You are currently viewing رادیو مضمون | فصل چهارم: مسئله هسته ای ایران | قسمت آخر

رادیو مضمون | فصل چهارم: مسئله هسته ای ایران | قسمت آخر

  • دانلود فایل صوتی
  • متن قسمت
    • تو قسمت‌های قبلی گفتیم که چه جوری مذاکرات ایران با آمریکایی‌ها هم در کانال 5+1 با حضور نماینده دولت ایران جلیلی و باقری و هم تو کانال مذاکرات محرمانه با حضور خاجی و زبیب برگزار شد؛ مسئولیت مذاکرات محرمانه رو وزارت خارجه برعهده داشت و کانال 5+1 از طریق دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی به پیش می‌رفت. مذاکرات مسقط یک و 2 برگزار شد و تو کانال 5+1 هم مذاکرات  اسفندماه 91 و فروردین 92 در آلماتی قزاقستان در جریان بود. احساس می شد تو هر دو کانال پیشرفتهایی به دست آمده؛ و البته اون طوری که آمریکایی‌ها قبلاً از طریق دست‌نوشته جان کری اعلام کرده بودن، حاضر بودن تو کانال محرمانه، «دستاوردهای بیشتری» به ایران بدن. تو مسیر 5+1، مذاکرات از فروردین 91 و در مذاکره معروف به استانبول یک، هم رنگ و بوی عملیاتی‌تری به خود گرفته بود؛ پیش از اون همه‌ی مباحث، سرِ یه خواسته‌ی آمریکا و طرف غربی 5+1 عملاً متوقف می‌شد و اون این بود ایران باید غنی‌سازی رو متوقف کنه! ایران دو نکته‌ی اساسی داشت، یکی اینکه به حقش برای غنی‌سازی اذعان بشه و دیگه اینکه تحریم‌ها برداشته شن؛ امّا طرف غربی 5+1 اساساً وارد موضوع نمی‌شد و تاکید می‌کرد که «موضوع» گفتگو، اجرای قطعنامه‌های شورای امنیته نه چیز دیگه؛ به همین خاطر مذاکرات عملاً قفل می‌شد. چون مرغشون یه پا داشت مذاکره استانبول یک، که 30 دی 1389 برگزار شد با ناکامی مواجه شد اون طور که می گفتن بود که نماینده کشور تو تمام این مذاکرات به جای سخنان عملیاتی، بیانیه می‌خوند؟ این مطلبیه که رقبای سیاسی تو این سالها گفته ن. چنین مطلبی در متن افرادی مانند ویلیام برنز از مذاکره‌ کنندگان وقت هیئت آمریکایی هم اومده؛ امّا آیا چنین اتهامی وارده ؟ متأسفانه در این باره نمیشه قضاوت قطعی کرد؛ علّت روشنه ؛ اساساً محتوای نوشته‌شده‌ای توسط تیم جلیلی برای اون دوران وجود نداره که بشه بر اساس اون داوری کرد که خوب مذاکره می‌کرده ن یا بد؟ اون جوری که تو شماره‌های پیشین هم گفتیم آقایان روحانی و ظریف و عراقچی و تخت‌روانچی و علی اکبر صالحی در این سمت؛ و آمریکاییها و حتی برخی اروپاییها مثل جک استراو از اون سمت، درباره فرآیندهای این مقطع کتاب نوشته‌ ن؛ امّا غیر از یه مقدمه حدوداً 20 صفحه ای از علی باقری بر ترجمه کتاب وندی‌شرمن، هیچ چیزی برای توصیف این دوران وجود نداره. خواه ناخواه تصوری که بر اساس روایت رقبا شکل می‌گیره اینه که تو این دوره بیشتر بیانیه خونی شده. پس از استانبول یک با عدم ورود آمریکا و طرف غربی 5+1 به بحث بررسی لغو تحریم‌ها و اذعان به حق غنی‌سازی، ایران ، فعالیت‌های هسته‌ای خودش رو همچنان ادامه داد. اردیبهشت 1390 نیروگاه هسته‌ای بوشهر فعالیت عملیاتی خود رو با موفقیت آغاز کرد؛ این حرکت توپ رو به زمین طرف غربی انداخت. اونا اراده کرده بودن که با فشار تحریم‌ها فعالیت‌های هسته‌ای ایران متوقف شه،‌ اما خبر راه‌اندازی عملیاتی این نیروگاه براشون قابل هضم نبود. دقیقاً یک ماه بعد یعنی خرداد 1390ایران اعلام کرد که  «نرخ»(Rate) غنی‌سازی 20 درصد خود را 3 برابر  خواهد کرد! ابزار ایران برای چنین افزایش سرعت خیره‌کننده‌ای، استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر، در مراکز غنی‌سازی بود. البته این تمام تغییر مهره  ها و جریان بازی نبود. ایران اعلام کرد که این کار رو در فردو انجام خواهد داد! یعنی همان تاسیسات، در دل کوهی که حتی از بمباران هم در امانه! صحنه بازی پیچیده تر از قبل شد. علیرغم ظاهر بی‌اعتنای غربی‌ها به مذاکرات، بعد از استانبول یک، مسئول سیاست خارجی اروپا، کاترین اشتون، مهرماه همون سال نامه‌ای به ایران نوشت و درخواست کرد «گفتگوهای معنادار بر روی "گام‌های" اعتماد ساز» آغاز شه! طرف اروپایی به موازات نامه برای گفتگو، فشار رو هم تشدید ‌کرد؛ مثلاً اروپا سه ماه پس از نامه اشتون، قانونی رو مصوب کرد که از تاریخ 11 تیر 1391 به بعد اعضای این اتحادیه از خرید نفت ایران، کاملاً منع می‌شدند! تو این مصوبه صدور بیمه برای نفت‌کشها و تانکرهای ایرانی هم ممنوع شده بود. کمی بعد، 26 بهمن، ایران از سرگیری گفتگوها رو پذیرفت، ولی همزمان اعلام کرد که به صورت خودکفا صفحه سوخت برای رآکتور تحقیقاتی تهران رو هم حالا خودش ساخته! و این معنیش تبدیل ماده غنی‌شده؛ به چیزی که قابلیت سوخت‌گذاری تو رآکتور رو داشته باشه بود، یعنی تبدیل مواد هسته‌ای غنی‌شده به صفحه سوخت. پیام روشن کشور پیش از، از سرگیری مذاکرات این بود که برای ما دست یابی به تکنولوژی منتظر کسی نمی مونیم و حالا  به این مسئله هم که توش نسبت به ما دست تنگی می کردید؛ دست پیدا کردیم و چشم به دست طرف مقابل نداریم و فن آوری رو دریوزه نمی کنیم؛ بلکه خودمون اونو به دست آوردیم . گفتگوهای استانبول 2، 26 فروردین 1391 انجام شد. برخلاف استانبول یک، حالا دو طرف این مذاکرات رو «مثبت» می خوندن. ماجرا این بود که برخلاف همه مذاکرات پیشین، بین 5+1 و گروه مذاکره کننده ایرانی، این بار طرف 5+1 تاکید کرده بود که می‌توان «گام به گام» پیش رفت. ولی قبلاً اصرار می‌کردن که ایران باید بی درنگ غنی‌سازی رو تعلیق و قطعنامه‌ها رو اجرا کنه. بنا شد  دو طرف گام‌های پیشنهادی خودشونو اعلام کنند؛ گام‌های پیشنهادی طرف غربی اینا بود: تو گام اول: ایران غنی‌سازی 20 درصد رو تعلیق کنه و تمام مواد 20 درصد غنی‌شده رو به خارج از ایران منتقل کنه. همچنین ایران فعالیت در فردو رو متوقف کنه. در مقابل غربی‌ها قول می دن تحریم جدیدی اعمال نکنن، قطعات هواپیماهای مسافربری توسط اونا تامین شه، سوخت رآکتور تهران رو تامین کنن و درباره ایمنی و گداخت هسته‌ای همکاری نشون بدن. گام دوم به اعتمادسازی بیشتر اختصاص داشت. غربیا گام سوم رو به اجرای قطعنامه‌های شورای امنیت و شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اختصاص داده بودن! همین امر کافی بود تا مذاکرات بغداد بار دیگر  پیش نره و از پا بیفته جلیلی و گروهش در ازای این مسئله، طرحی 5 گامی پیشنهاد کردن و گفتن حاضرن غنی‌سازی 20 درصد رو در ازای لغو برخی تحریم‌ها متوقف کنن. امّا طرف مقابل روی خوش نشون نداد و نپذیرفت 29 خرداد 91 تو کانال مذاکره با 5+1، مذاکرات این بار در مسکو برگزار شد. 5 گام پیشنهادی جلیلی و گروهش به صورت سرانگشتی تو مسکو اینا بود
      • بیانیه ایران به استناد فتوای رهبری در تحریم سلاح هسته ای و در عوض بیانیه 5+1 برای شناسایی حق غنی‌سازی ایران.
