- دانلود فایل صوتی
-
متن قسمت
-
روزها در راه ـ تقدیم نامه ـ دکتر پرویز ناتل خانلری و استاد مرتضا مطهری
سلام به دوستان
شما شنونده صدای من از پادپخش روزها در راه هستید. روزها در راه را که شروع کردم این ایده در سرم بود که هر شماره را به یکی از بزرگان فرهنگ کشور که بر شکلگیری بنیان اندیشههای من و هم نسلانم موثر بودند، پیشکش کنم. راسیتش نخستین فردی هم که در ذهنم بود آقای دکتر محمدجعفر محجوب بودن، که همین عبارت سلام به دوستان که در دیباچه هر قسمت از زبانم میشنوید یادگار درسگفتارهای ایشان است.
رفته رفته که پیش اومدیم تقدیم نامهها که پایان بخش هر شماره روزها در راه بود فربهتر شد و شکل و شمائل خودش را شادابتر پیدا کرد و در واکنشهایی که از شنوندگانم گرفتم بیشتر مورد توجه قرار گرفت و این درخواست خرد خرد قوت گرفت که این ها را جداجدا هم منتشر کنیم.
حالیا شما صدای مرا به این مقصود میشنوید. اکنون تقدیم نامه شماره پانزدهم که در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ منتشر شده پیشکش به مقام معلمی آقای پرویز ناتل خانلری و آقای مرتضا مطهری
این شماره که در روزهای گرامی داشت مقام آموزگار به گوش شما می رسه رو به دو آموزگار و دو معلم بزرگوار که به حسب ظاهر هیچ گونه شباهتی به هم ندارند؛ یکی مکلا در دوره پهلوی و دیگری معمم که پس از انقلاب اسلامی در قامت معلمی خوش درخشیدند و به شکلی غریب در جاهایی از عمر خود ضمن حفظ فاصله اما با اعزار بهم پیوند میخورند و قدر کرده های یکدیگر را می دانستند پیشکش میکنم ... دکتر پرویز ناتل خانلری و آیت الله مرتضا مطهری
خانلری در سال 41 وزیر فرهنگ شد. همکاری با حکومت در اون سال ها از سوی جوانان و روشنفکران و کسانی که سر ستیز با اوضاعِ پس از مصدق داشتند؛ مطرود بود و اون رو خلاف مصلحت واقعی ایران می دانستند و طبعن طعنه هایی به خانلری می زدند
خانلری تیزهوش در سرمقاله ای که از سنخ دیگر سرمقاله های سخن نبود و به دوستان جوانم نام داشت در خرداد 1334 نوشت
تهنیتی که به من می گویید تهمتی به من است، تهمت آن که این شغل را از معلمی برتر شمرده و ان را برای خود شان و مقامی دانسته ام
درین مقام سپاه دانش را به وجود آورد. متون کتاب درسی را یکسان و یکنواخت کرد. مسئولیت اداره سازمان مبارزه با بی سوادی رو پذیرفت. دو کتاب درسی خوب تاریخ ایران پیش و پس از اسلام برای مدارس نوشت. دستور زبان فارسی تازه ای تالیف کرد که تدریس آن آموزش دستور را آسان و دستیاب تر ساخت. دوران وزارت او چندان نپائید، چه سیاست بر یک روال و استوار و اعتمادپذیر نیست.
شایستگی و بایستگی خانلری به نیروی مدیریت مستقیم او در کارهای ادبی و فرهنگی و پژوهشی بستگی داشت. شاید خودش هم دریافته بود که باید جوهر دانایی رو در زمینه اصلی بینش خودش به کار ببنده. پس موفق شد بنیاد فرهنگ ایران که بی تردید مفید و آوازه مند برای پیشرفت فرهنگ به ویژه در رشته متون فارسی و نشر پژوهشهای ایرانی بود در سال 1334 تاسیس کند. تا سال 57 و دستگیری ش هم چنان آنجا را به شایستگی اداره کرد و بیش از 300 مجلد کتاب در یازده مجموعه منتشر ساخت. ضمنن پژوهشکده ای برای تربیت محقق تاسیس کرد که در اون به طور محض مباحث رشته های ایرانشناسی، در مرتبه تخصصی، تدریس می شد.
