تعلیق ساخت سانتریفیوژ و قطعاتش و... تاسیسات یو‌سی‌اف اصفهان رو هم تعطیل کنه.

      همه مسئله بر سر دو عبارت یا اصطلاح بود؛ اروپایی‌ها از ایران می‌خواستن که «تضمین عینی» Objective guarantee بده که به سمت بمب نخواهد رفت و در ازای اون  ایرانی ها می‌گفتن ما از اونها تعهد محکم firm guarantee برای همکاری‌های سیاسی و اقتصادی و امنیتی و ... خواستیم. بر این مبنا سه کارگروه مجزا در حوزه‌های «هسته‌ای»، «سیاسی-امنیتی» و «همکاری و تکنولوژی» تشکیل میشه.

      اینکه تعهد محکم به چه معنی هست، و اینکه آیا این محکم در مقابل «یواش» و «آرام» هست یا چیز دیگه ای، تا این لحظه واقعاً کسی از اون خبر نداره، امّا درباره تضمین عینی مدتها بحث و جدال وجود داشت. اروپایی‌ها مشخصاً منظور روشنی از این اصطلاح داشتن؛ تنها تضمین عینی و واقعی از نظر اونها تعطیلی فناوری هسته‌ای بود؛ و به همین دلیل حتی با پیشنهاد مذاکره کنندگان ایرانی برای این که این اصطلاح را به لحاظ فنی، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تعریف کند هم موافقت نکردند.

      مذاکرات پساپاریس برای ماه‌ها طول کشید؛ طرف ایرانی احتمالاً تصور می‌کرد اروپایی‌ها نهایتاً منطق مقبولی راجع به تضمین عینی خواهند داشت و بر سر اون تفاهم خواهد شد و در دیگر سو در حوزه‌های سیاسی امنیتی و اقتصادی و فناوری همکاری‌های جدی بین ایران و اروپا شکل خواهد گرفت و حتی این خیال خام طبعانه پخته می شد که ایران به زودی عضو سازمان تجارت جهانی خواهد شد، امّا ادامه امور به نحوی پیش رفت که با تصور طرف ایرانی فاصله بسیاری پیدا کرد و خواه ناخواه با اعتراض شدید ایران مواجه شد.

      در این مقطع دیگه عملا همه امور هسته ای ایران متوقف شده بود و صدای سازمان انرژی اتمی و برخی دانشمندان هسته‌ای هم بلند شده بود. همزمان محمود احمدی‌نژاد در همه پرسی سال 84 به ریاست جمهوری رسیده بود و شاید یکی از عوامل اقبال به او انتقادهایش از نحوه مدیریت مذاکرات هسته ای بود.

      آیت الله خامنه ای تاکید داشت تعلیق باید در همان دولتی متوقف و رفع بشه که این موضوع در زمان آن مصوب شده. پس جلساتی در سطح عالی نظام با حضور گروه مذاکره‌کننده و مسئولان دولت خاتمی برگزار شد و بنا شد از طریق نامه ای به اروپایی ها، تصمیم ایران برای برداشتن تعلیق ها اطلاع رسانی بشه. نامه مفصلی با امضای حسن روحانی به اروپایی‌ها ارسال شد که گویا محتوای نامه رو هم محمدجواد ظریف نوشته بود. این نامه یکی از منابع استدلالی خوب از حسن‌نیت ایران و اجرای تعهدات بسیار از سوی ایران و اقدامات خلاف تعهد از سوی آن توسط اروپایی‌ها به شمار میره

      روحانی در کتابش امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای جمع‌بندی جالبی از رفتار اروپایی‌ها با هماهنگی آمریکایی‌ها در اون مذاکرات داره و می‌نویسه بعد از نزدیک به دو سال مذاکرات ایران و سه کشور اروپایی، آنها قصد به نتیجه رسیدن و حل کردن پرونده هسته ای ایران را نداشتند و با ارائه یک بسته پیشنهادی تحقیر آمیز به ایران، باعث شدند تا ایران نیز در نامه ای متقابلا پاسخ تندی به آنها بدهد.

      «در مجموع پیشنهاد مذکور در زمینه تقاضاها از ایران بسیار طولانی اما در مورد پیشنهادهای ارائه شده به ایران به طور مضحکی کوتاه و نارسا می باشد. فقدان هر گونه تلاش برای ایجاد ظاهری متوازن، این پیشنهاد را به دستور استعماری کاپیتولاسیون شبیه میسازد. پیشنهاد یاد شده توهینی به تمام ملت ایران است که سه کشور اروپایی باید به خاطر آن از ملت ایران پوزش بطلبند.»

      محمد البرادعی هم در کتاب خودش «سالهای فریب»، جمع‌بندی جالبی از این ماراتن داره؛ اودرباره پیشنهاد اروپایی‌ها بعد از آنهمه مذاکرات و کشمکش‌ها، ضمن ارائه توصیف «فاجعه» درباره آن می‌گه: "پیشنهاد مزبور نه تنها ناچیز و کم محتوا بلکه متکبرانه و تحقیر آمیز بود و این برداشت را ایجاد می کرد که اروپائی ها با بی میلی و از سر لطف آن را مطرح کرده اند."

      او ادامه می‌دهد: تحقیر ایران در این پیشنهاد تا آنجا پیش رفته بود که سه کشور قول داده بودند در صورت "توقف" غنی سازی، از دانشمندان بیکار شده ایرانی نگهداری خواهند کرد. "تضمین عینی" که ایران بر اساس اطلاعیه تهران و توافق پاریس پذیرفته بود به غرب بدهد در پیشنهاد اروپائی ها به "توقف" کامل غنی سازی تفسیر شده بود.

      به هر صورت تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای ایران در همون دولت خاتمی با اعلام به آژانس و اروپا شکسته شد؛ با استقرار دولت احمدی‌نژاد، یکی از نخستین آشفتگی ها تغییر در تیم مذاکره‌کننده هسته ای بود. حسن روحانی نوشته که تنها یک جلسه با احمدی‌نژاد در این باره برگزار میکنه و مشخص میشه که هیچ قرابت دیدگاهی بین شون وجود نداره و نمی تونن با هم کار کنن؛

       25 مرداد 84 روحانی از مسئولیت مذاکره کنندگی کنار میره و علی لاریجانی جایگزیش میشه.

      ادامه

  • عکس‌ها
  • ویدئو‌ها
  • موسیقی