      • همکاری فراتر از تعهدات ایران با آژانس درباره PMD و در ازای آن لغو تحریم‌های یکجانبه از سوی کشورهای طرف غربی
      • همکاری ایران درباره غنی سازی 20 درصد در ازای لغو تحریم‌های یکجانبه و تحریم‌های شورای امنیت
      • مواردی درباره همکاری‌های هسته‌ای
      • همکاری‌های غیرهسته‌ای
      بعد از گفتگوهای سطح کارشناسان فنی دو طرف 13 تیر 91 تو استانبول باقری و اشمید دیدار کردن. جلوتر 3 مرداد بازم تو استانبول این جلسه برگزار شد و شهریورماه هم دیداری میون اشتون و جلیلی تو استانبول انجام شد که  کار این بار؛ به دیداری دیگه تو آلماتی قزاقستان کشید. گفتگوهایی که بنا بود با اتفاقات بیشتری رقم بخورد. در کانال 5+1 برای اولین بار در آلماتی، برخلاف مذاکرات قبلی که تو استانبول و بغداد و مسکو و جاهای دیگه برگزار شده بود، آمریکایی‌ها  و طرف غربی 5+1 سخنی از «تعلیق هسته‌ای ایران» و «اجرای قطعنامه‌های شورای امنیت به عنوان مقدمه توافق» به میون نیاوردن؛ دست‌کم این مسئله خودش به حالت تعلیق دراومد. پیشتر در تمام ادوار مذاکراتی، مطرح شدن تعلیق هسته‌ای ایران و اجرای قطعنامه‌های شورای امنیت که مهمترین مسئله‌اش همین تعلیق بود، همه چیز رو به بن بست می‌کشوند. غربی‌ها از «Freeze to Freeze» حرف زدن به به این معنی که ایران پیشروی‌های هسته‌ای خودش رو متوقف کنه، یعنی دست از افزایش انباشت مواد هسته‌ای و افزایش تعداد سانتریفیوژهای در حال گردش و بالابردن مدل سانتریفیوژها و بالابردن غنای مواد هسته‌ای از 20 درصد به 60 درصد برداره و در ازای اون هم غربی‌ها تحریم جدیدی رو تو دستور کار قرار ندن و البته بعضی تحریم‌ها رو هم موقتاً بردارن. پیشنهادهای اونا به این شکل اصلاح شده بود که اولاً دیگه خواستار تعطیلی تاسیسات فردو نبودن؛ اونا این بار از «کاهش آمادگی» فردو حرف زدن. یعنی تاسیسات فردو تو وضعیتی قرار بگیره که اگر ایران بخواد کار رو تو اون جا مجدداً آغاز کنه، 270 روز طول بکشه. مورد بعدی این بود که دیگه به خروج مواد غنی‌شده هسته‌ای از ایران تاکید نکردن. لزوم ورود به عرصه لغو تحریم‌ها رو هم تو متن پیشنهادی شون گنجونده بودن. برای تأمین سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران هم اعلام آمادگی کردن. ضمنا بر عدم پیگیری تحریم جدید تو شورای امنیت از سوی 5+1 هم تاکید کردن. اونا گفتن که تحریم طلا و فلزات گرانبها و همچنین تحریم صادرات پتروشیمی ایران رو هم تعلیق می‌کنن، مجوز تعمیرات ایمنی هواپیماهای ایران را صادر می‌ کنند و ... نماینده ایران تو این مذاکرات به اونا  گفت که «منطقی‌تر شُدید ولی مسائل بیشتری هست که باید کامل تعیین تکلیف بشه". در حاشیه همین مذاکرات، وندی شرمن سرپرست هیأت آمریکایی به سمت سعید جلیلی میاد و بدون اطلاع سایر اعضای 5+1 بهش می‌گه "می‌دونیم پیشنهادایی ما که مطرح کردیم کوچکه و شما درباره رفع تحریم‌ها انتظارای بزرگتری دارین؛ می خوام بدونین این مباحث تو گفتگوهای ما از کانالهای دیگه مقدوره." منظور شرمن از کانالای دیگه، همون مذاکرات مسقط بود. با هشدار رهبر ایران مبنی بر اینکه روند فرساینده و پایان ناپذیر مذاکره بی نتیجه به بن‌بست این کانال ختم خواهد شد، 5+1 اعلام کردن که «غنی‌سازی در ایران» رو بررسی میکنن. این اولین نشونه ها برای تغییر تو دور دوم مذاکرات مسقط بود که 12 و 13 اسفند، یعنی چند روز بعد از مذاکرات آلماتی 1 برگزار شد. برنز گفت اگر شما اطمینان بدید که فعالیت هسته‌ای تون به سمت امور نظامی حرکت نمی‌کنه؛ حاضریم وجود یه برنامه غنی‌سازی تو ایران رو بررسی کنیم. آمریکایی‌ها با این گفته عملا به سوی زیر پا گذاشتن مهمترین خط قرمزشون تو مذاکرات هسته‌ای رفتن. با فرارسیدن همه پرسی سال 1392، هر دو کانال مذاکره متوقف شد تا دولت بعدی ادامه روند رو پیگیری کنه. تو انتخابات 24 خرداد اون سال، حسن روحانی با شعارهایی که متمرکز بر حل مسئله هسته ای و تعامل با دنیا بود تو رقابت با سعید جلیلی، قالیباف، رضایی و غرضی پیروز شد. روحانی از روند  مذاکرات هسته‌ای بخصوص تو کانال محرمانه خبر نداشت؛ صالحی می‌گه "ما قرار بود برنامه گفتگوی مسقط را بگذاریم برای جلسه سوم. دیگر تمام چیزها روشن بود که برویم شرایطمان را بالاخره پیش ببریم که ما رسیدیم به آستانه انتخابات خودمان، توجه می‌فرمایید که دفتر حضرت آقا با من تماس گرفتند و گفتند نظر حضرت آقا این است که صبر بکنید و انتخابات ما انجام بشود و رئیس جمهور بعدی متولی ادامه ی کار بشود. که بعد انتخابات انجام شد و اقای دکتر روحانی آمدند. از زمان انتخابات تا زمان تنفیذ حدود یک ماه بود. ایشان  کمیته‌های سیاسی، اجتماعی، نمی‌دانم یک سری کمیته درست کرده بودند. در کمیته سیاسی اش آقای دکتر ظریف بودند و تعدادی از دوستان آقای واعظی، آريالای زمانی نیا و اینها. من با آقای عراقچی چون که عراقچی آن موقع معاون ما بود و نماینده وزارت خارجه بود با پنج به اضافه یک به اتفاق آقای دکتر جلیلی می‌رفتند، آقای خاجی نماینده‌ی وزارت خارجه بود در مسیر دوم، من به این دو تا گفتم بروید آقای ظریف را، آقایان دوستان را، همه را در جریان قرار بدهید و اسناد را ببرید. بعد هم من گزارشی مختصر نوشتم با همه این اسناد برای آقای روحانی، خودم هم خدمت آقای روحانی رفتم همه اینهایی که برای شما گفته شد گفتم. آقای روحانی؛ این هم نامه آقای سلطان! گفت باورنکردنی است یک همچین عبارتی! یعنی غیرقابل باور است، غیرقابل باور است. گفتم به هرحال تا اینجا آمده بقیه اش را هم ادامه بدهید ان شاالله مبارک باشد. آن دیدار با آقای روحانی زمانی بود که هنوز وزرا و اینها تعیین نشده بودند، که بعد آن وقت که دولت یازدهم تشکیل شد و آقای ظریف آمدند." تو همین روزا، روحانی، از ظریف می‌خواد که طرحی برای پیگیری مذاکرات هسته‌ای آماده کنه. ظریف مدعیه این طرح رو نوشته امّا نه بر این مبنا که لزوماً خودش وزیر خارجه باشه و اونوعملیاتی کنه. ظریف طرحی گام به گام و چند مرحله‌ای می‌نویسه که تو گام سوم، ایران اجرای موقت قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل رو بپذیره و این به معنای تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای بود که کشور  8 سال بر سر اون با غربی‌ها جنگیده بود و هزینه های هنگفتی بابتش داده بود این طرح تو دولت جدید جمع بندی می‌شه. آمریکایی‌ها پیگیر ادامه مذاکرات، بخصوص در  کانال محرمانه بودن. آمریکا بار دیگه از سلطان قابوس، پادشاه وقت عمان می‌خوان که به ایران سفر کنه و تو دیدارش با رهبر ایران، خواستار ادامه مذاکرات هسته‌ای بشه. سلطان قابوس اوایل شهریور 92  باز به تهران میاد و با رهبری دیدار می‌کنه. البته این بار حسن روحانی هم به عنوان رئیس‌جمهور مهمون اون جلسه بوده. مباحثی تو این دیدار رد و بدل می‌شه؛ تاکید مجدد سلطان بر اینه که آمریکایی‌ها گفتن هم تحریم‌ها رو چند ماهه کامل برمی‌دارن و هم ایران هسته‌ای رو می‌پذیرن. در ضمن آمریکا می‌خواد نقش منطقه‌ای ایران رو بپذیره. آیت‌الله خامنه‌ای هم اشاره می‌کنن که با مذاکرات بر مبنای رفع تحریمها و پذیرش غنی‌سازی تو ایران مشکلی ندارن، لذا درخواست سلطان برای امتحان راست گویی آمریکایی‌ها تو این حوزه رو می پذیرن. اگرچه هرگز به آمریکایی‌ها خوش‌بین نیستن و اونا رو عهدشکن و دروغ گو می دونن. رهبری تو جلسه‌ای با روحانی و ظریف خطوط کلّی مذاکرات رو به اونا تصریح می‌کنن و 26 شهریور تو جلسه‌ای عمومی ، موضوع «نرمش قهرمانانه» رو به عنوان کلان مفهومی برای مذاکرات توضیح می‌دن: "ما مخالف با حركتهای صحیح و منطقی دیپلماسی هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسی ، چه در عالم سیاستهای داخلی. بنده معتقد به همان چیزی هستم كه سالها پیش اسم‌گذاری شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یك جاهایی بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبی ندارد، اما این كشتی‌گیری كه دارد با حریف خودش كشتی میگیرد و یك جاهایی به دلیل فنّی نرمشی نشان میدهد، فراموش نكند كه طرفش كیست؛ فراموش نكند كه مشغول چه كاری است؛ این شرط اصلی است؛ بفهمند كه دارند چه‌كار میكنند، بدانند كه با چه كسی مواجهند، با چه كسی طرفند، آماج حمله‌ی طرف آنها كجای مسئله است؛ این را توجّه داشته باشند." بر اساس دستورات املا شده ، هیأت ایرانی عازم مسقط می‌شه برای مذاکراتی که به مسقط 3 مشهور میشه. این اوّلین دور مذاکرات تو دولت تدبیر و امیده. این بار به جای خاجی و زبیب، عباس عراقچی و مجید تخت‌روانی عازم مذاکره میشن. برنز می‌گه مذاکرات یک تغییر شکلی هم کرد و زبانش