- دانلود فایل صوتی
-
متن قسمت
-
هاشمی دهه 80
دهه 80، متفاوتترین دهه زندگی سیاسی هاشمی رفسنجانیه. او دهه 60 رئیسمجلس و دهه 70 رئیس جمهور و تو اوج اقتدار بوده. تو دهه 80 اما ورق برگشته بود. نمودار سینوسی حیات سیاسی هاشمی، بعد از پایان ریاستجمهوری، رفت رو به پایین. او مسئول تداوم جنگ معرفی شد؛ قتل های زنجیرهای به دولتش پیوند خورد؛ روزنامه زن متعلق به دخترش،فائزه، توقیف شد و خودش هم یه جوری تو انتخابات مجلس پذیرفته شد که مصلحت دید از حضور تو مجلس انصراف بده. هاشمی تو چنین شرایطی وارد دهه 80 میشه.
دههای که قراره توش هشتمین دور انتخابات ریاستجمهوری برگزار بشه. با وجود کنارهگیری هاشمی از مجلس ششم، برخی پیشنهاد کاندیداتوری دوباره هاشمی رفسنجانی این بار تو انتخابات ریاست جمهوری رو میدن. اما هاشمی، فضای جدید رو درک کرده بود؛ فضایی که توش کتابی با عنوان «عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری» تو نقد دولت و شخص هاشمی رفسنجانی و کشیدن چهره خودکامه ازش، تو کمتر از یه سال به چاپ بیست و هفتم و تیراژ 155 هزار جلدی میرسه. این یه معیار دست و پا شکسته تو نشون دادن نگاه افکار عمومی به رئیسجمهور سابق بود. هاشمی میدونست که نباید وارد انتخابات بشه و همین کارو هم کرد.
تو هشتمین انتخابات ریاست جمهوری، به جز سید محمد خاتمی، نامزدهای دیگه ای هم اعلام کاندیداتوری کردن. انتخابات بدون نگرانی خاصی برگزار شد و خاتمی نزدیک به ۲۲ میلیون رای آورد.
هاشمی قصد داشت تو دولت دوم خاتمی، نزدیکترین فرد به خودش یعنی حسن روحانی رو به جای حسن حبیبی که قصد کنارهگیری از دولت داشت رو به معاون اولی دولت خاتمی برسونه اما نتونست یا بهتر بگیم نذاشتن. تو دولت دوم خاتمی، هاشمی دیگه ابزار زیادی واسه نقشآفرینی جدی تو عرصه سیاسی کشور نداشت یا شایدم تو فضایی که حاکم بود قصدی واسه حضور جدی نداشت.
او تقریبا شمشیر رو غلاف کرده و گوشهای منتظر نشسته بود. هاشمی تو این سالها بیشتر روی انتشار خاطراتش نظارت میکرد. بعد از حروفچینی، کتابها رو میخوند و جاهایی رو که فکر میکرد الان وقت انتشارش نیست یا مصلحت نیست حذف میکرد و بقیه رو می فرستاد واسه چاپ. البته اون زمان، او خطیب موقت نماز جمعه تهران هم بود و گزارش های اطلاعاتی، امنیتی، اقتصادی و خارجی رو که هر روز همه ارگان های کشور براش می فرستادن هم میخوند.
هاشمی تو انتخابات مجلس هفتم هم تحرک زیادی نداشت. او منتظر پایان دولت اصلاحات و ورود به انتخابات بود اما محافظه کار تر درباره اش حرف میزد. هاشمی که این بار نمیخواست بی گدار به آب بزنه، تو یه مصاحبه و در جواب این سوال که «اگر بخواهید وارد انتخابات شوید، چه عواملی در تصمیمگیری شما نقش ایفا میکنند؟» میگه: «اگر ببینم کسی نیست می آیم. منظورم این نیست که فرد توانمندی وجود ندارد بلکه افراد توانمند بسیاری هستند اما ممکن است مقبولیت نداشته باشند. اگر احساس کنم کسی نیست که بیشتر از من رای بیاورد وارد انتخابات میشوم.»
خودش میگفت تو اون روزا اگه روزانه پنج ملاقات داشته باشه، چهار ملاقات درخصوص حضور تو انتخاباته. با این حال جناح راست که دیگه به اصولگرایان معروف شده بود، قصدی واسه کار کردن با اون نداشت. اصولگرایان بعد از دو پیروزی دلچسب تو انتخابات شورای شهر دوم و مجلس هفتم، (سیاووش جان با لحن تمسخر بخوانید)به قول خودشون به دنبال برداشتن «گام سوم برای خدمترسانی» بودن. اونا با ساز و کاری به نام شورای هماهنگی نیروهای انقلاب و با تعداد زیادی کاندیدا دنبال پیروزی تو انتخابات بودن. بزرگترین مانع برای اونا رسیدن به وحدت با این تعداد زیاد بود. هاشمی ظاهرا قصد ورود به انتخابات رو نداشت چون بین کاندیداها، علی اکبر ولایتی یعنی کسی که هاشمی اونو تو قامت ریاستجمهوری میپسندید، حضور داشت. او حتی واسه ریاستجمهوری ولایتی رایزنی میکنه و میره به دیدار رهبری و ازشون میخواد به کاندیداهای دیگه بگن به نفع ولایتی، برن کنار. رهبری پیشنهاد هاشمی رو قبول نمیکنن و میگن «من دخالت نمیکنم». هاشمی در جواب میگه اگه این کار رو نکنید، من میام. ولایتی بعد از حضور هاشمی تو انتخابات 84، از ادامه رقابت انصراف داد.
تو همون روزها، هاشمی به رئیس ستاد لاریجانی پیام میده که «اگر با آقاي ولايتي اتفاق كنند من كنار ميروم و تبليغ هم ميكنم و با لاريجاني هم اگر اتفاق كنند، حمايت ميكنم ولي شايد براي ايشان تبليغ نكنم. اما اگر كسي مثل احمدينژاد بماند، ميمانم و موضعگيري ميكنم». راوی این پیام میگه: « احمدينژاد از ديد آقاي هاشمي در شرايط رياستجمهوري نبود.»
هاشمی یک دهه بعد از انتخابات، تو مراسم بزرگداشت مرحومه خدیجه ثقفی، همسر امام خمینی(ره) روایت متفاوتی از کاندیداتوریش تو انتخابات رو مطرح کرد و گفت:[1]
با وجود انصراف احمد توکلی به نفع قالیباف، بيستم ارديبهشت 1384 هاشمي، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شد. تو اردوگاه اصلاحطلبان هم مصطفی معین، محسن مهرعلیزاده و حجت الاسلام مهدی کروبی کاندیدای انتخابات شدن. مشهورترین چهره این رقابت هاشمی رفسنجانی بود اما احتمال اینکه بتونه سرنوشت انتخابات رو همون دور اول تعیین کنه، یه مقدار دور از ذهن بود.
