- دانلود فایل صوتی
-
متن قسمت
-
011- روزها در راه
۵۷/۱۲/۲
در مورد سالهای چهل آل احمد و نقش او را نباید از یاد برد. او مسئله را از دیدگاه ملی (ضد امپریالیستی و فرهنگی میدید در نتیجه مذهب برای او در حکم زرهی بود که به تن میکرد و به مقابله با فرهنگ تکنولوژی هجوم مادی و معنوی غرب می پرداخت. غرب زدگی با وجود همه ناشیگریها و بدفهمیها و خسی در میقات دو نمونه از این دست هستند که در آنها اسلام جان پناه و سنگری است که از برکت آن می توان «خود» ماند هویت خود را نگه داشت و در برابر سیل بد و خوبی که هجوم آورده، ریشه کن نشد.
مدافعات مجاهد، مسعود رجوی را میخواندم به نکته جالبی برخوردم
در قرآن آمده هر کسی تا آنجا مالک شئ است که خود برای آن زحمت کشیده باشد این چیزی است که مارکسیسم و سوسیالیسم انقلابی هم میگویند و تا آنجا مخالفتی نداریم. »
با توجه به گفتههای گلسرخی و همچنین در تمام سالهای سیاه می بینم که نوعی نزدیکی فکری و عملی میان مارکسیستها فدائیان) و مسلمانان(مجاهدین) وجود داشته است و ظاهراً امروز هم وجود دارد و دولت و دستگاه آریامهری هم در گذشته افراد آنها را بدون «تبعیض» به شهادت میرساند. برای آن دستگاه «مسلمان»، این مسلمانان مجاهد با فدائیان کمونیست تفاوتی نداشتند.
۲۹ بهمن سال ٥٦ قیام تبریز پیش آمد که خود چهلم کشتار قم بود. چهل روز بعد مردم یزد چهلم تبریز را گرفتند و اگر اشتباه نکنم گویا شورش اصفهان به مناسبت چهلم یزد .. خلاصه آنکه از برکت ،مذهب ،سوم هفته و چله ها بدل به یک وسیله و انگیزه، مبارزه ، اجتماعی شد گذرگاه سرمنزل یا سر پلی که ملت در آنجا نه تنها نیروی خود را گرد می آورد و نفس تازه میکرد بلکه به یاری مذهب در آنجا کسب نیرو هم می کرد و یورش تازه ای می آورد. جز مذهب هیچ ایدئولوژی دیگری نمی توانست چنین وسیله ای در فاصلههای زمانی و معین برای تجدید قوا در اختیار انقلاب بگذارد.
۵۷/۱۲/۶
امروز در آیندگان وصیت نامه ی گلسرخی و دانشیان را خواندم. بعدش هم اعتراض خانواده ی سروان «منیر «طاهری را که در رودسر اعدام کردند جرمش این بود که در مشهد و شیراز زندانیان سیاسی را شکنجه کرده و در کشتار سینما رکس دست داشته و در آمریکا دوره، چریکی دیده و سه نفر را در رودسر شهید کرده ظاهراً هیچکدامش درست نیست و یا دست کم بسیاری از این تهمتها نادرست است و بی عدالتی بزرگی شده سخت گریه ام گرفت و عجیب است که در ضمن گریه فکرهای مختلف آزارم می داد. فکر می کردم که انقلاب است و از این بی عدالتیها فراوان پیش می آید - به صرف انقلاب نمی توان بی عدالتی را توجیه کرد. همیشه برای روا کردن هر ناروائی ضرورت ها، محدودیت های اجتماعی و . بهانه بوده است.
اگر بخواهیم زیاد وسواس این ناروانیها را داشته باشیم باید از هر عملی خودداری کنیم. ولی به این دلیل نمی توان با وجدان آسوده گلیم خود را از آب بیرون کشید و فکرهایی از این نوع از موارد نادری بود که فکرکنان گریه می کردم و در ضمن گریه فکر هم امانم نمی داد و هم سخت آزارم میداد نمی گذاشت که یکدله به تمام دل بگریم با فراغت خاطر داد دل از گریه بگیرم با این همه این اواخر کمتر تا این اندازه دلم به درد آمده بود.
و اما وصیت نامه ی گلسرخی و دانشیان از خواندن آنها زنده شدم به نحو دردناکی زنده شدم مثل اینکه با مشقت و رنج از گورم بیرون آمدم وصیت نامه دانشیان اینطور تمام می شود. ... هر مرگ دریچه ایست که به روی دروغ ،فحشاء، فقر و گرسنگی بسته خواهد شد و آنگاه دریچه ای باز خواهد شد که از آن نور زندگی بتابد، به این نور تن بسپاریم به این نور .
