You are currently viewing رادیو مضمون | فصل چهارم: مسئله هسته ای ایران | قسمت اول

رادیو مضمون | فصل چهارم: مسئله هسته ای ایران | قسمت اول

  • دانلود فایل صوتی
  • متن قسمت
    • اتم ... تحریم ... گفتگو ... و توافق؛ اینا 4 اصطلاحیه که خواه ناخواه در 20-25 سال اخیر زیاد شنیدیم؛ تقریباً هر صبح که از خواب بلند شدیم تا موقعی که دوباره سر به بالین گذاشتیم، اخباری راجع به اینها به گوشمون خورده؛ ایران به فلان پیشرفت در فناوری هسته‌ای دست پیدا کرد؛ ماشین نسل فلان به مجتمع نطنز یا فردو اضافه شد، سطح غنی‌سازی به فلان عدد افزایش پیدا کرد یا به بهمان عدد دوباره کاسته شد؛ آمریکا آن سازمان و ارگان و یا فرد را به لیست تحریم‌هاش اضافه کرد و البته گفت آماده گفتگوییم! سازمان تحریمها ترک برداشت و دوباره دیوارش بالا رفت، دو طرف بر گفتگوها تاکید کردند، به توافق نزدیک و یا از اون دور شدیم؛ اصلاً توافق شد و بعد آنها اون رو پاره کردن و ما هم گفتیم که آتش می‌زنیم. اینها جملات و گزاره‌هاییه که همه روزه اونها رو میشنویم و به شنیدنش خو گرفتیم؛  و شاید فی‌الحال تصور روزی که خبری از اتم یا تحریم یا گفتگو و یا توافق در اون نباشه برامون نشدنی باشه

      پروژه‌ی جهانی «اتم برای صلح»؟!... عنوان جالبیه؛ قاعدتاً با اونچه که ما امروز از اتم می‌شناسیم تناسبی نداره؛ ما اصلاً اتم رو با جنگ می‌شناسیم؛ با «پسر کوچک» (Little Boy)، همون بمبی که 6 اوت 1945 به بمب افکن اسکادران 509 نیروی هوایی آمریکا بسته شد تا پس از اینکه از جنوب اقیانوس آرام به پرواز دراومد، ساعت 8:15 صبح  سر شهر هیروشیمای ژاپن منفجر بشه؛ یا «مرد چاق» (Fat Man) که سه روز بعد یعنی 9 اوت 1945 میهمان ناخوانده ناکازاکی شد. پسر کوچک، 140 هزار نفر رو با خودش به دیار باقی برد؛ مرد چاق هم 74 هزار نفر دیگه رو به همون دیار مشایعت کرد.

      «اتم برای صلح»؟! ما اتم رو با تحریم می‌شناسیم؛ به قطعنامه 1696، به قطعنامه 1737، به 1747، به 1803 و ...و این آخری به 1929 موسوم به فلج‌کننده!

       کلاً اتم رو به هرچه بشناسیم، به «صلح» نمی‌شناسیم؛ به جنگ و تحریم و نزاع و جدل؛ چرا. امّا جالب اینجاس که همه‌ی این ماجراها با پروژه‌ی «اتم برای صلح» آغاز شد؛ به دست آیزنهاور؛ رئیس‌‌جمهور اسبق ایالات متحده آمریکا.

      8 دسامبر سال 1953، «دوایت آیزنهاور» رئیس‌جمهور وقت ایالات  متحده آمریکا نطق خودش رو در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با عنوان «اتم برای صلح» ایراد کرد؛ مضمون این نطق بسیار معروف این بود که باید نسبت دولتها و قدرت‌ها و ملتها با اتم، از ترس و وحشت و جنگ و شرّ، به صلح و همکاری و خیر برای همه ملت‌ها تبدیل بشه؛ آیزنهاور در همین سخنرانی پیشنهاد تاسیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی رو ارائه کرد و از دولتهای دیگه، بویژه شوروی، خواست که به کمپین عملیاتی شدن این ایده بپیوندن؛ آیزنهاور توضیح می داد که این آژانس بناست امکانات و آموزش‌ها و هرچیز لازم برای بهره‌گیری ملتها از فناوری هسته‌ای رو دراختیارشون بذاره!