انگلیسی شد! هنوز صحبت‌ها و مذاکره‌ای از سوی گروه اعزامی وزیرخارجه و رئیس جمهور آغاز نشده که ویلیام برنز رئیس تیم آمریکایی، بیانیه رسمی آمریکا رو می‌خونه؛ "هدف این مذاکرات رسیدن به یک راه‌حل جامع برای موضوع هسته‌ای است که در آن ایران به صورت کامل از حقوق خود –در انطباق با تعهداتش ذیل NPT - برای استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای برخوردار می‌شود، به نحوی که جامعه بین‌الملل این اطمینان خاطر را دارد که فعالیت‌های هسته‌ای ایران صرفاً صلح‌آمیز هستند. در عمل، این راه‌حل شامل یک برنامه غنی‌سازی خواهد بود که نیازمندی‌های در حال تکامل ایران در زمینه سوخت را محقق کند؛ برنامه‌ای با اقدامات عملی تعریف شده، که به نگرانی‌ها بپردازد. این راه‌حل همچنین شامل برداشتن کامل تمام تحریم‌های یک جانبه و چندجانبه هسته‌ای نیز خواهد بود". شاید تو نگاه اول به نظر بیاد که بیانیه برنز از طرح دولت که پیش تر نوشته شده بود به مراتب جلوتره است. تو متنی که برنز می خونه خبری از درخواست برای تعلیق هسته‌ای و اجرای قطعنامه‌های شورای امنیت نیست و بسا به همین دلیله که صالحی گفته بود روحانی از آنچه در مذاکرات پیش رفته بود بسیار متعجب شد و گفت باورنکردنیه! در بیانیه اعلام شد که توافق جامع شامل یه برنامه غنی سازی هم خواهد بود. ضمنا باید منجر به این جمع بندی شه که «همه»ی تحریم‌های «یک‌‌جانبه» و «چندجانبه» هسته‌ای رو برداره. دو ملاحظه مهم ایران تو بیانیه اومده بود؛ یعنی غنی‌سازی "در" ایران و لغو "همه" تحریم‌ها؛ به همین خاطر از این به بعد یه دستور کار مهم برای دولت ایران و تیم مذاکره‌کننده جدید باقی مونده بود ؛ Stipulate کردن جزییات توافق به شکلی که این موارد به صراحت و با جزییات تو اون قید شده باشه. Stipulate(استیپیولِیت) کردن، یه اصطلاح مذاکراتیه ؛ به این معنا که آنچه درباره "آن" توافق می‌شود، در متن به آن «تصریح» شود؛ به نحوی که قابلیت تفسیر یا انکار یا قلب معنی نداشته باشد. مذاکرات مسقط 3 محرمانه س و خبری از اون به بیرون درز نکرده؛ عمّان البته محل رفت و آمد سرویس‌های متعدد جاسوسی،  بویژه MI6 انگلیسی‌ها هم هست، اما تا لحظه نگارش این متن هنوز هیچ کد و استنادی وجود ندارد که آیا انگلیس و اسرائیل از این مذاکرات مطلع بوده‌ن یا نه؟ چون این مذاکرات پشت پرده انجام می‌شد، نگاه‌ها بیشتر معطوف به مکان دیگه ای بود.   اواخر شهریور و اوایل مهر مجمع عمومی سازمان ملل متحد برگزار می‌شد؛ نقل محافل بود که روحانی و ظریف تو این مجمع، فصل جدیدی رقم خواهند زد. رئیس جمهور همون جوری که انتخابات رو با فضاسازی درباره موضوع هسته‌ای و سیاست خارجی برده بود، همه‌ی دولت و رویکرد عمومی‌اش رو همچنان تو این فضا نگه می‌داشت. اغلب محافل خبری ایران درباره مذاکره یا عدم مذاکره با آمریکا صحبت می کردن. طرف مقابل هم البته پیام رو گرفته بود؛ پیش‌فرض اونا اینطور شکل گرفته بود که می‌تونن کمی فشار بیشتر رو هم چاشنی کنند! کمپین‌های انتخاباتی نامزدها، از ورود جلیلی تا نوع نطق ولایتی تو مناظرات و کارزار روحانی به نوعی بود که این تصور برای مردم پیش اومد که مقصر پیش نرفتن مذاکرات و تشدید تحریم‌ها بیشتر خودمونیم تا طرف مقابل. کمپین‌های انتخاباتی تو  ایران برای اون بود که یکی از نامزدها انتخابات رو ببره؛ امّا طرف غربی می‌خواست خودِ ایران رو تو مذاکرات ببره. دعوای داخلی همیشه نقطه ضعف اساسی ما بوده و تو این مرحله هم نزاع ها و درگیری های داخلی اون قدر تنورش داغ میشه که متهم اصلی که سالها کشور رو  تحریم کرده بود و زور می گفت از جلوی دیده ها کنار می ره و مردم و جناح های سیاسی چنان به جون هم می افتن که انگار خودمون خودمون رو تحریم کرده بودیم. طرف غربی سرمست از درگیری های داخلی کشور این پیام رو صراحتاً و بدون رودربایستی به ایران هم منتقل می‌کنه؛ قائم مقام وزارت خارجه ایتالیا به مقام ایرانی می‌گه حالا خودتان هم در داخل تحت فشار افکار عمومی هستید؛ خاجی تو خاطراتش میگه: "وقتی دولت آقای روحانی انتخاب شد، قائم مقام وزیر خارجه ایتالیـا بـه تهـران اومد. تو اون زمـان مـن مـعـاون اروپا و آمریکای وزارت خارجه بودم، به خاطر همین من میزبانش شدم. بحث هسته ای مطرح شد.  اون موقع موضوع مسقط محرمانه بود. به طور طبیعی ما تو مذاکراتی که با هر هیئتی می کردیم مواضعی که تیم مذاکره کننده مون در پنج به اضافه یک مطرح می کردن  رو مبنا قرار می دادیم. مـن شروع به گفتن  همون نکات کردم. مقام ایتالیایی بعد شنیدن صحبت های من نکته ای به من گفت که تلنگری  برای ما بود. اون گفت: آقای خاجی: این حرف ها مال گذشته است. تا حالا فشار خارجی روی شما بود که بیایید مذاکره کنین. الان فشار داخلی رو هم خودتون ایجاد کردین. یادت نره آقای روحانی با شعار مذاکره این انتخابات رو برده، بنابراین از نظر ما، باید پاسخ گوی مردم خودتون هم باشین. پس بیایین برای مذاکره یک فکری کنین. الان دیگـه فقط مـا  روبه روی شما نیستیم".   تو این روزها یکی از گمانه‌هایی که حامیان دولت روحانی مطرح می‌کنند اینه که احتمالاً اوباما و روحانی تو این مجمع با همدیگه دیدار می کنن مجمع عمومی سازمان ملل برگزار می‌شه؛ ظریف که تو چارچوب مجموعه 5+1 حضور یافته، بر اساس مجوزی که از تهران گرفته، در حاشیه دیدار دوجانبه‌ای با جان‌کری برگزار می‌کنه؛ با این حال از حد مجوزش فراتر می‌ره و این دیدارِ دوجانبه به درازا می کشه بعدها از وزیر خارجه و دیگران نقل می‌شه ، ظریف و کری تو این دیدار،بیشتر نه درباره مسائل کانال 5+1، بلکه درباره همون کانال محرمانه‌ای صحبت می‌کنن که دیگه اعضای 5+1، حداقل ظاهراً از اون اطلاعی ندارن. دو طرف تا حدی  از پیشرفت امور تو این مسیر اظهار خوشنودی می کنن ظریف تو این جلسه به کری میگه :"پیشنهاد می کنم شخصاً برای مذاکرات «پنج به اضافه یک» به ژنو بیایید تا کار به نتیجه برسه. مـن در ژنو امکان بحث و تعامل با معاونان وزرا رو ندارم. حضور شما در ژنو وزنه رو سنگین می کنه، دیگران هـم می پیوندن. بسته ای که شما تو مذاکرات مستقیم ارائه دادین ، مشکل داره. میزانی که برای رفع تحریم ها پیشنهاد کردید کافی نیست." کری پاسخ میده که: "می تونین اقدامات اعتمادساز و شفافیت بیشتری نشون بدین؟ می تونین فردو را ببندین یا اراک رو تبدیل به آب سبک کنین؟" ظریف  در جواب این حرف میگه: در مورد فردو، بستن این تأسیسات رو اصلا مطرح نکنین، حتی طرح این موضوع هم موجب بد گمانی میشه چون تمایل شما به حمله به بقیه تأسیسات هسته ای ما رو نشون می ده. در مورد اراک هم دیگر کار از کار گذشته و تأسیسات ساخته شده اما در مورد اینکه راکتورهای بعدی  ایران با آب سبک باشه، می‌تونیم این پیشنهاد رو بررسی کنیم. برای کاهش نگرانی از آب سنگین اراک هم اکارشناسان می تونن روی اونها کار کنن. در اخر هم این دو وزیر شماره تلفن های خودشون رو برای ارتباط بیشتر بهم میدن و کری به ظریف میگه من رو جان صدا بزن و خودش هم او رو جواد خطاب میکنه. در همون حین و دور از چشم دیگران، مذاکرات محرمانه تو نیویورک هم در حال انجامه. بله مسقط به نیویورک منتقل شده! تو یه  هتلی تو نیویورک، بدون اینکه کسی مطلع باشه، عراقچی و تخت‌روانچی با ویلیام برنز و تیمش مشغول مذاکره ن و مباحثی درباره چارچوب ارائه شده توسط آمریکایی‌ها مطرح می‌شه. ویلیام برنز سرپرست هیئت آمریکایی در این باره تو کتابش می‌نویسه: " گفت‌وگوهایمان در نیویورک هر چقدر هم اثربخش بود، حاوی اندک اتفاقات هیجان‌انگیزی هم بود. هنگامی که ایرانی‌ها از سالن می‌گذشتند تا به اتاق جلسه‌مان در والدورف برسند، من و جیک متوجه شدیم که روی دیوار آن سوی اتاق، عکس قاب‌گرفته بزرگی از شاه هنگام بازدید از والدوروف در دهه 1970 نصب شده بود. سعی کردیم آن را سریع پایین بیاوریم ولی محکم به دیوار چسبانده شده بود. از آنچا که ما با عجله روانچی و عراقچی را به سمت در اتاق هدایت کردیم، ظاهراً آنها متوجه نشدند. تنها چیزی که نمی‌خواستیم این بود که همتایانمان را برنجانیم یا کاری کنیم که باعث شود توضیحی 45 دقیقه‌ای درباره حمایت آمریکا از رژیم سابق بشنویم.  