کوشش های بسیار موثری برای گسترش زبان فارسی در افغانستان و پاکستان و هندوستان و سرزمین های عرب زبان مخصوصن مصر آغاز کرد. گام استواری در بیرون کشی و تاریخ گذاری واژه های زبان فارسی از میان متون کهن برای تالیف فرهنگ تاریخی برداشت و جلد اول آن کتاب گرانسنگ ماندگار را منتشر کرد. در همین دوره اداره امور فرهنگستان ادب و هنر را پذیرفت و به تاسیس انجمن تاریخ و انجمن موسیقی که از شعب آن بود اقدام کرد عباس زریاب را به ریاست انجمن تاریخ برگزید و دکتر مهدی برکشلی را به ریاست انجمن موسیقی.
کارکنان بنیاد فرهنگ نقل کرده اند که روزی آخوندی به دفتر خانلری آمد و پس از ساعتی خانلری با اکرام و اعزاز فراوان او را تا دم اسانسور تشکر کنان مشایعت کرد. چنین رفتاری از خانلری چنان استبعداد داشت که پرسیده بودند این شیخ که بود و چرا این همه حلواحلوایش کردی گفته بود این آخوند جان مرا نجات داد. گویا بنا بوده کتابی از نویسنده ای یهودی در نقد پیامبر به ترجمه ملازادهای دانشمند توسط بنیاد فرهنگ منتشر شود که مرتضای مطهری ضمن استدلال های علمی خانلری را از عواقب انتشار آن آگاه و نسبت به پیامدهایش زنهار می دهد. سال ها بعد وقتی انقلاب تمام مدیران کشوری پس از سال 42 را به محاکمه می کشد زندان روزی خانلری هم می شود و تمام داشته هایش مصادره می شود. این بار هم استاد مطهری پا پیش می گذارد و ضمن برشمردن تلاش ها و یادگارهای ارزشمند فرهنگی خانلری به انقلابیون تفهیم می کند که جای استاد و آموزگار در زندان نیست و آزادی خانلری را محقق می کند. تلاش های بعدی او با شهادت گلگونش ناتمام ماند.
اما مطهری دانشمندی حکمت شناس بود و در تاریخ اسلام و فلسفه اسلامی از اساتید مبرزی بود که پس از طرد از حوزه های علمیه ناچار راهی تهران شد و هم در دانشکده الهیات دانشگاه تهران و هم در مجامع ملی و مذهبی به افاده ی علم اشتغال پیدا کرد. او استادی پرکار و با پشتکار بود که به همت او مجموعه اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی تحریر و نشر شد و درزمان خودش باعث شد باب تازه ای در مباحثات فلسفی واجتماعی حوزه های علمی پیش کشیده شود. شناخت افکار مطهری به شناخت آثارش و نه گفته های دیگران وابسته است بسا که در سال های پس از شهادتش، آثارش یگانه مرجع استوار و مطمئن برای شناخت اسلام ناب بوده. در 12 اردیبهشت 58 مطهری به تیر غم آفرینی از جهان فانی به سرای باقی شتافت و دوستان و ارادت مندانش از فیض معرفت ودانش او محروم شدند و به ماتم نشستند.
همین جا تا سخن به پایان نرسیده باید توضیح بدهم که تقدیمنامهی روزها در راه بر پایه نوشتهها و مصاحبهها و تکنگاریهایی که از استادان یا در ستایش استادان نوشته شده و یا حاصل موانست خودم با برخی از آن با بزرگواران یا فرزندگانشان بوده. همینطور یادداشتهای روانشاد ایرج افشار در کتاب نادره کاران، یا نوشتههای دوستم میلاد عظیمی در کانال تلگرامی نور سیاه و مواردی از این دست.
برای هر نمره معمولا ابتدا آن چه از اون فرد در ذهن دارم رو مینویسم بعد گشتی لابهلای اوراق میزنم و مطالبی جمع میکنم و با جابجا کردن و پس و پیش کردن مطالب گردآمده صورت مطلوب روزها در راه را از دل آن برمیسازم.
خوشحالم که دوستانی مثل شما همراهم هستید
ادامه
-
-
عکسها
-
-
ویدئوها
-
موسیقی