مهدی کروبی که نتونسته بود حمایت جناح چپو واسه کاندیداتوری جلب کنه، انتخابات رو با حمله به هاشمی یعنی استراتژی که جناح چپ باهاش پیروز شده بود، شروع کرد و از هاشمي رفسنجاني انتقاد کرد. او نامه ای سرگشاده و تند به رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام نوشت و عملکرد هشتساله رياستجمهوريشو به چالش کشيد. کروبی نوشت که «معتقدم بذر بسياري از نگرانيها در دولت شما كاشته شد و اکنون چيزي را درو ميکنيم که خود حضرتعالي سالها شاهد کاشتهشدن و روييدن آن بوديد و متأسفانه در برابر آن سکوت يا رفتار تأييدآميز داشتيد». او بخشی از همون مطالبی که دوم خرداد علیه هاشمی تهیه شده بود رو بهش یادآوری کرد و از هاشمی خواست درباره ورود وزارت اطلاعات به فعاليتهاي اقتصادي جواب بده. کروبی حذف خیلی از نیروهای جریان چپ تو انتخابات مجلس چهارم رو به گزارشهاي غيرواقعي وزارت اطلاعات دولت هاشمی ربط میداد و ازش پرسید: «جنابعالي با چه معياري انتخابات مجلس چهارم، را بسيار بسيار خوب و بسيار موفق دانستيد؟»
نظرسنجی های انتخاباتی نشون میداد بعد از هاشمی، بیشترینِ رایها برا مصطفی معینه. احتمال اینکه با این تعداد از کاندیدا، انتخابات به دور دوم کشیده بشه، وجود داشت. روز چهارشنبه قبل از انتخابات با اصرار ناطقنوري كه حامي اصلي لاريجاني بود، جلسهاي درباره انصراف علي لاريجاني به نفع هاشميرفسنجاني برگزار میشه. اصرار شديد اطرافیان و اين استدلال كه اگه به نفع هاشمي رفسنجاني انصراف ندی، مصطفي معين رأي مياره، باعث میشه که لاريجاني تصميمش رو واسه انصراف بگيره
به جز حمايت بيشتر احزاب سياسي از هاشميرفسنجاني، چند روز مونده به انتخابات، جامعه روحانيت مبارز تهران با اصرار بعضي اعضاش مثه محسن دعاگو و حسن روحاني بيانيه حمايتي مشروطی از هاشميرفسنجاني صادر میکنه. دور اول انتخابات، 27 خردادماه برگزار میشه.
نتایج باور کردنی نیست اکبر هاشمی رفسنجانی با 6 میلیون و 211 هزار و 937 رای و محمود احمدینژاد با 5 میلیون و 711 هزار و 696 رای میرن دور دوم انتخابات ریاست جمهوری. دور دوم انتخابات یه هفته بعد یعنی سوم تیر برگزار میشه.
روزهای ابتدایی، بعضی مشاوران هاشميرفسنجاني با کشيدهشدن انتخابات به مرحلهدوم، میخوان که انصراف بده از انتخابات اما هاشميرفسنجاني يکشنبه 29 خرداد اطلاعيه میده و حضورش تو مرحله دوم انتخابات رو اعلام میکنه. او تو این بیانیه با گلايه از تخريبها، از دخالت تو انتخابات گلایه میکنه و میگه: «متأسفانه پارهاي اقدامات و البته دخالتهاي سازمانيافته، منظرهي باشكوه و اميدبخش انتخابات را آلوده كرد.»
با کنار رفتن چهرههای اصلاحطلب از انتخابات، آرایش سیاسی هم به شکلی عجیب تغییر میکنه. هاشميرفسنجاني که تو دوران دولت اصلاحات توسط جریان اصلاحطلب نقد که نه، مدام لگدمال میشد، کاندیدای مورد حمایت همون اصلاحطلبا میشه.
هاشمی تو هفتههای آخر دولت خاتمی، از عملکرد دولت اصلاحات اعلام رضايت کرد و گفت: «رئيس اين دولت» در مسير سياستهاي دورهي مسئوليت او گام برداشته و از اين مقدمه نتيجه گرفت که دولت وي «پيشرفت کرده است». او میگفت: «شايد اگر من هم ميخواستم ادامه دهم به همينجا ميرسيدم».
بعد از این اتفاق، پوسترهاي جديد انتخاباتي هاشمي با عکس خاتمي چاپ میشه و توش جملاتي از خاتمي که تو حمايت از هاشمي گفته بود، منتشر میشه.
بیانیههای احزاب اصلاحطلب پشت هم و واسه حمایت از هاشمی رفسنجانی و حمله به رقیبش با عناوين تحجر، فاشيسم، طالبان، اختناق و... منتشر میشه. رئيس دفتر دور اول دولت اصلاحات که ورود هاشمی به مجلس ششم رو به معنی پایان اصلاحات میدونست، از اومدن صداي ارتجاع و تحجر خبر میداد و میگفت «در اين شرايط تاريخي بر همه واجب است تا براي دور ماندن کشور از ورطهي واپسگرايي و تحجر تصميم تاريخي خود را بگيرند». مصطفي معين، که اولش اعلام کردهبود تو هيچ انتخابات ديگه شرکت نمیکنه هم مثه طرفداراش اضافه شد به جمع يارای هاشميرفسنجاني و اعلام کرد: «خطر فاشيسم و از ميان رفتن نقش مردم و خطر حذف جمهوريت را با هر نام و سازمان ديگر جدي بگيريم.» حتی عزتالله سحابي رئيس ائتلاف ملي- مذهبيها که تو دوران رياستجمهوري هاشميرفسنجاني و بهدستور او زنداني شده بود و تو دوران اصلاحات، سازندگی هاشمی رو تا حد کارخانه پفک سازی پایین آورده بود، از هاشمي حمايت کرد و گفت: «معتقدم همهي افراد و گروهها بايد از هاشمي كه توانست در دور اول با وجود تمام تخريبهايي كه عليه وي انجام شد، به دور دوم راه پيدا كند، حمايت كنند حتي آنهايي كه انتخابات را تحريم كردند، نيز بايد گزينهي هاشمي را انتخاب كنند».
اواسط همون هفته، ميرحسين موسوي و کروبي هم برابر آنچه خطر تحجر میدونستن از هاشمی حمایت کردن. تو افکار عمومی هضم حمایت آدمایی که حتی هاشمی رو لایق حضور تو مجلس نمیدیدن، خیلی آسون نبود.
این حمایتها اما نتیجه نداد. با شمارش رایها،. تو این انتخابات، هاشمی رفسنجانی 10 میلیون و 46 هزار و 701 رای و احمدی نژاد 17 میلیون و 248 هزار و 782 رای میارن.