      دیدگاه‌ها نسبت به منشأ و مقصود این ایده‌ی آیزنهاور متفاوته؛ برای درک بهتر این تحلیلها ارجاع به دو شاهدمثال تاریخی می‌تونه بسیار سودبخش باشه؛ نخست اینکه اگرچه آمریکا نخستین بمب اتم رو در جهان ساخت و مصرف کرد، امّا به فاصله اندکی، فقط 4 سال بعد، در اوت 1949، شوروی هم نخستین آزمایش اتمی خودش رو با موفقیت پشت سر گذاشت و آمریکا و غرب رو به وحشت زده کرد؛ این زمان دیگه آمریکا تنها دارنده این سلاح نبود و رقیب نیرومندش تعقیب کنان دوباره بهش رسیده بود. دیدگاه اول معتقده: اگرچه دوران جنگ سرد بود، امّا هراس از شکل‌گیری یک جنگ گرم اتمی تصور بیراهی نبود؛ آمریکا احتمال برخورد اتمی با شوروی رو منتفی نمیدونست و به همین دلیل آیزنهاور با «اتم برای صلح» قصد داشت از چنین فاجعه‌ای برای آمریکا جلوگیری کنه.

      شاهدمثال دوّم: اینه که اگرچه آمریکایی‌ها آغازکننده نخستین اقدامات برای تولید انرژی الکتریکی-در حد آزمایشگاهی- و از رآکتورهای هسته‌ای بسیار کوچک بودند، امّا این شوروی بود که درحال آماده سازی و ساخت و بهره‌برداری از نخستین نیروگاه اتمی بزرگ دنیا بود. پروژه روسها ژوئن 1954 به سرانجام رسید و نیروگاه شوروی به شبکه برق وصل شد، آمریکایی‌ها هم مدعی اند که از پیش به این موضوع آگاه بودند. گروهی معتقدند آمریکا نه از شکل‌گیری نبرد سخت، که از پیدایش ابزارِ نرمِ هِژمون‌ساز مهمی به نام نیروگاه اتمی در دست شوروی‌ بیشتر نگران بود؛ به عقیده قائلان این دیدگاه، قطبِ شرق با این دست برتر و از طریق به اشتراک گذاشتن فناوری هسته‌ای می‌تونست قمرهای جدید متعددی رو با خودش همراه و قمرهای سابق رو نسبت به خود ثابت‌قدم‌تر کنه. پس آیزنهاور پیش‌دستی کرد و از طریق ایده‌ی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ائتلاف و ابتکار پیش‌دستانه‌ای در رقابت با شوروی به کار بست.

      دیدگاه سومی هم این میون وجود داره؛ لابد خیلی‌هاتون می‌دونین موضوع «معاهده پاریس» درباره‌ی تغییرات آب و هواییه ؛ منتقدین این توافق میگن کشورهای توسعه یافته، بعد از اطمینان خاطر از رشد اقتصادی و تکنولوژیکی خودشون، برای مهارِ دیگران، به نام حفاظت از محیط زیست، قواعدی رو تعیین کردن که صرفاً دست و پای بقیه کشورها رو برای نزدیک شدن به اونها می‌بنده. این دیدگاه سوم، تحلیل مشابهی درباره «اتم برای صلح» داره؛ این گروه میگن: اتم برای صلح، غیر از تلاشی که برای رقابت هژمونیک با شوروی داشت، تلاش می‌کرد سایر کشورها رو هم به لحاظ سطح پیشرفت در تکنولوژی-حتی صلح‌آمیز- هسته‌ای مهار کنه و اونها رو همواره در سطوح پایینتر و وابسته‌تری نگه‌داره.

      سه سال بعد از این سخنرانی آیزنهاور،  5 مارس 1957 یعنی 14 اسفند 1335 تو کاخ وزارت خارجه آمریکا، قراردادی بین ایران و آمریکا برای استفاده ایران از نیروی اتم در مصارف غیرنظامی امضا میشه.