همان هفته در آن شهر، در هتلی در «وست ساید» منطقه منهتن به دور از هیاهوی نشست‌های سازمان ملل، چندین دور گفت‌وگوی دیگر برگزار کردیم. هیئت ایرانی مشکلی با ورود بی‌سر و صدا به هتل نداشت. منهتن با ترکیب جور واجوری از آدم‌هایی که داشت جایی بود که می‌توانست به راحتی پنج نفر آدم با پیراهن‌های سفید و بدون کراواتی که تمام دکمه‌های آنها بسته شده بود را در خودش هضم کند. " تو همین روزها یک خبر همه نگاه‌ها را به سمت خودش جلب می کنه؛ اولین گفتگوی مستقیم روسای جمهور ایران و آمریکا بعد از انقلاب! اوباما با روحانی تماس میگیره و صحبت می‌کنن. این تماس به درخواست آمریکایی‌ها انجام می‌شه، و مسئول برقراری تماس جیک‌ سالیوان ه او به نویسنده کتاب «از دست دادن یک دشمن» گفته که وقتی از هیات ایرانی شماره تماس را گرفته و در حضور اوباما شماره را گرفته، به یکباره این استرس بر او مستولی می‌شه که نکنه با یه سناریوی طنز و تمسخر اوباما مواجه او گفته  که فکر می‌کرده ممکنه به یکباره با یه برنامه طنز تلویزیونی مواجه شن که صدای اوباما رو از پشت تلفن پخش کنه و مایه مضحکه مردم شن؛ اما وقتی روحانی تلفن رو پاسخ می‌گه، این نگرانی اش برطرف می‌شه. تو این تماس کوتاه هم چیز خاصی گفته نمی‌شه؛ اوباما از روحانی بابت ترافیک نیویورک عذرخواهی می‌کنه! ولی نکته خاص همون صحبتهای نسبتاً رمزی درباره کانال مسقط و مذاکرات محرمانه اس! آخرم اوباما به فارسی از روحانی خداحافظی می‌کند؛ نویسنده این تماسو این طوری روایت کرده: "وقتی مکالمه به پایان رسید، روحانی از فارسی به انگلیسی شکسته‌بسته سوئیچ کرد تا با اوباما خداحافظی کنه          :  "روز خوبی داشته باشید". اوباما هم به سمت یکی از کارمندان ارشدش برگشت که کمی فارسی می دانست. از او پرسید که چطور خداحافظی کنم؟ چند ثانیه بعد اوباما با یک فارسی شکسته بسته گفت خداحافظ!" به لحاظ زمانی مذاکرات تو هر دو مسیر 5+1 و محرمانه، با سرعت پیش می‌ره؛ تقریباً هر ماه، دو یا سه و حتی 4 مذاکره انجام می‌شه؛ زمان شتاب گرفته، شاید روحانی می‌خواست تو صد روز اول دولتش به توافق برسه؛ امّا در محتوا وضعیت تفاوت کرده بود. تیتر روزنامه‌های غربی به این سمت رفته بود  که اگه فشار رو بیشتر کنین ایران امتیاز می‌ده! تو همین حال و هوایی که دولت از هول هلیم توی دیگ افتاده بود؛ غربی ها هم  دست طرف ایرانی رو خوندن و دبه کردن هاشون شدت گرفت. دیگه آش این قدر شور شد که  حتی بر سر اینکه جان کری پیشتر قول غنی‌سازی تو ایرانو داده بوده، جدال و جنجال صورت می‌گیره. جان کری که نامه محرمانه تضمین به ایران رو پس از مسقط یک j.k امضا  کرده بود   حاشا می کنه و می گه  من نبودم، ظریف هم بهش میگه پس لابد من امضا کردم که نام و فامیل کاملم جواد خوانساری ظریف است! و آن kهم به این خوانساری برمی‌گرده! به هر صورت، مذاکرات میان ایران و آمریکا در دو مسیر ادامه پیدا کرد. قرار بود که آمریکایی‌ها نهایتاً به دیگر کشورهای عضو 5+1 و بویژه به اروپایی‌ها ماجراهای مذاکرات مسقط را توضیح بدن و اونا را مطلع کنن. این اتفاق چند هفته نزدیک به توافق ژنو در آذر 92 رخ داد و طبق روایت مقامات آمریکا، اروپایی‌ها از موضوع بسیار متعجب شدن! تو یکی از کتابهای مربوط به روایت مذاکرات اومده، اروپایی‌ها به آمریکایی‌ها خرده می‌گرفتن که اگه قرار بود غنی‌سازی رو بپذیرین، چرا همون موقع که ما به شما می‌گفتیم نپذیرفتید و اینقدر معطل کردین؟ روایتی که نشان می‌ده اروپایی‌ها پیش از آمریکایی‌ها از تحمیل توافقی به ایران بدون به رسمیت شناختن غنی‌سازی در ایران ناامید بودن تو فاصله میون شهریور تا سوم آذر 92 که توافق موقت ژنو امضا شد، ماجرای فابیوس و فرانسوی‌ها هم به یه جریان مهم در کارشکنی تبدیل شد؛ در حالی که ایران و آمریکا بر سر متنی توافق کرده­ن  یکباره فرانسوی‌ها وارد ماجرا می‌شن و همه چیز رو به هم می‌زنن. فابیوس اعلام می‌کنه که با بخش‌های بسیار مهمی از این توافقنامه مخالفه و باید تغییر کنه. خرده گیری مسخره فابیوس که به نوعی نقش پلیس بد تو مذاکره بود؛ تو این دو دسته خلاصه میشه اولی موضوعات هسته‌ای تو ایران و  بعدی نوع و اندازه تحریم‌هایی که قراره لغو شه! توافقی که قرار بود چند هفته قبل از 3 آذر به امضا برسه، به یکباره تعلیق می‌‌شه؛ فابیوس بعد از اون به سرزمین‌های اشغال شده توسط اسرائیلی ها می‌ره و مثه یه قهرمان ازش  تجلیل می‌شه! دو تا تحلیل در این باره وجود داره؛ یک عده اونو  یه امر واقعی قلمداد می کنن و اینطور تفسیر می‌کنن که فرانسه از یک سو از محرمانه بودن مذاکرات مسقط و مطلع نبودن از اون ناراحته و از سوی دیگه حقیقتاً نمی‌خواهد امتیاز زیادی به ایران داده بشه. عده زیادی که طرفدار تحلیل دومن رفتار فرانسویا رو تو  قالب یه بازی چماق و هویج و به عبارت بهترش پلیس خوب و پلیس بد تفسیر می‌کنن  و می‌گن وقتی غربی‌ها اشتیاق دولت ایرانو برای «هر توافقی» دیدن، احساس کردن می‌تونن فرسنگ‌ها از آنچه ایران پیشتر می‌گفت فاصله بگیرند و توافقنامه بد و بدتری رو به ایران تحمیل کنن و از اونجا که آمریکا خودش تو مذاکرات مسقط حاضر بوده و نمی‌تونسته به صراحت اون قول و قرارها رو به هم بزنه، لذا باید کشور دیگه ای  نقش پلیس بد رو بازی کنه و این کار کثیف توسط فابیوس فرانسوی انجام میشه درباره اینکه کدوم یک از این دو تحلیل درست‌تره شاید بشه بر حسب تحلیل سناریوها قضاوت کرد، اما برای اون که تحلیلی نباشه، میشه از یه اشاره تو کتاب ظریف استفاده کرد که حداقل قادره سویه تحلیل رو مشخص‌تر کنه. وزیر خارجه تو بخشی از کتابش راجع به فرانسه نوشته علیرغم آنهمه سر و صدایی که در ظاهر داشتند ولی وقتی در مذاکرات دوجانبه حضور می‌یافتند صرفا درباره مسائلی مثل حضور پژو در ایران و ... صحبت می‌کردند! تو مذاکرات مسقط تقریبا 90 درصد متن پیش نویس تفاهم  نهایی شده بود،. قرار بر این شد  ظریف و جان کری برای حل مسائل باقی مانده به ژنو بیان.چون امکان برگزاری نشست محرمانه تو ژنو نبود قضیه مذاکره دوجانبه و نتیجه اون به 5+1 گفته شد. فرانسوی‌ها وقتی این پیش نویس رو دیدن ظاهراً عصبانی شدن و گفتن که ما این رو قبول نداریم بقیه اما  با غرولند همراهی کردن . همون شب مذاکره دو جانبه ایران و امریکا  در مورد ۱۰ درصد ایرادات باقی مونده متن شروع شد..  برنز تو این دیدار گفت«مشکل داریم؛ با فرانسوی ها مشکل داریم؛ قبول نمی کنن». نماینده ایران تو پاسخ گفت: «یعنی چی که قبول نمی کنن؟ ما با شما مذاکره کردیم و شما گفتین که بقیه رو خودتون راضی می‌کنین» . آمریکاییها که هر نوبت در طول مذاکرات دوجانبه می گفتن که «بقیه با ما، خیالتون راحت باشه»، اون شب مدعی شدن «درسته که ما گفتیم راضی می کنیم، ولی دیکته نمی تونیم بکنیم. بالاخره باید راضی بشن. حالا اگر یکی بازی در آورد، مشکل داریم. ولی این مشکل ماست که باید حل کنیم» .پیشنهادهای فرانسه کل متن رو بهم می ریخت. طبق اون، دو بند کلیدی و اصلی مربوط به غنی سازی حذف می‌شد و چند بند جدید که اشاره به تعهد  ایران به عدم دستیابی به سلاح هسته ای و عدم تولید سانتریفیوژهای جدید و پیشنهادهایی درمورد عدم راه اندازی رآکتور اراک بود اضافه می شد. به دعوت  اشتون ملاقات سه جانبه بین هیئت های ایران، آمریکا و  اشتون   برگزار شد. تو اون مذاکرات، کری عبارتهای جدیدی راجع به غنی سازی  پیشنهاد کرد  که نسبت به متن گذشته یک عقب گرد از مواضع قبلی واشنگتن محسوب می شد. در متن دو جمله کلیدی در مورد غنی سازی و اراک از قبل مونده بود که آمریکایی ها قبول نمیکردن. در مورد اراک می گفتن «باید اعتماد کامل بشود» و هیئت ایرانی کلمه «كامل» رو به دلیل ابهامی که داشت نمی پذیرفت. مشخص بود که منظوراونها از اعتماد کامل تبدیل آب سنگین اراک به آب سبک بود. ظریف در پاسخ به این کار طرف آمریکایی گفت:« متأسفانه پیام بسیار بدی تو این رفتار شما ست، که جز تقسیم کار بین شما و متحدانتون، تعبیر دیگه ای از اون نمیشه کرد. من نمی تونم متنی رو که یک بار با شما مذاکره کردم و برای توافق سر اون،  روی بعضی موضوعات مورد علاقه خودمون تو بخشهای دیگه با هماهنگی تهران کوتاه اومدیم، دوباره به مذاکره بذارم. این خلاف حسن نیت  مذاکراته و برای ما به هیچ وجه قابل قبول نیست.» ظریف تو جلسه وزرای خارجه پنج به علاوه یک هم  گفت :« ما به دنبال بازی برد - برد بودیم. شما با این کار  ثابت کردین که زیاده خواهین و مطمئن باشین که اگه امشب توافق نکنیم، همه میبازیم.»....« من صریح می گم که ما با حسن نیت وارد مذاکره شدیم، ولی حاضر نیستیم که دوباره روی متنی که مذاکره کردیم، مذاکره کنیم.»...«هر متنی که به تعهدات ما اضافه بشه، در تهران قابل قبول نخواهد بود. اگر خواستین بذارین بعدا با کسی که به جای من اومد. مذاکره کنین.» وزیر خارجه تو کتابش اینطور روایت می‌کنه که بعد از دیدن بلاتکلیفی اعضای 5+1 سعی کرده خطر کنه و مسئولیت شکست مذاکرات رو به دوش اونها بندازه؛ به اونا میگه «شما چند بار متن رو تغییر دادین و ما رو با مشکل اعتماد به این مذاکرات رو به رو کردین. من برای اونکه حسن نیت خودمو نشون بدم، ریسک اون رو قبول می کنم و حاضرم همین جا متن ششم نوامبر رو _ متنی که در مسقط بهش رسیدیم_  با وجود اختلافایی که حل نشده قبول و امضا کنم.» تو اون لحظه  کری از  فابیوس سؤال کرد: موافقی؟ فابیوس گفت نه و شرمن هم آهسته به کری گفت از نظر ما هم هنوز قابل قبول نیست. ظریف هم می‌گه:« متن جدید _ متن 9 نوامبر_ مورد قبول همگیتون هست؟ متن پنج به اضافه یک  حساب میشه؟ همه تأیید کردن که این متن مورد قبول همه اونهاست و دیگه تغییر نمی کنه. ظریف در ادامه می‌گه «ما این متن رو مبنای مذاکره نمیدونیم. ولی برمی گردیم ایران و اونو بررسی می کنیم و با پیشنهادها و تغییرات لازم برمی گردیم بدونید که اگه متن شش نوامبر هفت مورد اختلافی داشت من با هفتاد مورد اختلاف نسبت به متن جدید بر می گردم»   به هر صورت پس از بازگشت تیم ایرانی از تهران به ژنو، توافق موقت در سوم آذر 92 میان ایران و 5+1 امضا شد؛ توافقی که موقت بود و قرار بود ریلی برای توافق نهایی باشد. و در ابتدا تصور می‌شد که ظرف 6 ماه توافق نهایی حاصل خواهد شد.   افرادی که از متون نوشته‌شده در مسقط و متن نهایی توافق موقت ژنو اطلاع دارن معتقدن که متنی که نهایتاً بر روش توافق شد، حتی از طرح اولیه آمریکایی‌ها در مسقط (که با مخالفت ایران روبرو شده بود) عقب تر بود.   ایران از این توافق راضی نبود؛ امّا دولت به صورت طبیعی تبلیغات مثبتی درباره اون راه انداخت و حتی نامه‌ای به رهبر انقلاب نوشت و شادباش گفت. رهبری پاسخی به نامه روحانی میدن که با این تاکید آغاز می‌شه: «دستیابی به آنچه مرقوم داشته‌اید...»؛   مطلع نامه معنای مشخصی داره که شاید همه حرف درش گفته شده. آیت الله خامنه ای منتقد روند پیشبرد مذاکرات بود و با تعیین خطوط قرمز سعی کرد مسیر  مذاکرات رو به سمت یک توافق خوب برای کشور پیش ببره. به موازات میز مذاکرات، جدال سختی هم تو عرصه سیاست داخلی بین دولت و منتقدان –که چندین گروه بودن - وجود داشت؛ دولت متهم بود که «هر توافقی رو بهتر از عدم توافق می‌دونه»؛ دولت این منکر گزاره نمی شد؛ چند ماه بعد جمعی از فیلم‌سازا که مجید مجیدی هم بین اونا بود ، پوستری رو منتشر کردن با این مضمون که هرتوافقی بهتر از عدم توافقه. مجیدی درباره این پوستر گفته بود "چند روز پیش از سوی آقای جواد ظریف وزیر امور خارجه با ما تماسی گرفته و خواسته شد که عده‌ای از هنرمندان که وجهه بین‌المللی دارند در مسیر مذاکرات هسته‌ای و برای احقاق حقوق حقه مردم ایران، دولت را یاری رسانند.به همین منظور پوستری از سوی وزارتخانه آماده شد که ما نیز آن را تایید کردیم و موکدا تشکیل یک کمپین را رد می‌کنم." دولت و رسانه‌های همسو با اون نگاه منتقدان و برخی نهادهای حاکمیتی را متهم می‌کردن که چوب لای چرخ مذاکره‌کنندگان می ذارن.اونا می گفتن سپاه با آزمایش موشکی تو مذاکرات اخلال ایجاد می‌کنه. ظریف بعدها نوشت که بعد از توافق ژنو و زمانی که آمریکایی‌ها قصد تحریم جدید داشتند، خودش از وزارت دفاع مصرانه خواسته که برنامه آزمایش موشکی رو به پا کنند. او این طور نوشته: " شرح مختصر ماجرا چنین بود: در تاریخ سه‌شنبه 15 بهمن 1392ش، خانم شرمن در ای‌میلی به آقای عراقچی خبر داده بود که تحریم تعدادی شرکت ایرانی و غیرایرانی روز پنجشنبه 17 بهمن انجام می‌شود، لذا دکتر ظریف در تماس تلفنی با وزیر دفاع به ایشان اطلاع می‌دهد که آمریکایی‌ها تصمیم دارند تعدادی از افراد و شرکت‌ها را در روز یادشده تحریم کنند و به ایشان پیشنهاد می‌کند که به‌عنوان اقدام متقابل ضمن هماهنگی با ریاست‌جمهوری آمادگی لازم برای انجام آزمایش موشکی و پرتاب ماهواره برای روز پنجشنبه یا جمعه را ایجاد نماید. وزیر دفاع پس از پیگیری با متولیان صنعت هوا ـ فضا در پاسخ بیان می‌دارند که برای پرتاب ماهواره مشکل فنی وجود دارد و آزمایش موشکی نیز نیاز به زمان و انجام مقدماتی دارد که ایشان هر دو مورد را پیگیری خواهد کرد. دکتر ظریف در جلسه روز بعد (چهارشنبه 16 بهمن 1392) دولت و در تماس‌های مکرر تلفنی موضوع را با وزیر دفاع پیگیری می‌کند تا از انجام موضوع مطمئن شود." مذاکرات بعد از توافق ژنو، در وهله اول برای عملیاتی کردن این توافق ادامه پیدا می‌کنه. یک هفته بعد از توافق ژنو به پیشنهاد مذاکره‌کننده‌های ایرانی شواری عالی هسته ای در داخل کشور تشکیل شد. روحانی،لاریجانی،ولایتی،شمخانی و ظریف عضو این شورا بودن تا تصمیمات مربوط به نحوه اجرا و  ادامه مذاکرات با مشورت این شورا گرفته بشه. تو اولین جلسه این شورا  و با گزارش ظریف معلوم شد که برای اجرایی شدن این توافق موقت باز هم نیاز به مذاکره و جلسه بین کارشناسای ایران و 5+1 برای بررسی جزئیاته.چون تو ژنو توافق شد اما  این که این توافق ۶ ماهه از کی شروع بشه و این تعهدات چجوری اجرا بشه مشخص نشد هفته آخر آذر حمید بعیدی نژاد  به عنوان رئیس هیئت کارشناسی ایران  راهی وین شد تا در مقابل استفان کلمنت دستیار ارشد خانم اشتون  قرار بگیره و هماهنگی های لازم برای اجرای توافق رو انجام بده. اما کار به همین سادگی ها نبود. تو این نشست  کلمنت گفت تاریخ پیشنهادی ما برای اجرای توافق ۲۰ ژانویه ۲۰۱۳م/ ۳۰ دی ۱۳۹۲  است. چون براساس قانون اتحادیه اروپا برای کاهش یا حذف تحریم هایی که قولش رو برای شش ماه دادیم نیاز به تصویب شورای وزیران اتحادیه اروپا داریم . امریکا هم برای حذف موانع بانکی باید با وزارت دارایی و کنگره هماهنگ بشه که کارهای زمانبریه. درضمن نهایی کردن این رویه های قانونی دو تا شرط داره. یکی رسیدن به برداشت مشترک در مورد متن توافق . و دوم تایید اجرای تعهدات ایران از طرف آژانس. یعنی اونا میگفتن اول ایران به قول هایی که داده عمل کنه  بعد ما شروع کنیم به برداشتن تحریم ها. پاسخ ایران این بود که تفسیر ما از برنامه اقدام ژنو اینه که طرفین باید همزمان  به تعهدهاشون عمل کنن. نه این که اول ما  بریم هر کاری شما گفتید بکنیم و بعد منتظر شما باشیم. بی اعتمادی بین ما و شما هنوز سرجای خودشه و  ما نمی تونیم یک طرفه قرارداد رو اجرا کنیم. اما بعد از کلمنت نماینده های آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه هم همون حرف ها رو تکرار کردن. گفتن رویه های حقوقی اتحادیه اروپا این طور اقتضا میکنه که وقتی از انجام اقدامات ایران مطمئن شدیم اتحادیه قانونهای جدید رو تصویب کنه . اونطور که ظریف روایت کرده، نماینده های چین و روسیه هم صرفا نظارگر این بحث بودن.در نهایت مثل خیلی از مذاکره‌های قبلی جمع بندی این شد با توجه به اختلاف زیادی که وجود داره باید مشورت های بیشتری برای پیدا کردن راه حل انجام بشه. تو همین زمان  ایران  نامه محرمانه ای به آژانس فرستاد و خبر تولید نسل جدید سانترفیوژهای 8-IR و ورود اون به سالن تحقیقاتی نطنز رو داد.   این خبر به گوش نماینده های 5+1 رسید . اونها این کار ایران رو تحریک آمیز میدونستن و میگفتن که  ایران باید تو استفاده از اون تجدید نظر کنه چون توافق ژنو با ادامه فعالیت های جاری تحقیق و توسعه ایران موافقت کرده و سانتریفیوژ جدید جزو فعالیت های جاری ایران ثبت نشده بوده. . اما ایران میگفت که اولا هنوز  توافق ژنو اجرایی نشده . ثانیا  این دستگاه تو جای دیگه ای در حال پشت سرگذاشتن مرحله تحقیقاتی بوده و الان فقط به نطنز منتقل شده پس جزو فعالیتهای عادیه و ممنوعیتی براش نیست. روز سوم مذاکرات  بود که  کلمنت ، تماسی با هیئت ایرانی گرفت  و درخواست دیدار خصوصی  و فوری کرد.  کلمنت گفت:« 5+1  خرسنده که اعلام کنه برای پیشبرد بهتر مذاکرات یک متنی آماده کرده که تفسیر مشترک  ما (۵+۱ )در مورد اجرای توافق ژنو هست.» نماینده ایران با تعجب به کلمنت  گفت اگه نیازی هم به متن برای تفسیر باشه باید ما هم تو نوشتنش نقش داشته باشیم نه این که شما یک طرفه  تصمیم بگیرید.  ما این متن رو قبول نداریم. قرار شد بعیدی نژاد  و کلمنت رو متن جدید کار کنن .جلسه تازه شروع شده بود که نماینده آمریکا گفت  پیام فوری و شفاهی برای ایران داره. پیام این بود: تحریم های جدید! کنگره تصمیم گرفته بود تحریم های تازه ای برای چند نفر ایرانی و خارجی که از نظر اونها تحریم های قبلی رو نقض کرده بودن تصویب کنه. هيئت ایران  برای اعتراض به این کار امریکا  و با دستور از تهران مذاکرات رو ترک کرد و برای مشورت بیشتر به تهران برگشت تو دور بعدی مذاکرات کارشناسی، طبق نظر کارشناسای فنی به مذاکره کننده ها گفته شد به هیچ وجه از حفظ IR_8 تو نطنز عقب نشینی نشه. مذاکره کارشناسا به نتیجه نرسید. این شد که عراقچی و هلگا اشمید (نماینده خانم اشتون) و وندی شرمن به مذاکرات اضافه شدن. دو طرف همدیگرو به نقض توافق متهم میکردن. آمریکایی ها به IR_8  و ایران به تحریم های جدید معترض بود. بعد پنج روز جلسه و مذاکره قرار شد IR_8 از نطنز خارج نشه اما کار بیشتری هم روی اون انجام نشه  اما امریکا توضیح یا عقب نشینی در مورد تحریمهای جدید انجام نداد. موارد اختلافی فقط این ها نبود و برای اجرای توافق از 30 دی  92 باید زودتر تصمیم گیری میشد. در مورد اجرای همزمان تعهدها  طرفین به این جمع بندی رسیدن که اقدامات دو طرف هم زمان  30 دی 92 تو یه ساعت مشخص به وقت تهران بروکسل و واشنگتن شروع بشه.