بعد از نهایی شدن نتایج انتخابات، هاشميرفسنجاني حاضر نشد به رقيبش تبريك بگه. او چند ساعت بعد، یه بيانيه درباره نتايج انتخابات نوشت و از ارادهي داوراني که نميخوان يا نميتونن مقابل سوءاستفادههاي دهها ميلياردي کاري بکنن، گفت و ستمهاي اونارو به دادگاه عدل الهي حواله داد.
هاشمی تو این انتخابات شکست خورد اما بزرگترین دستاورد براش، پایان خصومت جریان چپ با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. با وجود این دستاورد، هاشمی تا آخر عمرش حاضر به پذیرش نتایج انتخابات سال 1384 نشد و برخی مجموعهها، نهادها و سازمانها رو متهم به دخالت تو سرنوشت انتخابات میکرد.
یک ماه بعد از انتخابات، هاشمی تو مراسم تنفیذ رئیس جمهور تو حسینیه امام خمینی شرکت کرد. تو هفتههای ابتدایی تشکیل دولت، نه احمدینژاد و نه هاشمی رفسنجانی علنا علیه همدیگه موضعگیری نمیکردن اما ارتباطی هم با هم نداشتن.
این وضعیت باعث شد تا رهبر انقلاب، 17 شهریور سال 84 تو دیدار با اعضای مجلس خبرگان از طرفین انتخابات بخواد چیزی که تو دوران انتخابات از دلتنگیها و کدورتها به وجود اومده و «احيانا زخمهایی بر دلها و جانها خورده را التیام دهند». این توصیه رهبر انقلاب زمینهساز دیدار کوتاه هاشمی و احمدینژاد تو 13 آبان 84 میشه. تو رسانهها، تصویری از این دیدار منتشر شد که هاشمی و احمدینژاد با همدیگه دست میدن و میخندن.
این خنده خیلی دووم نمیاره. هاشمی سال 87 گفت که ابتدای دولت، رهبری ازش خواسته که یه مدت با اين دولت مدارا کنه. با وجود این درخواست، آبان 1384، هاشمی بعد از عدم رای اعتماد مجلس به 4 وزیر احمدینژاد، نخستین اظهارنظر جدی و رسمیشو درباره دولت میگه. او میگه اينکه «چهار وزارتخانه بدون وزير بمانند، در تاريخ دولتهاي جمهوري اسلامي بيسابقه بوده است.» او طولاني شدن روند استقرار دولت رو يك عيب میدونست و میخواست هرچی زودتر اين اشكال حل بشه.
یکسال از انتخابات گذشته بود اما فضای سیاسی دو طرف همچنان تحتتاثیر فضای انتخابات بود. یه سمت، طيفهاي چپ از ملي- مذهبيها تا جريان مشارکت و سازمان مجاهدين انقلاب و سمت دیگه هم بخشی از احزاب اصولگرا و دانشجویان و روحانیونی که به شعارهای عدالتطلبانه رئیس جمهور دل بسته بودن. این دوقطبی اونقدر زیاد شده بود که سخنراني هاشميرفسنجاني تو حرم حضرت معصومه(س) که به مناسبت بزرگداشت قیام 15 خرداد برگزار شده بود، متشنج شد. طرفدارای هاشمی معتقد بودند عوامل تشنج زا، حاميان رئيسجمهورن و به مؤسسه تحت مديريت مصباحيزدي منتسبن. مانور تبليغاتي روی اين موضوع باعث شد که از سوي دفتر مصباح يزدي بگن: «تشنجآفرينان حادثهي قم هيچ ارتباط برنامهريزي شدهای (با تاکید خونده بشه) با مؤسسهي امام خميني نداشتهاند». بعد اين حادثه، دادگاه برای اونایی که این مراسمو بهم زدن مجازاتهايي مثه حبس، شلاق، تبعيد از قم و محروميت از گرفتن مشاغل تو نهادهاي علمي و حوزوي، صادر کرد.
یکسال بعد از انتخابات ریاستجمهوری، قرار بود انتخابات مجلس خبرگان رهبری برگزار بشه. هاشمی بنای کاندیداتوری تو انتخابات رو نداره. شاید تخریبها تو تصمیم هاشمی اثرگذار بود اما او بیشتر از هر چیزی از نتایج انتخابات سال گذشته که معتقد بود با دخالت برخی نهادها تغییر کرده، ناراحت بود و به همین دلیل قصد شرکت تو انتخابات رو نداشت. این موضوع رو حسن روحانی به رهبری رسونده بود. رهبری پرسیده بودند مگر میشه مجلس خبرگانی داشته باشیم که آقای هاشمی در آن نباشد؟ آیت الله خامنه ای از طریق حجت الاسلام واعظ طبسی و حسن روحانی به هاشمی پیغام میدن که «شما در ریاست جمهوری نبایست میآمدید که آمدید ولی اینجا که باید بیایید، نمیآیید؟»
کمی بعد رهبری تو یکی از ملاقاتها به هاشمی میگن «شنیدم شما نمیخواهید بیایید!». هاشمی تائید میکنه. رهبری پاسخ میدن: «واجب است بیایید». هاشمی میگه: «این فتوای من نیست، فتوای شماست و برای خودتان واجب است که مقدمات را فراهم کنید. طبق نظر همه فقها مقدمه واجب، واجب است؛ پس شما باید این کار را بکنید ولی من نمیخواهم بیایم و مایل نیستم». هاشمی میگه استدلال رهبری این بود که اگه تو، تو این خبرگان نباشی و برای من حادثهای پیش بیاید، معلوم نیست بعدش چی میشه.
به هر صورت پس از اصرارها او حضور تو انتخابات رو میپذیره اما حضورشو مشروط میکنه. یکی از این شرایط، حضور ناظرانی از سوی هاشمی کنار صندوق رای بود. منابع غیر معتبر گفتن با فشارهای او، شورای نگهبان مجبور شد چهارصد کارت نظارت برای ناظران منتخب هاشمی رفسنجانی و مرحوم سید حسن مرعشی صادر کنه.»
هاشمی چند باری تونسته بود این شکلی چیزی رو که میخواست، به دست بیاره. او چند باری با همین شیوه از امام واسه کارایی که میخواست، اجازه گرفته بود. مجوز تاسیس حزب جمهوری اسلامی یکی از نمونههاست که با وجود مخالفت جدی امام با ایجاد حزب، با اصرار هاشمی، ایشون مجوز فعالیت حزب جمهوری اسلامی رو صادر میکنه و چند میلیون تومانی هم پول در اختیار حزب میذاره.