      ایران در این مسیر تنها نیست؛ آمریکا برنامه‌های مشابهی درباره اسرائیل و پاکستان و بعضی کشورای دیگه  هم همزمان داره اجرا می‌‌کنه؛  چندی بعد که دولت ایران به مناسبت برنامه هسته‌ای و طرح آیزنهاور نمایشگاهی با همین نام، «اتم برای صلح»، در دانشگاه تهران برگزار می‌کرد و در آن پیام آیزنهاور هم به نمایشگاه قرائت می‌شد، با کمی پس و پیش در پاکستان و اسرائیل هم نمایشگاه مشابهی برپابود!

      ایده‌ی آیزنهاورومشاورانش در حال عملیاتی شدن بود؛ مردادماه 1336 آژانس بین‌المللی انرژی اتمی آغاز به کار کرد و شهریور 1337 ایران هم به اون جمع پیوست. یکسال بعد یعنی سال 1338  به منظور انجام فعالیت‌های تحقیقاتی، مرکز هسته‌ای در دانشگاه تهران پایه‌گذاری می‌شه.

      برنامه اتمی ایران با تلاش برای احداث ساختمان رآکتور تحقیقاتی تهران ادامه پیدا می‌کنه؛ امّا یک نقص بزرگ این میون همه‌ی کارها رو ابتر میگذاره؛ اون چیه؟ کشور مدیر متخصصی برای بهره‌برداری از چنین تاسیساتی در اختیار نداره. متاسفانه فرصت سوزی بابت  این نقص ادامه داره تا روزی که اکبر اعتماد مهمترین چهره‌ی هسته‌ای پیش از  انقلاب به ایران بر می‌گرده.

      زمانی که ایران سودای صنعتی کردن خودش رو داشت ، اکبر اعتماد یه جوون هَمِدونی  بود که برای گرفتن مدرک مهندسی اتمی تو فرانسه اکثر شب‌هاش رو در پارک به صبح می‌کرد. دولت فرانسه به علت سابقه عضویت اعتماد تو حزب توده، ویزای اقامت تحصیلی بهش نمی‌داد؛ اونم برای پنهون موندن از چشم پلیس مهاجرت، به ناچار شب‌ها ساعت 12 به هتل دانشجویی می‌رفت و 6 صبح پیش از پیدا شدن سروکله پلیس مهاجرت، برای چک کردن مدارک، از اون جا بیرون می‌زد. اعتماد سپس به سوئیس که مدرک لیسانسش رو تو رشته برق گرفته بود برگشت و پس از مدت کوتاهی در مرکز تحقیقات اتمی انستیتو فدرال این کشور مشغول به کار شد. حاصل تحقیقاتش رساله دکترایی بود که به دانشگاه پلی‌تکنیک سوئیس تحویل داد و همزمان که مورد مشورت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار گرفته بود بابت تخصصش ، یک مرکز اتمی کوچیک تو دانشکده علوم دانشگاه تهران، در حال درجا زدن مداوم در ساخت یک رآکتور تحقیقاتی بود؛ به ریاست علی اصغر آزاد.

      هر جوری بود سال 1346 با مسئولیت اکبر اعتماد، رآکتور تحقیقاتی تهران راه‌اندازی شد؛ و جالبه بدونین آمریکایی‌ها پنجاه و پنج  سال پیش -که امروز تو سال 1401 صدای ما رو می شنوید -برای بهره‌برداری از این رآکتور، 5 کیلوگرم سوخت اورانیوم غنی‌شده 93 درصد در اختیار ایران گذاشتند.  رآکتور همونطور که از اسمش پیداست یک دستگاه برا انجام واکنش‌های هسته‌ای و مشخصاً کنترل واکنش‌های هسته‌ای هست. رآکتورهای کوچک و تحقیقاتی معمولاً برای تولید ایزوتوپها و رادیوداروها استفاده می‌شن و رآکتورهای بزرگتر و صنعتی همونهاست که ازشون در تولید برق هسته‌ای استفاده می‌شه.