به این صورت که 5 +1کارهای حقوقی و مجوزهای لازم تغییر قوانین رو  انجام بده اما اجرای اون همزمان بشه با تاییدیه آژانس انرژی اتمی در مورد اجرای تعهدات ایران. دعوای بعدی سر زمانبندی آزاد شدن پول های بلوکه شده ایران و رقیق سازی مواد  20 درصد بود تو این مورد هم  قرار شد که اکسیدسازی تو شش نوبت انجام بشه  اما رقیق سازی  در طول سه ماه . پولهای ایران هم تو شش قسط 550 میلیون دلاری(در مقابل اکسیدسازی) و دو قسط 450 میلیون دلاری(در مقابل رقیق سازی) به ایران پرداخت بشه. بالاخره صبح روز سی دی 1392 ساعت 8 صبح آژانس بین المللی انرژی اتمی  اقدامات  فنی ایران رو تایید کرد و در همون ساعت به وقت بروکسل و واشنگتن، اتحادیه اروپا و آمریکا همراه سایر اعضای «پنج به اضافه یک» با انتشار بیانیه  اعلام کردن که اون دسته تحریم ها  که در توافق ژنو بر سرشون تفاهم شده رو به حالت تعلیق در اوردن. اما سه شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ شرمن ایمیلی به عراقچی زد و خبر داد  یه سری شرکت ایرانی و غیر ایرانی روز پنجشنبه ۱۷ بهمن  تحریم میشن! منتقدان روحانی به درستی می‌گفتن که تو مذاکرات باید سر بندها و کلمات دقت نظر موشکافانۀ بیشتری صورت می‌گرفت تا هم منافع کشور تامین شه هم تحریم ها برداشته بشه هم مانع تحریم­های بعدی بشه. مثلاً تو همین مذاکرات برای اجرای توافق ژنو چند روز بر سر یکی از بندهای مربوط به تحریم نزاع و جدال سنگینی درگرفته بود؛ ایران تاکید می‌کرد که "عدم وجود تحریم‌های جدید به معنای عدم گسترش تحریم‌های موجود است". اما خودشون تو نوشته هاشون نوشتن :"سرانجام بعد از چند دور تعاطی نظر عمومی درباره پیشنهاد طرف ایرانی، توافق شد آن محتوا حذف ولی جمله‌ای در متن بدین‌گونه اضافه شود که «توافقات اجرایی حذف تحریم‌ها در چارچوب تفاهم ژنو به مثابه جرح و تعدیل و استثنایی بر قوانین اروپا و آمریکاست. لذا بر این اساس، جمهوری اسلامی خواستار آن است مبنای تفاهم ژنو چارچوب جدید دو طرف در خصوص اعمال تحریم‌ها تلقی شود و همانگونه که پنج به اضافه یک تعهد داده‌اند از اقدامات خلاف حسن نیت در زمان اجرای تفاهم ژنو خودداری کرده و روح همکاری را تقویت نمایند"!! شاید همین جوری که گذرا می خونیم و می شنویم متوجه نشیم تهش متن چی گفته ؛ ساده و روون ترش اینه که: اگر آمریکا تشخیص داد که تحریمی در راستای حسن نیته، اونو اِعمال می‌کنه! بعد از اجرایی شدن  توافق ژنو، مذاکرات برای دستیابی به توافق جامع نهایی ادامه پیدا می‌کنه؛ هر چی پیشتر رفتیم معلوم شد تقریباً تو هر دوره‌ای آمریکایی ها گامی در  جهت عکس برمی‌دارن. مارتن رسیدن به توافق نهایی از وین (1) شروع شد. ایران که علاوه بر تعهدش برای نظارت آژانس روی برنامه هسته‌ایش طبق توافق موقت باید تمام تلاشش رو برای حل مهمترین چالش خودش با آژانس یعنی  به قول ایران "مسائل گذشته و حال" و به تعبیر آمریکایی‌ها و غربی‌ها «ابعاد احتمالی نظامی برنامه هسته‌ای» (PMD) انجام میداد دیداری رو بین ظریف و آمانو قبل از شروع رسمی مذاکرات هماهنگ کرد.آمانو اجرای پروتکل الحاقی از طرف ایران رو ضروری دونست و خواسته مهمتری هم داشت. بازدید از تاسیسات نظامی پارچین. واکنش ظریف اما این بود که: در مورد پروتکل الحاقی ما داریم با ۵+۱ سرش مذاکره میکنیم و یه بخشی از مذاکرات گام نهاییه ما تا قبل از رسیدن به توافق  و تا زمانی که معلوم نشه در مقابلش ۵+۱ حاضره چی کار کنه نمی تونیم اون رو اجرا کنیم .تازه نیاز به تصویب مجلس خودمون هم داریم. اما هماهنگی هایی انجام دادیم  که آژانس بتونه تو چارچوب توافق ژنو دسترسی های مدنظرش رو داشته باشه در مورد مطالعات ادعایی هم من  اسمی که براش  انتخاب کردین _ابعاد احتمالی نظامی_  رو نمی پسندم، اینها سؤالاتی مربوط به گذشته است که پاسخ شون  وجود داره،  درضمن باید انتهای این فرایند مشخص بشه نه این که همیشه ادامه داشته باشه. مدیر کل آژانس لحنش رو عوض کرد و به  طنز گفت: شما این عنوان رو دوست ندارید ولی عده ای هم هستن که معتقدن باید P _به معنای احتمالی _رو از این عنوان حذف کرد ولی ما تا الان مقاومت کردیم.در ضمن شما تو پارچین دارید ساخت و ساز میکنید  من مجبورم تو گزارشم  بهش اشاره میکنم. این گفت و گوی در ظاهر آرام در لفافه پر از کنایه همین جا تموم شد. ایران بر اساس تجربیاتی که تو راه رسیدن و اجرای توافق ژنو به دست آورده بود ترجیح داد از ابتدا سر قاعده مذاکره با 5+1 به تفاهم برسه. برای همین پیش از شروع جلسه اصلی‌ ظریف و اشتون تو شام کاری توافق کردن که همه طرف ها موضوعات مد نظر خودشون برای دستور کار مذاکرات رو  ارائه بدن و دیگه حین مذاکره موضوع دیگه ای رو بهش اضافه نکنن. خط قرمز مهمی هم از طرف ایران اعلام شد  این که ایران فقط  در موضوع هسته ای مذاکره می کنه و هیچ موضوع دیگه ای رو به عنوان بخشی از دستور کار قبول نمیکنه. به طور مشخص  هیچ طرفی  نباید به برنامه موشکی ایران و موضوعات دفاعی، چه در جلسات دوجانبه و  چه چندجانبه ورود کنه وگرنه ایران مذاکرات رو ترک میکنه. ظریف یه اجرای توافق ژنو هم اشاره میکنه و میگه سازوکارهایی که تو تفاهم ژئو توافق کردیم ،  مثل ایجاد  کانال مالی برای پرداخت خریدهای دارویی و کالاهای اساسی ایران از پول نفت که همه جزء توافقات اصولی ما تو ژنو بود و صراحتا تو متن توافق اومده در عمل کارایی نداشتن و بسیار کند کار میکنه. اینا باعث بی اعتمادیه. شما اعلام کردین که تحریم ها تعلیق شدن اما تاکیدتون روی شش ماهه بودن این توافق و گفتن این که  صاحبان صنایع و تجار نباید به توافق بیش از شش ماه فکر کنن،  باعث شده ایران نتونه اون طور که باید از این توافق استفاده کنه. شما می تونین ادعا کنین وظیفه فنی خودتون رو انجام دادین ، اما الان  اعتماد ما به مذاکرات و شما خیلی کمتر از نوامبر /آذر گذشته - زمان توافق ژنو - هست.برای مردم ما احترام مهمه و اگر ببینن که این سازو کارها صوریه و شرافتمندانه نیست حاضرن برای کالاهای مورد نیازشون بیشتر هم پول بدن و از واسطه خرید کنن تا این که عزتشون زیر سوال بره. علی رغم این صحبت ها نماینده های 5+1 از همون شب بارها سعی کردن که بحث موشکی رو پیش بکشن  و به بهانه قابلیت حمل کلاهک هسته ای موشک های بالستیک موضوع موشکی رو به هسته ای مرتبط کنن. حل و  فصل اختلاف نظرها برای رسیدن به متن توافق نهایی با سرعت کمی پیش میرفت. مذاکره کننده های  هر دو طرف سعی میکردن با رسیدن به توافقات کلی مذاکرات رو پیش ببرن و رسیدگی به جزئییات رو به دور بعدی موکول میکردن. بعد هر دور مذاکره تو مصاحبه های نماینده ها شنیده میشد که روند مذاکره رو به جلوعه و توافقات خوبی حاصل شده اما تا رسیدن به توافق نهایی راه زیادی مونده. نماینده ایران میگفت که باز شدن گره مذاکرات نیاز به اراده سیاسی آمریکا و بقیه داره و اون ها هم توپ رو تو زمین ایران مینداختن. وین  ۱و ۲ و ۳ و ۴   و استانبول ۱ و ۲  و وین ۵  پشت سر هم برگزار شد و بحث ها سرآب سنگین اراک، ادامه کار فردو، مدت زمان 5 یا 20 ساله توافق، لغو یا تعلیق تحریم ها، اجرای پروتکل الحاقیو ...   ادامه داشت. هر بار که بنظر میومد داره گره‌اي باز میشه ورود به جزئیات اون گره رو کور تر میکرد. یه اختلافی که تا قبل از توافق ژنو وجو نداشت و اجرایی شدن اون ایجادش کرد اجرای تک مرحله یا چند مرحله ای توافق اصلی بود.برای ایران مسجل بود که توافق باید تک مرحله‌ای باشه. چون برداشتن یه تحریم بدون برداشتن تحریم های دیگه برای ایران بی فایده بود. مثلا اگر تحریم نفتی لغو میشد و تحریمای بانکی پابرجا  ایران به پول های فروش نفت دسترسی نداشت. توی این 6 ماه ایرانی ها مدام تاکید میکردن که مذاکره نباید برای مذاکره باشه و باید توی این شش ماه به تفاهم برسیم. اما بانزدیک شدن به پایان این زمان  و اختلافات زیاد باقیمونده  به نظر میومد راهی به جز تمدید نیست . حالا این اروپایی ها بودن که برای تحت فشار گذاشتن ایران میگفتن که اگه تا تیرماه به توافق رسیدیم که رسیدیم در غیر اینصورت دیگه امیدی به تفاهم نیست. 11 تیر  که هیئت های مذاکره کننده برای بار ششم  وارد وین شدن امیدوار بودن که تا 29 تیر بتونن به تفاهم نهایی برسن.   