دادستان سال های اول انقلاب این شیوه هاشمی رو ناشی از «عملگرایی» اون میدونه و میگه «عملگرا یعنی آنچه فكر میكرد درست است باید پیش برود و هر اقدامی اگر در این مسیر تعریف شود درست است و اگر مانع باشد نادرست است و باید كنار زده شود.» برای هاشمی اصلا مهم نبود این اقدام قانونیه یا غیرقانونی یا حقی از بین میره یا نه. او تعریف میکنه که گاهی به هاشمی میگفته «این كار درست نیست و خلاف قانونه و اگه این كارو بكنید، این باب باز میشه، فردا دیگری هم میرود اجازه میگیرد، آن وقت شما ناراحت میشوید، بگذارید كارها قانونی باشد. كار با تأخیر و به كندی، بهتر از كار خلاف قانون است اما هاشمی میگفت از رهبری اجازه میگیرم.»
هاشمی منتقد دولت بود و تو دیدارهای خصوصی هم به عملکرد دولت انتقاد میکرد. اون سمت هم، مصباح یزدی دولت رو تائید میکرد. شکاف بین این دو نفر، نزدیک انتخابات خبرگان، باعث شده بود تا مخالفان هاشمی رفسنجانی و مصباح یزدی از همدیگه به شدت انتقاد کنن.
نزدیک انتخابات مجلس خبرگان، احمدی نژاد يه سخنراني جنجالي کرد و توش از اونایی گفت که به يکي از پادشاهان کشورهاي حوزه خليجفارس پيغام داده بودن که اين دولت شش ماهه سرنگون ميشه. چند سال بعد و تو جریان انتخابات ریاستجمهوری سال 88، احمدینژاد صریحتر در این باره صحبت کرد و گفت که منظورش «هاشمی رفسنجانی» بوده که پیغام میده واسه یکی از این پادشاهان حاشیه خلیج فارس و گفته شما نگران نباشید، ظرف شش ماه این دولت ساقط میشه.
24 آذر 85 انتخابات چهارمین دوره مجلس خبرگان رهبری برگزار میشه. هاشميرفسنجاني با بيشتر از 5/1 ميليون رأي، با فاصله قابل توجهی نفر اول انتخابات تهران میشه.
دوماه بعد از انتخابات خبرگان رهبری، یعنی 20 بهمن، هاشمی به قم سفر میکنه. قرار بود به دعوت استاندار قم، هاشمی تو جلسه شورای اداری استان سخنرانی کنه. هاشمی میگه احمدی نژاد با استاندار تماس میگیره و با تندی ازش میخواد جلسه رو لغو کنه و همین هم میشه. هاشمی تو قم و بین علمای جامعه مدرسین هم حاضر شد. علما تو این دیدار نگرانیهای خودشونو درباره اختلاف بین هاشمی و رهبری رو مطرح میکنن و هاشمی جواب میده که: «در اینکه من به رهبری ارادتمند هستم، تردید نیست.»
آذر سال 84، یک نزاع ریشهدار و طولانی بین احمدینژاد با هاشمی بخاطر دانشگاه آزاد بوجود میاد. احمدینژاد تو یه سخنرانی، یهویی از زیادشدن شهریه دانشگاه آزاد انتقاد میکنه و یه سال بعد تو آبان 85 و بین مردم پیشوای ورامین، شخص رئیس دانشگاه آزاد رو تهدید میکنه که اگه دانشگاه آزاد شهریهها رو کم نکنه، درباره این دانشگاه تصمیم انقلابی میگیره.
دانشگاه آزاد بدون توجه به این تهدیدا، سال 84 و 85، شهریه دانشگاه رو 10 درصد زیاد میکنه تا احمدینژاد قدم دومشو برداره و به عنوان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی، به پنج نفر از اعضای شورا ماموریت بده یه طرح واسه ترمیم هیئت موسس و اساسنامه دانشگاه آزاد بِدن. هاشمی برابر این اقدامات، سکوت نکرد و تو مراسم افتتاح کتابخانه دانشگاه آزاد نجف آباد، بدون نام بردن از احمدینژاد از شکست «موذیگریها» نسبت به حرکت کلی دانشگاه آزاد گفت و اظهار امیدواری کرد شر شرارتهایی که دانشگاه آزاد رو بهعنوان واحد ملي و جهاني تضعيف میکنه، از سر دانشگاه كوتاه بشه. او هم تخریبها رو از سر حسادت خوند، هم این نکته رو گفت که براساس ماده ۱۹ اساسنامهي دانشگاه آزاد اسلامي هر تغييري در اين اساسنامه بايد با پيشنهاد هيئت مؤسس و تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي انجام بشه. او به احمدينژاد هم کنایه میزنه و میگه که هيچكس حق پيشنهاد كردن تو اين زمينه رو نداره.
هاشمی، رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد تو همین روزا، پنج چهره سياسي دانشگاهي رو به عنوان اعضاي جديد هيئت مؤسس دانشگاه آزاد معرفي میکنه. یه ماه بعد، هیئت 5 نفره احمدینژاد اساسنامه پیشنهادی دانشگاه آزاد رو ارائه میکنن. اساسنامه تو دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار میگیره و حتی بیشتر از 10 ماده اونم تصویب میشه. نبرد بخاطر دانشگاه آزاد شدید میشه. آبان سال 86، احمدینژاد تو جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت به موضوع دانشگاه آزاد و تغییرات اساسنامه اش اشاره میکنه و میگه: «نحوهي مديريتي كه در اين دانشگاه است، با هيچكدام از قوانين ما منطبق نيست.» بعدم گفت که «فشار آوردند كه به ما گفتند شرايط كشور حساس است و فعلاً در مورد ايجاد تغييراتي در اساسنامهي دانشگاه آزاد و ضابطهمند كردن آن صبر كنيد و دست نگه داريد چون اينها در شرايط حساس كشور بحران درست ميكنند و دلشان براي مملكت نميسوزد». بعدها تو یکی از جلسات خصوصی با دانشجویان گفت که تا یه قدمی نتیجه گرفتن بوده اما به واسطه برخی مصلحتها و توصیههای بعضی بزرگان، فعلا این کارو متوقف کرده تا تو وقت مقتضی کارای خودشو مجددا شروع کنه.
هاشمی اعتقاد داشت این دولت شیرازه کشور رو به هم ریخته و بانکهای کشور رو ورشکسته کرده. هاشمی اینارو تو پاسخ به رئیس ستاد سیاست گذاری ائمه جمعه، گفت. او اومده بود تا از هاشمی بخواد از دولت تو تریبون نماز جمعه تعریف کنه. هاشمی جواب میده نمیخواد با تعریف از دولت احمدینژاد مردم رو فریب بده. او برای اینکه طرف رو از ادامه بحث منصرف کنه، به حرفهایی که دولت علیه روحانیت زده، اشاره میکنه و میگه: «حتما در جریان مخالفت مراجع برای حضور زنان در ورزشگاهها هستید. همین دولتیها میگفتند بگذارید امام زمان بیاید تا گردن این علما را بزند.»