      اما درباره غنای سوخت و اهمیت این 93 درصد میشه اینطور توضیح داد که اورانیومهای طبیعی یا اورانیومی که از طبیعت استخراج میشه بیشتر شامل دو تا ایزوتوپ هست؛ ایزوتوپ 238 که سنگین‌تره و ایزوتوپ 235 که سبک‌تر هست. مسئله این هست که 99.3 درصد از این اورانیوم طبیعی رو ایزوتوپ اورانیوم 238 و فقط هفت دهم درصد رو ایزوتوپ اورانیوم 235 تشکیل می‌ده. درحالیکه برای واکنش‌های هسته‌ای باید از اورانیوم 235 استفاده بشه. لذا هرچه بتونن با استفاده از سانتریفیوژ، سهم اورانیوم 235 رو بیشتر کنند، به این عمل گفته میشه که غنی‌سازی انجام شده.  یعنی وقتی میگیم ایران اورانیوم رو تا سطح مثلاً 5 درصد غنی‌سازی می‌کنه، یعنی تونسته سهم اون هفت دهم ایزوتوپ 235 رو به 5 درصد برسونه.

      اما اهمیت 93 درصد اینجا چیه؟ اهمیتش به این هست که غالب نیروگاه های هسته‌ای با سوخت اورانیوم غنی شده 3 الی 5 درصد کار می‌کنند. هرچه این غنا بیشتر بشه و به سمت 100 درصد بره یعنی امکان ساخت بمب هم بیشتر میشه. به نوعی که برای ساخت بمب، اورانیوم با غنای بالای 90 درصد معمولاً نیاز هست.  و معمولاً گفته میشه که 5 کیلوگرم از اورانیوم بالای 90 درصد(اگر دانشش وجود داشته باشه) راه سختی  برای تبدیل شدن به بمب نداره!

      البته این رآکتور بعد از انقلاب به لحاظ نوع سوخت اصطلاحاً‌ Degrade شد؛ یعنی میزان غنایی که برای سوختش نیاز بود کاهش پیدا کرد و با سوخت اورانیوم غنی‌شده 20 درصد، کار ‌کرد.

      سال 1347 اتفاق بین‌المللی بسیار مهم دیگه ای در رویه‌های مربوط به آژانس انرژی اتمی اتفاق افتاد؛ NPT  یا معاهده منع گسترش تسلیحات هسته‌ای شکل گرفت و تیرماه 1347 ایران به آن پیوست.

      تمام اتفاقات سالهای پیش درحالیه که ایران اساساً سازمانی به نام انرژی هسته‌ای نداشته و این سازمان بعدها سال 1353 آغاز به کار می‌کنه؛ ریاست این سازمان رو هم همون طور که انتظار می رفت ، آقای اکبر اعتماد برعهده میگیره ؛ اکبر اعتمادی که به دلیل برنامه‌ریزی‌ها و تاسیساتش تو این سازمان و همچنین دفاعی که از برنامه هسته‌ای کشور در سالهای مختلف داشته، برخلاف قریب به اتفاق عوامل دولت مردان پهلوی، مورد احترام مسئولان هسته‌ای جمهوری اسلامی هم بود و هست.

      علی اکبر صالحی یکی از مهمترین این مسئولانه؛ فردی که از یک سو نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان انرژی اتمی رو در کارنامه داره و از سوی دیگه در دولت احمدی‌نژاد بر مسند وزارت خارجه و در دولت روحانی هم بر ریاست ریاست سازمان انرژی اتمی تکیه زد.