اما اون چیزی که بهش میگفتن ته مونده اختلافات خودشون نیاز به چندین دور مذاکره برای رسیدن به تفاهم داشتن. وزرای خارجه اروپایی وین رو ترک کردن اما کری موند  تا به قول خودش 24 ساعت کار کنه  وتوافق رو به نتيجه برسونه.. از طرف تهران هم مشاور رئیس جمهور حسین فریدون همراه با  دستورالعمل های جدید  به وین فرستاده شد. تو توافق موقت برای مذاکرات رسیدن به توافق نهایی تا یک سال هم زمان در نظر گرفته شده بود  پس تا 2 آذر 93 هنوز فرصت مذاکره بود اما گام اول توافق یعنی تعلیق تحریم ها شش ماهه بود. و در صورت عدم تمدید تحریم های تعلیق شده دوباره فعال میشد. ایران هم با ضررهایی که می‌داد، آرام آرام به ادامه برنامه هسته ایش برمیگشت. بعد از همه بالا و پایین ها، این تفاهم حداقلی به دست اومد که گام ابتدایی توافق ژنو برای چهار ماه دیگه ، با همون شرایط گذشته تمدید بشه. امریکایی ها برای تمدید توافق قبلی هم بهانه می اوردن و میگفتن نمیتونن به آزادسازی پول های ایران ادامه بدن. ایران میگفت این مشکل خودتونه اگه پرداخت ها به قرار هر ماه ۷۰۰ میلیون دلار ادامه پیدا نکنه،  تمدیدی تو کار نیست. اگه قراره تمدیدی اتفاق بیفته همون طور که ما به محدودیت هامون ادامه میدیم شما هم باید به آزاد سازی پول ها ادامه بدین. در نهایت امریکا هم قبول کرد به همون روند قبلی ادامه بده . برای  تمدید توافق  متن غیر رسمی (non-paper) بین ایران و آمریکا نوشته شد و بعد آمریکایی ها رفتن برای انجام هماهنگی های داخلی با ۵+۱. ساعت 1 بامداد 28 تیر تو کنفرانس مطبوعاتی ظریف و اشتون اعلام شد که مذاکرات برای 4 ماه دیگه تمدید میشه. و داستان مذاکرات همچنان ادامه داره..   4 ماه دیگر مذاکرات به کندی ادامه داشت، مباحثی مثل تعداد سانتریفیوژها، تعداد سالهای محدودیت هسته‌ای ایران، میزان و نوع و نحوه لغو تحریم‌ها، مسئله PMD و بسیاری از مسائل دیگه هنوز موضوع مذاکره بود. وزیر خارجه وقت ایران روایت می‌کنه که ۲۷ آبان ۱۳۹۳ مذاکره‌کننده‌های ایرانی با مجوزهای تازه وارد وین شدن تا بتونن با توافق نهایی به تهران برگردن! جلسات پشت سرهم برگزار میشد و از عصر پنجمین روز کم کم تفاهماتی به دست اومد. برافراشتن پرچم ملی کشورها و ورود  وزرای خارجه ۵+۱ ، اومدن یوسف بن علی به عنوان میانجی و تکاپوی اتریش برای آماده سازی محل برگزاری اعلام نتیجه ی مذاکرات همه و همه نشونه هایی  از نزدیکی توافق نهایی بودن. تا این که هواپیمای پادشاهی سعودی روی  باند فرودگاه بین اللملی شوخات وین به زمین نشست. سعود الفیصل وزیر خارجه وقت سعودی‌ها به بهانه بیماری از هواپیما پیاده نشد و جان کری شخصاً برای دیدن او به داخل هواپیما رفت. این که توی این گفت‌و‌گوی دو نفره چه چیزی گفته شد رو نمی دونیم. اما بعد از این جلسه کری  با حالت نیمه عصبی  وارد اتاق مذاکره شد و گفت تصور می‌کنم هنوز به کار بیشتری نیازه  و در مقابل تعجب همه گفت که مذاکره باید تمدید بشه!   تو جلسه صبح ۳ آذر ظریف رو به کری گفت: جای تاسفه که عالی ترین مقام دیپلماتیک آمریکا تا این حد تحت تاثیر وزیر سعودیه. کری انکار کرد و گفت ما فقط در مورد سوریه صحبت کردیم . درحالی که قبل از رفتن به دیدار سعود الفصیل به ظریف گفته بود : وزیر عربستان تو دیدار قبلی به من گفته شما ایران رو با این توافق قدرتمند میکنین. البته بعد از کنایه ظریف که او رو به جا زدن متهم کرد فشار سعودی و اسرائیل رو قبول کرد و گفت اگه ایران  برای مدیریت طرح ۱۰ تا ۱۵ سالِ محدودیتِ غنی سازی،  کمک کنه من حاضرم همین الان زنگ بزنم و رئیس جمهور اوباما رو از خواب بیدار کنم تا همون ۱۰ سال رو برای محدودیت غنی سازی ایران قبول کنه ولی شما باید چیزی به من بدید که بتونم باهاش واشنگتن رو قانع کنم و همین حالا به توافق برسیم. ظریف که تصور میکرد این پیشنهاد کری به خاطر دیدارش با سعود الفصیله، آخرین طرح ایران رو به صورت شفاهی به کری گفت و کری  اون رو یادداشت کرد.توی این طرح ایران برنامه غنی سازی صنعتی رو بعد از ۱۰ سال و تکمیل فرایند اون رو بعد از ۱۲ سال شروع میکرد.این طرح 10  بند دیگه هم داشت که بقیه محدودیت‌های فنی ایران رو شامل میشد. اما دو شرط هم برای کری گذاشت.اول این که ایران به هیچ وجه محدودیت بیشتری قبول نمیکنه و این آخرین حد محدودیت مورد قبول ایرانه و  دوم این که این پیشنهاد فقط تا آخر روز ۳ آذر معتبره و دور بعدی معلوم نیست این پیشنهادها رو میز باشه. طبق ادعای کری او همون شب با  کاخ سفید تماس گرفت اما دستیار اوباما به او گفت که برای صحبت با رئیس جمهور باید دو روز بعد حضوری به واشنگتن بیاد که این یعنی بعد از مهلتی که ظریف به کری داده بود. رفتار آمریکایی ها این طور نشون داد که واشنگتن مصممه که تفاهم تو وین به نتیجه نرسه   متن کامل اونی که تو هواپیما بین کری و سعودالفیصل گذشته هیچوقت منتشر نشد، امّا از روایت‌هایی که شده و همین طور از اتفاقایی پس از اون در عمل رخ داد مشخصه که موضوع بر سر تشدید فشار به ایران به جای توافق بوده. سعودی‌ها از کری می‌خوان که توافق با ایران رو برای کسب امتیازات بیشتر به تعویق بندازن. اونا وعده می‌دن که با افزایش تولید نفت می‌تونن قیمتش رو بسیار کاهش بدن تا با کم شدن درآمد نفتی، فشار بسیار بیشتری به ایران وارد شه. در عمل هم چنین اتفاقی رقم می‌خوره؛ قیمت نفت بلافاصله شروع به کاهش بسیار زیاد می‌کنه؛ در کمتر از 4 ماه، قیمت نفت از 107 دلار به زیر 50 دلار و حتی 40 دلار می‌رسد. آمریکایی‌ها ظاهراً با همون دست فرمونی که سعودی ها بهشون توصیه کردن جلو می‌رن؛ "این دولت با فشار بیشتر، امتیاز بیشتری می‌دهد!" همزمان سخنگوی دولت تو گفتگوی ویژه خبری 28 دی 93 گفت هر یک دلاری که از قیمت نفت کاسته می‌شود، 1000 میلیارد تومان از درآمدهای کشور کاهش می‌یابد! نتیجه اینه که آمریکا فشار رو تشدید می‌کنه و در مذاکرات هم جلوتر میاد! به غیر از انتقادات منتقدان به دستگاه دیپلماسی درباره اون چه که راجع به رفع تحریم پیش می‌رفت، بخش فنی تو دولت هم ظاهراً نقدش به اونا تشدید شده بود. مذاکرات در بخش هسته‌ای، راجع به تعداد و نوع و چینش سانتریفیوژها و ... در جریان بود و تو بهمن 93 ظاهراً ظریف تو حاشیه اجلاس امنیتی مونیخ بنا داشت این بخش رو با طرف آمریکایی فیصله بده. این میون وزیر خارجه یکباره با تماس تلفنی بسیار مهمی از ایران و از سوی عالیترین بخش حاکمیت مواجه می‌شه؛ بهش تاکید می‌شه که فوراً به ایران بازگرده و هیچ متنی رو در این خصوص نپذیره. ظریف تو کتابش می‌ گه این تاکید به نحوی بوده که حتی علیرغم اونکه تو شهر محل استقرارشون برای اون روز پروازی نبوده مجبور میشه تو زمستون با خودروی سواری خودشو به فرانکفورت آلمان برسونه و از اون جا به ایران پرواز کنه. " پذیرش طرح نوسازی کل زیر ساخت نطنز با طرح آمریکا بدون اقناع فنی از نظر سازمان کاملا غلط و خسارت بار است". این هشدار جدیی بود که علی اکبر صالحی رئیس وقت سازمان انرژی اتمی دولت روحانی نوشته بود و حاکمیت و مقامات مسئول رو نسبت به توافق بسیار حساس و نگران کرده بود ماجرا از این قرار بود که ایران همیشه تاکید داشت که سانتریفیوژهای فعلی (9000 سانتریفیوژ فعال) که تو تاسیسات نطنز وجود داره رو جمع نمی کنه و فقط می‌تونه ظرفیتی که هست رو به همین صورت نگهداره. اما آمریکایی‌ها تاکید می‌کردن که باید بخش مهمی از سانتریفیوژها برچیده بشن. بالاخره آمریکایی ها پیشنهاد  دادن که این تعداد سانترفیوژ رو داشته باشید اما از  الگوی مخروطی شکل برای چیدن  سانترفیوژهای نطنز استفاده کنین. اونها مدعی بودن با این چیدمان زمان گریز هسته ای ایران _ زمان دستیابی به بمب هسته ای_ به میزان مورد نظر اونها میرسه  در عین حال خواسته فنی  شما هم تامین میشه. امّا کارشناسان فنی کشور معتقد بودند هزینه _فایده انجام این تغییر هنگفته و به صرفه نیست . حتی معتقد بودن که ادامه فعالیت با چیدمان فعلی حتی با 6000 سانتریفیوژ بهتر از داشتن 9000 سانتریفیوژ با چیدمان پیشنهادی آمریکایی‌هاست. بعد از این برهه آقای صالحی به تیم مذاکره کننده ملحق شد. عراقچی  با ایمیلی به شرمن گفت :«به خاطر پیچیدگی مذاکرات ما می خواهیم آقای دکتر صالحی، ریاست سازمان انرژی اتمی خودشان در مذاکرات شرکت کنند و البته ایشان فقط با همتای آمریکایی خود دیدار و گفتگو خواهند کرد.» از دور بعد ارنست جفری مونیز که تو سالهای