هاشمی از دولت هیچ حمایتی نمیکرد و البته حمله صریحی هم تو کار نبود. او تقریبا از آبان 1384 به صورت غیرمستقیم انتقاد از دولت رو شروع کرده بود و دائما از شرایط بحرانی کشور حرف میزد. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تو همايش ائمه جمعه به این جمعبندی رسیده بود که کشور نزدیک یه تهاجم نظامیه. او گفته بود: «مسئلهي تهاجم خارجي هميشه وجود داشتهاست ولي امروز شرايط ويژهاي است، بهخصوص شرايط داخلي اين خطر را جدي كرده است.» مشابه این حرفو تو دیماه 85 ، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام تو گفتگوي ويژه خبري شبکه دو گفت. او ادعا کرد ظرف يک ماه آينده آمريکا به ايران حمله میکنه.
هشتم مرداد 1386، رییس مجلس خبرگان رهبری فوت میکنه. برای انتخاب رئیس جدید، سه گزینه مطرح میشن: «هاشمی، جنتی و یزدی». یزدی برای بالا بردن شانس پیروزی جنتی، به نفعش کنارهگیری میکنه. این بازی سیاسی ، نتیجه نمیده و هاشمی با 41 رای در برابر 34 رای ، رئیس مجلس خبرگان رهبری میشه.
سال 1387 دولت وارد چهارمین سال فعالیتش میشه. هاشمی رفسنجانی که حالا کنار ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، رییس مجلس خبرگان هم شده، بین فعالای اقتصادي خراسان رضوي جملهای میگه که دو کلمهاش مثه توپ تو ایران صدا میکنه: «پایان مدارا». این تیتریه که بعضی از مطبوعات با تصویری از هاشمی رفسنجانی منتشر میکنن. هاشمی تو کمتر از یکسال مونده به انتخابات میگه كه مدت مداراي مجمع تشخيص با دولت نهم تو زمينه نظارت بر اجراي سياستهاي اصل چهل و چهارم قانون اساسي تموم شده. او به نقل قولی از رهبر انقلاب اشاره میکنه و میگه: «معظم له در ابتداي فعاليت دولت نهم از ما خواستند مدتي با اين دولت مدارا کنيم. اكنون زمان مدارا به پايان رسيده است».
4 ماه بعد هاشمی رفسنجانی به جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف میره. سوال اصلی دانشجوها از هاشمی، رابطه اش با رهبر انقلابه. همه اونو جدیترین منتقد دولتی میدونستن که رهبری ازش حمایت میکرد. هاشمی درباره روابطش با رهبر انقلاب به دانشجویان میگه[2]: «فکر میکنم در این کشور دو نفر که از من و رهبری به هم نزدیکتر باشند، پیدا نمیکنید.»
اواخر سال 1386، اصولگرايان سنتي تو انتخابات مجلس هشتم یه پیروزی به دست میارن. مثه سال 84 که اصولگراها بعد از پیروزی تو مجلس هفتم و شورای شهر دوم، دنبال برداشتن گام سوم یعنی ریاست جمهوری بودن، این بار هم یه ائتلاف تو قالب گروه 6+5 و با کلیدواژه «دولت وحدت ملی» تشکیل میدن. البته با این تفاوت که این بار اونا میخواستن فردی رو از پاستور بیرون بکشن که 4 سال پیش به شکلی تو اومدنش نقش داشتن. تو اینکه ایده این دولت از طرف کی طرح شده، اختلافه. یه عده علیاکبر ناطق نوری رو طراح این پروژه میدونن و یه عده دیگه هم که طرفدارای محمود احمدینژاد هستن، پشت هر طراحیه علیه احمدینژاد، سایه اکبر هاشمی رفسنجانی رو میدیدن. اصل ایده رو هر دو طیف سیاسی کشور قبول میکنن. هاشمی رفسنجانی هم از طرح حمایت میکنه. دفترش پیام میده که اصل طرح رو قبول داره اما میگه خود طراحاش یعنی جامعه روحانیت مبارز، جزئیاتشو پیگیری کنن. تو ادبيات سياسي رايج جهان، دولت ائتلافی یا دولت وحدت ملی (انگلیسی: Coalition government) کابینهای تو نظام پارلمانیه که توش چند حزب در کنار هم قرار گرفته و با هم کار میکنن.
با مخالفت اکثر اصولگراها، ناطقنوري اوايل شهريور 1387 و تو حاشيه سالگرد شهيد لاجوردي گفت که طرح دولتوحدتملي تو نطفه خفه شد، اما برگزاري همايش 30 سال قانونگذاري تو بيست و هشتمين سالگرد مجلس شورای اسلامی باعث شد تا نظرها دوباره بره سمت دولت وحدت ملي. تو اين همايش به ترتيب هاشميرفسنجاني، مهدي کروبي، ناطقنوري، حدادعادل و علي لاريجاني صحبت کردن. محمود احمدينژاد ترجيح داد به اين همايش نره. حضور سيد محمد خاتمي، اعضاي نهضت آزادي، برخي اعضاي حزب مشارکت و مجاهدين انقلاب اسلامي تو یک مجلس، احتمالات طراحی یه سناریوی انتخاباتی رو قوی کرده بود.
اسفند 1387، هاشمی رفسنجانی میره عراق. او تو این سفر، بعد از زیارت حرم ائمه، با آیت الله سیدعلی سیستانی هم دیدار میکنه. تو این دیدار، آیت الله سیستانی در جواب هاشمی که ابراز امیدواری میکنه با نفوذی که آیت الله سیستانی داره، ائتلاف شیعه تقویت بشه، پاسخی معنادار میده و میگه: «شما اگر خودتان در ايران متحد باشيد همهي مشكلات حل خواهد شد.»
هاشمی که منظور ایشونو درک کرده، جواب میده «ما اختلاف نداريم. من و رهبري با هم خيلي خوب هستيم و هيچ مشكلي نداريم. البته گاهي اختلافنظرهايي پيش ميآيد ولي هر جا نتوانيم حل كنيم من كوتاه ميآيم و از ايشان تبعيت ميكنم.» آیتالله سیستانی این موضوع رو تائید میکنه اما هاشمی رو به مصاحبهاش تو کتاب «هاشمی بدون روتوش» ارجاع میده و میگه: «ديدم شما با هم اختلاف زيادي داريد. اين كتاب براي من مهم بود و من آن را دو بار خواندم.» هاشمی میگه اینا مباحث نظریه و ما تو عمل متحد عمل میکنیم و به نظر رهبری عمل میشه. راوی این دیدار مینویسه: «اين بحث هرچه ادامه پيدا كرد آيتالله قانع نشدند و حدود نيم ساعت بههمين مطالب گذشت.»