      صالحی 20 آبان 1396 و در مراسم گرامیداشت پنجاهمین سالروز راه‌اندازی رآکتور تحقیقاتی اتمی دانشگاه تهران، درباره دکتر اعتماد گفته بود: « به عنوان یک دانشجو بنده واقعاً از کسانی که این سازمان انرژی اتمی را به وجود آوردند خیلی ممنونم و این حقیر خود را میراث‌دار آن‌ها می‌دانم. این محلی که ما نشسته‌ایم مربوط به دانشگاه تهران است و بنا بر توجیهات درست سال ۱۳۵۳ در چارچوب سازمان به وجود آمد و دکتر اکبر اعتماد عهده‌دار ریاست آن شد. قانون بسیار متقنی آن زمان نوشته شد»

      امّا احترام دکتر صالحی به دکتر اعتماد، جنبه‌های دیگری هم داره؛ در سالهای اواخر دهه 40 و اوایل دهه 1350، جمع قابل توجهی از دانشجویان ایرانی برای تحصیل رشته‌های مربوط به انرژی اتمی به دانشگاه‌های مطرح جهان در کشورهای قدرتمند غربی از جمله آمریکا و فرانسه و آلمان و ... رفتند؛ در این میان دانشگاه مشهور MIT یکی از مهمترین این دانشگاه‌ها و علی اکبر صالحی یکی از آشناترین نام‌هاست. صالحی در سال 1356 دکترای خود در رشته مهندسی هسته‌ای رو از این موسسه فناوری ماساچوست دریافت کرد.

      ایران برنامه‌های بلندپروازانه‌ای در حوزه اتمی تدارک دیده؛ در بلوک غربه و گفته می‌شه در سیاست دو ستونه یا سیاست دوقلوی کیسینجر- در کنار عربستان به عنوان ستون دیگه- ژاندارم غرب در منطقه غرب آسیا به حساب میاد؛ بنابراین غیر از سلاح هسته‌ای، چیزهای زیادی –البته در ازای پول نفت وهمراهی های راهبردی و عدم خروج از موقعیت حفاظت از منافع بلوک غرب- در اختیارش قرار داده می‌شه؛ حجم پروژه‌هایی که ایران اون زمان دنبال می‌کنه وغرب ظاهراً هم مشکلی باهاش نداره،تعجب آوره! ایران برای رسیدن به ظرفیت تولید 23 هزار مگاوات برق از انرژی اتمی تا سه دهه آینده برنامه‌ریزی می‌کنه و ساخت حدود 23 نیروگاه هسته‌ای در دستور کار قرار می‌گیره.

      برا درک بهتر این رقم میشه اینطور محاسبه یا مقایسه کرد؛ در حال حاضر ایران بالای 85 هزار مگاوات برق تولید میکنه که عمده‌ی اونها از طریق نیروگاه های حرارتی یا آبی انجام میشه؛ وقتی میگیم 23 هزار مگاوات، یعنی با جمعیت فعلی و گسترش فعلی شهرها، حدود یک سوم تولید برق فعلی. در یه مقایسه دیگه، مسئولان چند وقت پیش اعلام کردن که مصرف برق تهران در اوج ساعات مصرف، به چیزی حدود 4800 مگاوات میرسه؛ یعنی اگر ایران 23 هزار مگاوات برق هسته ای تولید کنه، دست کم 5 شهر مثل تهران رو میتونه با این نیروگاه ها روشن نگه داره.

      پهلوی پا رو فراتر می‌گذاره؛ در مصاحبه‌ای با نیویورک تایمز سال 1354 حتی احتمال رفتن به سمت بمب هسته‌ای رو منتفی قلمداد نمی‌‌کنه؛ می‌گه: "من واقعاً‌به فکر تسلیحات اتمی نیستم. امّا اگر 20 یا 30 کشور مسخره کوچک سلاح اتمی بسازند، آنوقت ممکن است مجبور شوم که در سیاست‌های خودم تجدید نظر کنم. حتی لیبی هم از تلاش برای ساخت سلاح‌های اتمی صحبت می‌کند، خدا می‌داند که چه قصدی دارد!"

      یکسال پیشتر یعنی در سال 1353، آزمایش هسته‌ای هند همه رو در دنیا غافلگیر کرده؛ بر همین اساس و البته با توجه به برخی اظهارات شخص اول مملکت، آمریکا کمی در همکاری با ایران محتاط‌تر می‌شه؛ با این حال ممانعت خاصی در برابر همکاری‌های دیگه ایجاد نمی‌کنه.