دور هم دانشگاهی صالحی تو دانشگاه MIT ماساچوست بود و اون زمان وزیر انرژی آمریکا از طرف دولت آمریکا به مذاکرات اضافه شد. به هر حال مذاکرات از سوی طرفی غربی کش داده میشه. تو فاصله این مذاکرات تا مذاکرات مهم لوزان ۴۷ سناتور آمریکایی تو  نامه ای   خطاب به مسئولین ایرانی  گفتن: رئیس جمهور آینده آمریکا الزامی به رعایت توافقات تفاهم احتمالی با جمهوری اسلامی ایران نداره     اولین جلسه لوزان  با اعتراض ظریف راجع به نامه سناتورها شروع شد. کری اینطور جواب داد که ما آماده هر فشاری هستیم و مطمئنیم برنده می‌شیم. شما نباید نگران باشین. یه لحظه هم تصور نکنین که اوباما یا من اراده نداشته باشیم. این نامه مثه بومرنگ برگشت  سمت کسایی که اون رو تهیه کردن. واقعا کار احمقانه‌ای بود. ما اونها رو عقب زدیم. تمام روزنامه های سراسر آمریکا علیه اونها نوشتن. مطمئنم نصف اونایی که امضا کردن، اصلا نامه رو نخوندن. من ۲۹ سال تو  سنا بودم  سر ناهار میان، توضیحاتی بی ربط به سناتورها می دن و اونها نخونده امضا می کنن. من به عنوان وزیر خارجه آمریکا، تمامی اعتبار خودم رو  روی این توافق گذاشته ام شما نگران نباشین اگرچه توضیحات قانع کننده نبود اما جلسه به سمت صحبت های فنی و حقوقی میره. طرف غربی بلد بود با دَوَل دادن و سر دُووُندَن حریفش اونا رو گیج کنه و نهایتا متن رو اون طوری که می خواد به نفع خودش پیش ببره. بعد از ساعت ها جلسه  بالاخره دو تیم تفاهم‌هایی کردن.  اما این توافقات شفاهی بود و مکتوب کردن اونها زمانبر.  ظریف می‌گه آمریکایی‌ها  اصرار داشتن که برای جلوگیری از اقدام کنگره باید با یه دستاورد قابل توجه به واشنگتن برگردن. اینطوری  بحث نوشتن یک متن مکتوب از این مذاکرات به میون کشیده شد.  از طرف دیگه ایران  خط قرمزی به اسم توافق تک مرحله ای  داشت.   اروپایی ها هم یکی به میخ میزدن و یکی  به نعل از یک طرف معتقد بودن که باید راه حل های به دست اومده رو مکتوب کرد و از اون طرف  میگفتن اعلام جزییات توافق دردسر داره و دست مخالفای توافق رو برای مشکل درست کردن باز میکنه. بیانیه مطبوعاتی مشترک شد راه حل خروج از این چالش؛ بیانیه‌ای که در واقع حکم عبور از خط قرمز رو داشت؛ چون رسماً توافق دومرحله‌ای شده بود. از لوزان تا توافق جامع برجام در وین ۸ دور مذاکره دیگه برای نگارش متن برجام انجام شد که اونها هم بی دردسر و کم حاشیه نبود.آمریکا تلاش میکرد از این مذاکرات برای صحبت راجع به بقیه مسائل غیر هسته ای هم کمک بگیره.تو اردیبهشت ۹۴ که جنگ عربستان و یمن بالا گرفته بود کری  برای آتش بس تو یمن ایمیلی به ظریف زد . با وجود همراهی ایران برای کمک به صلح، عربستان همکاری نکرد. بعد از این ماجرا رهبری مجددا به ظریف پیام دادن که  به هیچ وجه تو موضوع غیر هسته ای با آمریکایی ها وارد صحبت نشه نهایتاً حوالی ساعت یک بامداد سه شنبه 23 تیر 1394 جمع‌بندی توافق نهایی، موسوم به برجام انجام می‌شه و صبح همون روز کنفرانس مطبوعاتی اعلام توافق برگزار می‌شه. چهار روز بعد رهبری تو خطبه های عید فطر در مورد برجام و روند بررسی اون در داخل کشور صحبت کردن: یک مسئله هم مسئله‌ی داخلی ما است که مسئله‌ی مذاکرات هسته‌ای است. چند نکته را در زمینه‌ی این مسئله لازم است عرض کنم. نکته‌ی اوّل تشکّر از دست‌اندرکاران این مذاکرات طولانی و نفس‌گیر است، رئیس جمهور محترم و بالخصوص هیئت مذاکره‌کننده که حقیقتاً زحمت کشیدند و تلاش کردند؛ چه این متنی که تهیّه شده است، در مجاری قانونی پیش‌بینی‌شده‌ی خود تصویب بشود و چه نشود، اجر آنها محفوظ است؛ این را به خود آن برادران هم از نزدیک عرض کردیم. البتّه برای تصویب این متن، یک مسیر قانونی پیش‌بینی‌شده‌ای وجود دارد که باید این مسیر را طی کند و خواهد کرد؛ ان‌شاءالله. انتظار ما این است که دست‌اندرکاران، با دقّت مصالح را -مصالح کشور را، مصالح ملّی را- در نظر بگیرند و آنچه را تحویل ملّت خواهند داد، بتوانند با گردن افراشته، در مقابل خدای متعال هم ارائه بدهند. نکته‌ی بعدی این است که چه این متن تصویب بشود و چه نشود، به حول و قوّه‌ی الهی، اجازه‌ی هیچ‌گونه سوءاستفاده‌ای از آن داده نخواهد شد؛ اجازه‌ی خدشه‌ی در اصول اساسی نظام اسلامی به کسی داده نخواهد شد؛ قابلیّتهای دفاعی و حریم امنیّت کشور، به فضل الهی حفظ خواهد شد، اگرچه میدانیم دشمنان بر روی این نقطه‌ی بخصوص، تکیه‌ی زیادی دارند. جمهوری اسلامی، در زمینه‌ی حفظ قابلیّتهای دفاعی و امنیّتی خود (آن‌هم در این فضای تهدیدی که دشمنان برایش به‌وجود می‌آورند) هرگز تسلیم زیاده‌خواهی دشمن نخواهد شد. آیت‌الله خامنه‌ای علیرغم نقدهای جدی به برجام، اون رو برای بررسی و تصمیم به شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی ارجاع می‌دن؛ هر دو نهاد، با تعیین شروطی اجرای اون رو می‌پذیرن و در نهایت  29 مهر 94 رهبر انقلاب با تعیین 9 شرط دیگر، علاوه بر شروط مجلس و شورای عالی امنیت ملی، مجوز مشروط اجرای برجام رو صادر می‌کنند. با اجرای تعهدات ایران، برجام عملاً از 26 دی 94، عملیاتی می‌شه. با این حال آمریکایی‌ها بلافاصله همان فردای اجرای برجام، یعنی 27 دی، تحریم های جدیدی علیه ایران اعمال می‌کنن. چند صباحی که می گذره، آمریکا مادر تحریم‌ها علیه ایران، موسوم به ISA، یا ایسا، را مجدداً تمدید می‌کنه! تحریم دیگری با عنوان تحریم ویزا علیه ایران اعمال می‌شود که رفت و آمد تجار و اهالی اقتصادی به ایران رو بسیار محدود می‌کنه. هر از گاهی فرد یا افراد و یا نهادهای دیگه ای هم به سیاهه به تحریم‌ها اضافه می‌شن و در سمت مقابل، در فضای اقتصادی ایران متاسفانه اتفاق خاصی رخ نمی‌ده؛ قراردادهایی با ایرباس و بوئینگ بسته میشه اما در نهایت ناچار لغو می‌شه. اوایل سال 95 رئیس بانک مرکزی تو سفر نیویورک اعلام می کنه که عایدی اقتصادی ایران از برجام «تقریباً صفر» بوده است. چند ماه بعد، در تیرماه همان سال، سفیر کره جنوبی هم میگه سفارت خانه متبوعش علیرغم گذشت 6 ماه از اجرایی شدن برجام هنوز پول سفارت خود رو از طریق قاچاق به ایران میاره! اوباما نیرنگ بازانه تو اجلاس هسته‌ای واشنگتن اذعان می‌کنه که تا ایران به روح برجام پایبند نباشه از عایدی اقتصادی خبری نخواهد بود؛ او روح برجام رو ورود ایران به مذاکرات منطقه‌ای عنوان می‌کنه! و از سوی دیگر به ایران پیام می‌فرسته که باید در دو زمینه هسته‌ای هم در برجام تجدید نظر شه! امریکا اعلام می‌کنه 300 کیلو ذخیره‌ای که ایران می‌تونه از مواد غنی‌شده داشته باشه رو حالا دیگه قبول نداره و باید کمتر شه! حالا دیگه نقاب از چهره حقوقی و خیرخواه اوباما برداشته شده و نشون میده فرقی با جرج بوش پسر و پدر نداره ... ‌او همچنین الیاف کربن رو  هم اعلام می کنه که باید به فهرست مواد ممنوعه ایران اضافه بشه! آیت‌الله خامنه‌ای به دولت هشدار می‌دن که به هیچوجه نباید این مطالبات جدید رو بپذیرند. اواخر سال 95 ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا جایگزین اوباما می‌شود؛ ترامپ سیاست خودش علیه ایران رو کمپین فشار حداکثری نامگذاری میکنه و اعلام می‌کند که از برجام خارج خواهد شد. پس از کلی خوف و رجا نهایتا اردیبهشت 97 ترامپ از برجام خارج شد ولی دولت ایران اعلام می کرد  که از طریق اروپاییها می‌خواهد کار رو ادامه بده! دلسوزان به دولت تاکید می‌کردن که باید واکنش درخوری به آمریکا نشان بده وگرنه ابراز موضع از سر ضعف، به تشدید فشارها منجر خواهد شد. با این حال روحانی اعلام کرد که یک مزاحم از برجام خارج شده است! دوستان به رئیس جمهور سخنانش رو در سالهای 91 و 92  و در کمپینهای انتخاباتی را یادآوری می‌کردن که گفته بود آمریکا کدخداست و بستن با او بهتر از اروپاییهاست، و ازش می پرسیدن حالا چطور می‌گی که برجام بدون مزاحمی مثل آمریکا و با وجود اروپا بهتره؟ دولت امیدداشت که اروپاییها بتونن خروج آمریکا رو به جهت منافع اقتصادی ایران جبران کنند. لذا دولت از ارائه واکنش جدی خودداری می کرد. مذاکرات کسالت بار با اروپاییها بار دیگه از سرگرفته شد اما از همون ابتدای تابستان 97 مشخص بود که اروپاییها بدون کدخدا چیزی تو چنته ندارن! اردیبهشت 98‌یک سال پس از خروج آمریکا از برجام ، شورای عالی امنیت ملی ایران بر اساس استراتژی حاکمیت و با وجود بی میلی دولت، تاکید کرد که باید سیاست کاهش گام به گام تعهدات هسته‌ای آغاز بشه و ایران آرام آرام بر اساس حقوقش در بندهای 26 و 36 برجام، بدون اینکه از این توافقنامه خارج شه، اجرای برخی تعهداتش رو تعلیق کرد.        

      ادامه

  • عکس‌ها
  • ویدئو‌ها
  • موسیقی