فروردین سال 1388 و با جدی شدن فضای انتخابات ریاستجمهوری تو کشور، ظاهرا تو جلسه جامعه روحانیت اسامی 4 نفر واسه ریاستجمهوری مطرح میشه هاشمی میگه اگه يكي از این چهار نفر مطرحشده نامزد بشن و با هم باشن، به سهم و توان خودش از نامزدي اون نامزد واحد، حمايت می کنه. البته هاشمی اینو هم اضافه میکنه که «با جريان اصلاحطلب هم موافقت بشود كه سهم مناسبي را در كابينه و مديريت اجرايي كشور داشته باشد.»
مصاحبه هاشمی تو بهار 1388 بوده و این یعنی او هنوزم به طرح «دولت وحدت ملی» پایبنده. دو ماه قبلش و تو 20 بهمن 1387 سید محمد خاتمی، رسما کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری شده بود. او پيش از اعلام نامزدی، گفته بود تنها به شرطی وارد رقابتهای انتخاباتی میشه که ميرحسين موسوی نامزدی رو قبول نکنه. اتفاقی که یک ماه بعد یعنی 20 اسفند میفته. یه هفته بعد، خاتمی یه بیانیه صادر میکنه و میگه علت انصرافش «پایبندی به اخلاق و ایستادگی بر وعده قبلی» بوده. او البته اعلام نامزدی موسوی رو «ديرهنگام» خوند و از وجود «تفاوت ها و تمايزهايی بين نظر و عمل» خودش با او میگه ولی با این حال از ادامه حضور تو انتخابات انصراف میده. می گن هاشمی خیلی تمایل به اومدن موسوی نداشت. شاید یکی از دلایلش، تفاوت نگاه اقتصادی موسوی با نگاه اقتصادی هاشمی باشه. موسوی تو دوره مسئولیتش، به اقتصاد دولتی ایمان داشت و کشور رو با همین نگاه مدیریت کرد و هاشمی وقتی رئیس جمهور شد با 180 درجه اختلاف به اقتصاد آزاد معتقد بود. همین تفاوتها باعث شد تا هاشمی سال 84 تو دیدار با تشکلهای دانشجویی درباره توافق پسرش مهدی با بهزاد نبوی برای کاندیداتوری موسوی بگه «مهندس موسوي را دوست دارد، ولي هيچوقت از او حمايت نکرده و نميکند.»
سال 88 هیچ کدوم از 4 گزینه دولت وحدت ملی وارد انتخابات نمیشن. در عوض میرحسین موسوی میاد تا بالاخره جناح چپ که چندبار واسه آوردنش تو انتخابات تلاش کرده بود، به آرزوی قدیمیش برسه. اونا یکبار تو سال 76 واسه اومدن موسوی تو انتخابات تلاش کردن اما او حاضر نشد بیاد تو انتخابات و سال 1384 هم برای دومین بار سراغش رفتن و بازم نیومد.
از ماهها قبل از انتخابات، زمزمههایی درباره سلامت انتخابات یا تعبیر بهترش، احتمال تقلب تو انتخابات به نفع دولت مطرح شده بود. هاشمی بیش از همه از دغدغه صیانت انتخابات میگفت. او سال 85 برای کاندیداتوریش تو انتخابات خبرگان، پیش شرط گذاشت که یکیش حضور نماینده هاش پای صندوقهای رای بود. تو اون انتخابات، هاشمی با اختلاف، نفر اول خبرگان تهران شد. هاشمی، آذر سال 87 تو خطبههای نماز جمعه از لازم بودن «صيانت از آراي» مردم و اهميتش گفت. او تو همايش 30 سال قانونگذاري گفت که اگه مردم احساس كنن رأيشون تو سرنوشتشون بياثره و متولياني پيدا بشن كه رأيشونو هر جوري كه ميخوان، بخونن، اونوقت [مردم] دلسرد ميشن.
بعضی رسانههای داخلی و خارجی و افراد دیگه هم به این شبهه دامن میزنن تا رهبری، تو نخستین روز فروردین 1388 و تو سخنرانی مشهدش، به این شبهات اشاره و از بعضیا كه بيهوده تلاش ميكنن از هم اكنون، انتخابات 22 خرداد رياستجمهوري رو تو ذهن مردم خدشهدار كنن، انتقاد کنه و بگه: «تاكنون حدود 30 انتخابات در كشور برگزار شده و مسئولان وقت رسماً سلامت و صحت انتخابات را تضمين كردهاند.[3]» یه کم بعد، هاشمی تو خطبه های نماز جمعه تهران، میگه: «مردم بايد اطمينان داشتهباشند كه همان رأيي كه ميدهند اثر خود را ميگذارد». او در جواب دلایل این هشدارها، میگه: «حوادث سال 84 در هشدارهای من بی اثر نیستند چون دیدم کسانی که خود را قیم مردم می دانند، در انتخابات دخالت کردند.» نهم اردیبهشت، رهبری بین پرستاران، معلمان و کارگران نسبت به برخي دوستان بيانصاف و کساني که جزو ملت هستن و توقع دارن مردم بهشون توجه کنن با ناسپاسي عليه ملت حرف ميزنن و با تکرار حرف دروغ دشمن، سلامت انتخاباتو زير سؤال ميبرن، تاسف خورد.[4]
انتخابات تو کشور داغ شده بود روزنامه ها از «تشکيل کميتهي هماهنگي شوراهاي راهبري انتخاباتي مهدي کروبي و ميرحسين موسوي» با هدف «صيانت از آرا»ي مردم خبر می دن. اعلام میشه مهديهاشمي از طرف پدرش تو یه جلسهاي که درباره بررسي وضعيت نامزدها و فضاي انتخاباتي بوده، شرکت کرده. اون تو اين جلسه که ميرحسين موسوي، مهدي کروبي و محمد خاتمي هم حضور داشتن، بهعنوان نماينده تامالاختيار هاشميرفسنجاني عضو «کميتهي مشترک صيانت از آراء» میشه. بعدها هاشمي رفسنجاني حضور فرزندش تو كميته صيانت از آراء رو تأييد كرد و گفت: «مهدي به دليل تجربهاي كه در انتخابات خبرگان رهبري در سال 85 داشته، به كميته صيانت از آراء كمك كرده است.»