۵۷/۱۲/۱۱
با نطق دیروز آقا در مدرسه ی فیضیه ی قم و اعلامیهی پریروز گمان میکنم مذهب به طور جدی برای اول بار مشت آهنین خود را نشان داده است. دیکتاتوری نعلین صحبت از اصلاح ،مطبوعات، وجود آزادی ولی سرکوبی توطئه ایجاد وزارت خانه امر به معروف و نهی از منکر بدون اینکه وابسته و زیر نظر مذهب باشد و تهدید جدی تر چپ گرایان اما به اشاره و کنایه شروع شده است همیشه فکر میکردم و بارها به دوستان گفته بودم که اگر نهضت پیروز شود و از راه درست خود برود منحرف نشود، به دست ضد انقلاب نیفتد یعنی در بهترین حال شاید بیست سالی با دیکتاتوری دیگری روبرو باشیم. البته این دیکتاتوری نطفه صلاح و رستگاری را در خود دارد و مثل حکومت آریامهری ضرورتاً به طرف ظلم و فساد و تباهی نمی رود.
پس از چنان دورانی ) و به ویژه با توجه به تاریخ و خلقیات (ما) یکباره به دموکراسی رسیدن محال است حتی انقلاب کبیر نرسید انقلاب دگرگونی ساخت یا بنیادهای اجتماعی است نه زیر و زبر شدن رفتار و دموکراسی گذشته از هر چیز به اخلاق و رفتار یک ملت نیز بستگی دارد . ...
از جهتی ایرانی متمدن ترین ملت ،دنیاست چون که انقلابش زیباترین تمیزترین و نیالوده ترین انقلاب دنیاست این همه اسلحه به دست مردم افتاده نه شهربانی هست و نه ژاندارمری و نه ارتش شیرازه، همه اینها گسیخته و بدنه شان هم فروریخته با این همه وضع عادی کشور رویهمرفته چندان تفاوتی نکرده و میزان دزدی و غارت و چپاول و کشتار و ناامنی افزایشی نیافته است پدیده ی جالبی است گمان میکنم در خیلی از جاهای دیگر چنین حادثه ای نتیجه ای دیگر داشت.
ممکن است در آینده و با ظهور آثار بحران اقتصادی کنونی افزایش بیکاری و گرسنگی و .... وضع عوض بشود ولی نمی توان انکار کرد که ایرانی ها در مجموع مردمی خشن و متجاوز نیستند دقیق تر این است که گفته شود مردم ما راه و رسم همزیستی اجتماعی و به ویژه شهری را نمیدانند ) و این به تاریخ و روحیات مربوط است متمدن نیستند ولی در عوض با فرهنگ هستند
۵۷/۱۲/۱۲
اگر به دفاعیات مجاهد شهید علی میهن دوست در بیدادگاه نظامی توجه کنیم می بینیم که آنچه میان فدائیان مارکسیست و مجاهدان مسلمان وجود داشته فقط نوعی نزدیکی فکری و عملی نبود بلکه نزدیکی عمیق بود ص ٦١ کتاب اسناد منتشره سازمان مجاهدین خلق ایران دیده شود.
۵۷/۱۲/۱۵
کتابهای شریعتی را تمام کردم ماشاالله آنقدر گفته و نوشته است که بعید است کسی بتواند همه را بخواند من ده دوازده تائی را خواندم در کتابهای آخر دیگر چیز تازه ای دستگیرم نمیشد چون فکر و گاه عبارات کتابها در یکدیگر تکرار میشود. او هم مبلغ بود هم معلم و هم سخنران و هر یک از خصوصیات کافی است که آدم را پرگو کند. خصلت این مراتب پرگوئی و تکرار است از کتابها به خوبی میتوان اهمیت کار او را در جلب جوان ها به سوی مذهب تشیّع جست برداشت او از اسلام برداشتی جامعه شناسانه - گاه مارکسیستی - مبارزه جویانه و اخلاقی است.
شریعتی سرشتی حساس و هنرمندانه دارد، از طرف دیگر او ذاتاً نویسنده است اما نویسنده ای که به قصد و دانسته همه ی استعداد نویسندگیش را وقف تبلیغ نظریه اش کرده است. در کویر دو سه جستار ( essai ) هست که بسیار خوب و زیبا نوشته شده، یکی جستاری است در باب استادش «ماسینیون»، یکی ،مقاله اول ،درباره مزینان است و دیگری قسمت اول مقاله کلود برنار که ناگهان بریده میشود و با محتوای دیگری و با ارزشی ناچیز ادامه می یابد در همین کویر که از نظر هنر نویسندگی بهترین نوشته اوست گاه پرگوئیش خواننده را کلافه می.کند مثلاً در مهر مادری و صحبت از مرغ و تخم مرغ و روی تخم خوابیدن و جوجه درآوردن و ...
بهر حال بگذرم و بی انصافی نکنم اهمیت او در کار نویسندگی او نیست، در کار فکری اجتماعی و اخلاقی اوست که بسیار بزرگ بوده است.
ادامه
-
-
عکسها
-
-
ویدئوها
-
موسیقی