      ایران در این میان غیر از آمریکا به سراغ آلمانی‌ها و فرانسوی‌ها هم می‌ره؛ تیرماه 1353 قرارداد خرید 5 رآکتور هسته‌ای 1000 مگاواتی به ارزش 1.1 میلیارد دلار با فرانسوی‌ها نهایی می‌شه. و بعداً یکی از مهمترین و نمادین‌ترین قراردادهای هسته‌ای ایران نیز به امضا می‌رسه: ایران در سال 1354، با یکی از شرکت‌های وابسته به زیمنس آلمان، یعنی شرکت کرافت‌وِرک یونیون (Kraftwerk Union)، قرارداد ساخت 2 رآکتور 1200 مگاواتی هسته‌ای در بوشهر رو امضا می‌کنه.

      غیر از اون، در همین سالها  سر ساخت 4 نیروگاه توسط آلمانی‌ها در بوشهر و 2 رآکتور 900 مگاواتی در دارخوین اهواز توسط شرکت فراماتوم(Framatome) فرانسه جمع‌بندی نهایی صورت می‌گیره.

      داشتن رآکتور برای تولید انرژی و مصارف صلح‌آمیز دیگه در انرژی هسته‌ای بسیار مهمه، امّا این نیروگاه‌ها عملاً بدون سوخت، بی‌کاربردند. در اکثریت قریب به اتفاق این قراردادها آلمانی‌ها و فرانسوی‌ها وعده می‌دن که سوخت رو هم برای 10 سال تامین خواهند کرد. امّا ایران به فکر دستیابی با ضمانتی به سوخت هسته‌ای هست؛. اکبر اعتماد هم این احتمال رو می‌ده که ممکنه روزی کشور سر دریافت سوخت هسته‌ای دچار مشکل بشه

       بر اینساس ایران در همون سالها در کنسرسیوم سوخت هسته‌ای یورودیف(Eurodif)  به عنوان یکی از سهامداران، سرمایه‌گذاری می‌کنه و 10 درصد از سهام اون خریداری می‌شه؛ به این معنا که 10 درصد از تولیدات سوخت این کنسرسیوم نیز از آن ایران خواهد بود. کنسرسیوم به حالتی گفته میشه که چند کشور یا شرکت با سهم‌های مشخصی در یک پروژه معین سرمایه گذاری می کنن. در این کنسرسیوم هم گفته میشه ایران حدود 1 میلیارد دلار سرمایه‌ گذاری کرد. به رقم فعلی، معادل 30 هزار میلیارد تومن.

      یه جمع بندی نشون می ده تا زمان وقوع انقلاب یعنی سال 57، پروژه‌های مختلفی در حوزه هسته‌ای شکل می‌گیره؛ رآکتور اول نیروگاه بوشهر، 85 درصد تکمیل می‌شه و رآکتور دوم هم 15 درصد به پیش رفته.

      همزمان با فضای ملتهب سال آخر منجر به پیروزی انقلاب ، تحصن‌هایی در بخش‌های مربوط به هسته‌ای و حتی نیروگاه بوشهر هم انجام میشه و بسیاری از مسئولان هسته‌ای، از جمله اکبر اعتماد از ایران نقل مکان می‌کنن. بعد از پیروزی انقلاب، به دلیل نوع حکمرانی، برخی حتی به فناوری هسته‌ای هم ظنین می‌شن. میزان بی‌اعتمادی به پهلوی و انزجار از رژیم در سطح افکارعمومی و نخبگان به قدری بالاست که 400 نفر از دانشجویان ایرانی هسته‌ای در دانشگاه‌های آلمان در فرانسه با امام دیدار می کنن و حتی نسبت به مفید بودنِ این دانش اعلام تردید می‌کنند!؛ امام می‌گه این دانشجویان چنین مطرح کردن که اولاً غربیها اون مباحث بنیادی و پایه‌ای هسته‌ای رو به اونها آموزش نمیدن و ثانیاً همین دانشمندان هم تردید دارن که آیا این برنامه هسته‌ای برای افاده در حق همین ملت و به صورت مستقل پیگیری میشه یا داستان دیگری در میون هست؟

      کشورهایی که تا پیش از سال 57، قراردادهایی رو با ایران امضا کرده بودن ، حالا در برابر حکومت جدید یا قراردادها رو لغو کردن و یا با ایجاد تعلل و وقفه های عجیب و غریب، عملاً پیشبرد کار رو به بن بست کشوندن.