درباره حمایت هاشمی از یه کاندیدای خاص تو انتخابات 88، هیچ دلیلی وجود نداره اما درباره مخالفتش با احمدینژاد، خیلی. هاشمی، محسن رضایی رو تو سطح مدیریت کلان کشور نمیدید؛ با کروبی و اطرافیاش هم چالشهای قدیمی داشت و دیدگاههای اقتصادی موسوی رو هم دوست نداشت. تو طیف حامیان موسوی و نزدیکاش آدمایی بودن که منتقد شدید سیاستهای دوران ریاست جمهوری هاشمی و طیف کارگزاران بودن و حتی جلسات با مهدی هاشمی براشون سخت بود و این موضوع رو به موسوی هم منتقل کرده بودن.
پخش صدای مناظره احمدی نژاد: «باور من این است که امروز آقای موسوی در برابر من نیست. تنها آقای موسوی نیست. بلکه3 دولت پی در پی در برابر بنده قرار گرفتند. هم آقای موسوی است هم آقای هاشمی است و هم آقای خاتمی...»[5] «بنده در برابر یک کاندیدا نیستم. در برابر یک مجموعهای هستم که با محوریت آقای هاشمی و همکاری آقای موسوی و آقای خاتمی علیه بنده حرکت کردند.»[6]
اون تو همین مناظره، هاشمی رو آدمی معرفی کرد که به پادشاه سعودی از سقوط دولت تو 6 ماه گفته بود: «در همون اوایل این دولت آقای هاشمی پیغامی برای یکی از این پادشاهان حوزه خلیج فارس فرستاد که شما نگران نباشید ظرف 6 ماه این دولت ساقط می شود.»[7] او تو همین مناظره، پای فرزندان هاشمی رو هم به میدون کشید تا گل طلایی رو تو همین مناظره اول زده باشد: «پسران آقای هاشمی چه کار می کنند در این مملکت؟ استارت اویل بی قانونی است. طرف میاد اینجا محاکمه میشه؛ محکوم میشه؛ از زندان فراری داده میشه و میره خارج و تهش پسر آقای هاشمی است.»[8]
فردای مناظره، همه منتظر مراسم سالگرد درگذشت امام خمینی(ره) و مواجهه احتمالی هاشمی و احمدینژاد بودن. برای همه مهم بود که ببینن آیا هاشمی و احمدینژاد تو این مراسم شرکت میکنن یا نه و اگه شرکت کردن، آیا گفتوگویی خواهند داشت یا نه و اگه گفتوگو داشته باشن، چه نکاتی بینشون رد و بدل میشه؟
همه این اتفاقات میفته؛ هاشمی رفسنجانی بعد از پایان سخنرانی، دست احمدینژاد رو میگیره و کاغذی رو بهش میده و مطالبی رو هم بهش میگه. هاشمی به احمدینژاد میگه که شما سه دروغ و تهمت به من بستید که اینها به هیچ وجه درست نبوده و واقعیت نداشته. آن سه دروغ، یکی قضیه پیغام به ملک عبدالله بود؛ دومی کارگردانی من تو انتخابات و سومی اتهامات به خانوادمه. هاشمی بعد از گفتن این سه مطلب به احمدینژاد میگه یا خودتون به شکلی که مناسب میدونید اونو اصلاح کنید یا من پیگیری میکنم. او بعدش به آیت الله هاشمی شاهرودی میگه اگه آقای احمدی نژاد حرفای خودشو اصلاح نکرد، شما پیگیری کنید.
احمدینژاد همون شب تو مناظره دوم شرکت میکنه اما هیچ عقبگردی نسبت به مناظره قبلی نداره و حرفاشو اصلاح نمیکنه. 5 روز بعد، انتشار یه نامه، سر و صدای زیادی به پا میکنه و به یکی از مهمترین اسناد وقایع اون سال تبدیل میشه. نامهای که نویسندش اکبر هاشمی رفسنجانیه و مخاطبش آیت الله خامنهای. نامهای که ابتدا و انتهاش خیلی حاشیه داره. ابتدای نامه هاشمی، سلام نداشت. مخالفان هاشمی تا سالها بعد وقتی میخواستن به این نامه اشاره کنن، ازش با عنوان «نامه بدون سلام» یاد میکردن. انتهای نامه هم، هاشمی این بیت رو نوشت: «سرِ چشمه شاید گرفتن به بیل/ چو پر شد نشاید گرفتن به پیل» که بعد از انتخابات و حوادث اون، توسط برخی چنین تعبیر شد که او هشدار آشوبها را داده بود.
(پخش صدای متن نامه در تله ویزیون در مستند ها خوانده شده)
اون طور که هاشمی گفته، او عصر روز سه شنبه19 خرداد نامه رو واسه رهبر انقلاب میفرسته تا نظرشونو واسه انتشارش بپرسه. دو ساعتی میگذره و جوابی نمیرسه. هاشمی که احتمال میده اگه نامه رو روز چهارشنبه منتشر کنه، دیگه روزنامهها به دلیل ممنوعیت تبلیغات، روز پنجشنبه امکان چاپشو ندارن، عصر سه شنبه تو آخرین لحظاتی که میخواسته به دیدار رهبری بره، نامه رو منتشر میکنه. رهبری نامه رو پس از انتشار تو رسانههای مجازی و همزمان با رسیدن هاشمی به بیت میخونه. هاشمی نظر رهبری رو در مورد نامه میپرسه. پاسخ میشنوه: «از لحاظ محتوا هیچ ملاحظهای ندارم و فقط یک نکته دارم که آقای احمدینژاد شخص شما را متهم به فساد نکرد و درباره بچههای شما گفت.» هاشمی اما معتقد بود فضا به گونهای بود که همه چیز متوجه او شد و به همین علت هم این نامه رو منتشر کرد.