      فرانسه اولین کشوریه که قراردادهاش با ایران لغو میشه و آلمان هم که بنا بود به سرعت نیروگاه بوشهر رو تکمیل کنه، موضوع رو معلق و پس از چندین سال به بهانه‌هایی مثل جنگ ایران و عراق ، مسئله رو منتفی اعلام میکنه.  کنسرسیوم یورودیف هم رسماً از انجام تعهداتش به ایران سرباز می‌زنه و به رغم دریافت دستمزدهای کلان هرگز سوختی به ایران تحویل داده نمیشه

      شبهات در ایران انقلابی راجع به اصل فناوری هسته‌ای ، با فاصله کوتاهی پس از حصول انقلاب تا حد قابل توجهی مرتفع میشه؛ حکومت جدید ایران به این جمع‌بندی می‌رسه که باید از این فناوری استفاده کرد. سال 1360 رضا امراللهی سرپرست سازمان می شود. آقای امراللهی در دوره ریاست اکبر اعتماد از مدیران داخلی سازمان انرژی اتمی و از دانشجویان تحصیلکرده در فرانسه و آمریکا بود.در این دوره، تلاش شد صنعت هسته‌ای دوباره به حرکت بیفته

      مسئولان ایرانی حتی به مرور و بخصوص در اواسط دهه شصت برای بازگرداندن آقای اکبر اعتماد به ایران تلاش کردند.

      سالهای پس از انقلاب، حداقل تا اوایل دهه 80، عملاً دوران کش و قوسهای بسیار بین ایران و غرب و شرق برای پیشبرد برنامه‌ هسته‌ایه؛ آمریکایی‌ها عملاً نه تنها به طور کل صحنه هسته‌ای در ایران رو ترک کردن، بلکه ممانعتها و مخالفتهای مهمی علیه کشورهای دیگه‌ای که با ایران در این حوزه همکاری می کنند هم اعمال می‌کنن؛ ایران ناچار پس از ناامیدی کامل از شرکای غربی، به سمت شرق رویگردان میشه . چین اولین انتخاب دولته ایرانه؛ چینی که دوران رشد سریع خود رو پشت سر می ذاره و به نظرم میاد به زودی یکی از قدرتهای دنیا خواهد شد. ‌ چینی‌ها ابتدا قول و قرارهایی با ایران گذاشتن، اما با فشار آمریکا تا حد زیادی از وعده هاشون عقب نشستن. همزمان مسئولان ایرانی هم به این نتیجه رسیده بودن که چین اون پیشرفت لازم رو در فناوری هسته‌ای از جمله ساخت نیروگاه تجربه نکرده؛ نهایتاً ایران سرقوت روسها رفت که نخستین نیروگاه اتمی رو در دنیا به نام خودشون ثبت کرده بودن؛ با سفرهایی که میان مقامات ایران و روس شکل گرفت، نهایتاً قرارداد همکاری ایران و روسیه در موضوع هسته‌ای  سال 71 امضا میشه و در دی ماه 1373 برای تکمیل فاز یک بوشهر به نتیجه می رسن. بنا بود که ظرف چند سال بوشهر تکمیل و برق اون به مدار تزریق بشه؛ امّا سالهای بعد از 76 و بویژه از ابتدای دهه 80، موضوع هسته‌ای ایران وارد چرخه ای شد که حافظه جمعی ما ، در بهترین حالت بیش از هر مبدأ دیگری، از این زمان با مسئله آشناتره. در قسمت بعدی پیرامون این برهه بیشتر صحبت خواهیم کرد؛ درباره‌ی اینکه اساساً پرونده هسته‌ای ایران چطور تبدیل به یک مسئله جهانی شد...

      ادامه

  • عکس‌ها
  • ویدئو‌ها
  • موسیقی