(پخش صدای اخبار در اون روزها – سارا جا به جا تو این متن چه قبل و چه بعد باید از صداهای تله ویزیون استفاده بشه. خوب بگردید. نکته بعدی اینه که به مستند هایی که تله ویزیون ایران و تله ویزیون های مخالفان ساخته شده حسابی رجوع کنید )
22 خرداد 1388 روز موعود میرسه. از همون ساعات ابتدایی مشخصه که مشارکت تو انتخابات بیشتر از چیزیه که تصور میشه. صبح جمعه، هاشمی بعد از اینکه رای خودشو به صندوق میندازه، بار دیگه از سلامت انتخابات میگه. بیش از گفتههای شخص هاشمی، صحبتهای کوتاه عفت مرعشی، همسر هاشمی تو کشور بازتاب پیدا میکنه. او پس از انداختن رأيش تو صندوق حسينيه شماره يک جماران، ناراحتیش از احتمال پيروزي احمدينژاد رو با این جمله میگه «اميدوارم احمدينژاد و دوستان خوارجش از مردم پاسخ خود را دريافت کنند». مرعشی تو پاسخ به اینکه توصیه شما به هواداران و نامزدها بعد از روز انتخابات چیه؟ میگه: «اگر تقلب کردن، بریزید تو خیابونا»[9]
(این جا مهمه که صدای مهندس موسوی پخش بشه بعدم صدای اخبار بعدم پیام رهبری بین این بند هم صحبت محمود مبنی بر خس و خاشاک پخش بشه)
انتخابات تموم میشه. ساعات ابتدایی شمارش آرا، میرحسین موسوی اعلام پیروزی تو انتخابات میکنه. نتایج شمارش آرا اما یک فاصله 11 میلیونی رو نشان میده. میرحسین موسوی ۱۳٬۳۳۸٬۱۲۱ رای کسب میکنه و احمدینژاد ۲۴٬۵۹۲٬۷۹۳ رای. ظهر شنبه، میرحسین موسوی پس از صدور اولین بیانیهاش که توش نتایج انتخابات رو رد کرده و تهدیداتی هم کرده بود، میره جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام. هاشمی میگه که کروبی، موسوی، حسن خمینی و احتمالا سیدمحمد خاتمی ناهار رو تو مجمع پیشش بودن و سوالشون این بود که چه کنیم؟ هاشمی توصیه میکنه هر کاری میخواید انجام بدین اما خلاف قانون نکنین. بین صحبتها از دفتر هاشمی، کاغذی به دستش میرسونن؛ همون بیانیه اول میرحسین موسوی.
(چند جای این متن صحبت های آقا در نماز جمعه جاگذاری بشه خیلی مهمه در فضاسازی برای ذهن مخاطب. جا داره گله به گله میان جمله ها صدا پخش بشه حتا تا بیست دقیقه از خطبه دوم رو پراکنده بگذارید)
بیانیه موسوی، معترضین رو به خیابان میکشه. دوشنبه 25 خرداد، تجمعی چند میلیون نفری از میدان انقلاب تا حوالی آزادی برگزار میشه. تجمع در ابتدا آرام و بدون خشونته اما با تاریک شدن هوا، میره سمت خشونت. 29 خردادماه که موعد امامت جمعه هاشمی بود، رهبری تصمیم میگیره تو نماز جمعه با مردم حرف بزنه. چیزی که بیشتر از همه، از خطبههای رهبر انقلاب تو ذهنها نقش بسته، درباره اختلاف بین احمدینژاد و هاشمی رفسنجانیه. رهبری میگه «نظر آقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است.» او تو همین خطبه تمجید قابل توجهی درباره هاشمی میکنه و با اشاره به سابقه 52 سال آشنایی با او، اونو از مبارزین جدی و پیگیر قبل از انقلاب میخونه که پس از انقلاب از موثرترین شخصیتهای جمهوری اسلامی در کنار امام بود و بارها تا مرز شهادت پیش رفته. رهبری گفت که من هیچ موردی رو سراغ ندارم که هاشمی برای خودش از انقلاب یک اندوختهای درست کرده باشه.
یکی از نماینده های مجلس هشتم که اون روزا با هاشمی دیدار کرده، بعدها گفت که بعد از خطبه رهبری، هاشمی میخواست یه بیانیه بده اما دستگیری دخترش، فائزه، جلوی این کارو میگیره. برداشت هاشمی این بود که دستگیری دخترش واسه تحت فشار قراردادن اونه. هاشمی به اون نماینده گفته بود من «کسي نيستم که زير فشار اقدام به صدور بيانيه کنم.»
مجلس برای پیگیری موضوع، یه کمیته منتخب 6 نفره تشکیل میده. این کمیته با کروبی، موسوی، رضایی و دوبار با هاشمی دیدار میکنه. یکی از اونا میگه که «هاشمي در اين جلسه خواستار پيگيري اعتراضات از سوي يک شوراي حکميت غير از شوراي نگهبان شد.»
(با شعارها و بعد هم جز به جز خطبه ها رو این جا بین متن جا گذاری کنیم )
تو چنین وضعیتی بیست و ششم تیرماه، هاشمی رفسنجانی خطیب موقت نماز جمعه تهران میشه. عليرضا بهشتي مشاور ميرحسين موسوي یک هفته بعد از نماز جمعه گفت که هاشمي شخصاً از موسوي و کروبي براي حضور تو نماز جمعه دعوت کرده. روز چهارشنبه یعنی دو روز مونده به نماز جمعه، ميرحسين موسوي تو بيانيهاي اعلام کرد که به نمازجمعه تهران میره. روز جمعه، کروبی هم اومد نماز جمعه.
خطبههای هاشمی با این شعار هواداران موسوی که: «هاشمي هاشمي سکوت کني خائني» آغاز میشه. ابتداي خطبهها نمازگزاراني که زير سقف مصلي نمازجمعه حضور داشتن با شعارهاي «خوني که در رگ ماست هديه به رهبر ماست» و «مرگ بر ضدولايت فقيه» تا چند دقيقه اجازه سخنراني به هاشمي رفسنجاني نمیدن. هاشمی تو خطبه ها تلاش میکنه که معتدل حرف بزنه اما نه هوادارای موسوی چنین خطبهای رو تحمل میکنن و نه مخالفای موسوی. شعارهای دو طرف علیه اوست. هاشمی تو خطبه دومش معیار رو «قانون» میخونه و بر ضرورت وحدت تو کشور، گفتوگوی دو طرفه، آزادی دستگیرشدگان و دلجویی از خانوادههای کشته شدگان تاکید میکنه تا بر این بحران غلبه بشه.
بین خطبههای نماز جمعه هاشمی، درگیریها اطراف دانشگاه تهران زیاد میشه. مسئول ستاد نماز جمعه تهران از شلیک گاز اشکآورهایی میگفت که دودش تا جایگاه خطیب نماز جمعه هم رسیده بود. اون گفته که هاشمی به سختی نفس میکشید و اشک از چشماش میومد. دستمالی خیس میکنن و میدن بهش تا بتونه به سخنرانیش ادامه بده. بعد از این نماز جمعه، هاشمی ترجیح میده دیگه خطیب موقت نماز جمعه تهران نباشه. او میگه علت این تصمیمش، آلوده نشدن فضای صمیمی و روحانی نماز جمعه به عنوان یه عمل سیاسی و عبادی به اونچه نبایده.
هاشمی بعد از کنارهگیری از نماز جمعه، تو مراسم تنفیذ و تحلیف رئیس جمهور هم شرکت نکرد. هاشمی گفته که رهبر انقلاب به او گفته بودن که تو مراسم تنفیذ، هاشمی باید حکم احمدی نژاد رو به رهبری بده تا ایشون به او بدهند. هاشمی میگه که انتخاب اونو قبول نداره و اونو رئیسجمهور نمیدونه. مراسم تنفیذ بدون هاشمی برگزار میشه.
ادامه
-
-
عکسها
-
-
ویدئوها
-
موسیقی