- دانلود فایل صوتی
-
متن قسمت
-
روزها در راه ـ تقدیم نامه ـ ابوالحسن نجفی
سلام به دوستان
شما شنونده صدای من از پادپخش روزها در راه هستید. روزها در راه را که شروع کردم این ایده در سرم بود که هر شماره را به یکی از بزرگان فرهنگ کشور که بر شکلگیری بنیان اندیشههای من و هم نسلانم موثر بودند، پیشکش کنم. راسیتش نخستین فردی هم که در ذهنم بود آقای دکتر محمدجعفر محجوب بودن، که همین عبارت سلام به دوستان که در دیباچه هر قسمت از زبانم میشنوید یادگار درسگفتارهای ایشان است.
رفته رفته که پیش اومدیم تقدیم نامهها که پایان بخش هر شماره روزها در راه بود فربهتر شد و شکل و شمائل خودش را شادابتر پیدا کرد و در واکنشهایی که از شنوندگانم گرفتم بیشتر مورد توجه قرار گرفت و این درخواست خرد خرد قوت گرفت که این ها را جداجدا هم منتشر کنیم.
حالیا شما صدای مرا به این مقصود میشنوید. اکنون تقدیم نامه شماره بیست و یک که در تاریخ ۱۸ تیر ۱۴۰۰ منتشر شده پیشکش به آقای ابوالحسن نجفی
این شماره رو به ادیب و مترجم نامدار استاد ابوالحسن نجفی پیشکش می کنم نجفی در انتخاب آثار برای ترجمه، توجه خاصی به زمانه و نیازهای فضای ادبی- روشنفکری داشت. در فضای سیاسی- انقلابی سال های پیش از انقلاب دست به ترجمه «ادبیات چیست» ژان پل سارتر زد. کمی که پیش تر آمد با پرندگان می روند در پرو می میرند و آن داستان خاص خطی در جامعه نشان داد که بعدها همان شدو دیگر مجال انتشار نیافت. برگردان های روان نجفی در کنار درست نویسی و وفاداری به متن اصلی، زبانزد همگان بود. شامهی او در در کشف استعدادهای ادبی موجب شدطی ۵۰ سال فعالیت خود، انتشارات نیل را به جایگاه قابل توجهی برساند و آثاری دست اول به دست مشتاقان کتاب برسد. سپس تر پسِ بازگشت از فرانسه در همراهی با جنگ ادبی اصفهان تاثیری بسزا بر داستان نویسی بهرام صادقی و هوشنگ گلشیری بگذارد. در فرانکلین دانشگاه تهران و پس از انقلاب در مرکز نشردانشگاهی و فرهنگستان زبان و ادب فارسی همین نقشآفرینی درخشان را ادامه داد و توانست به رغم مزاحمت های مکرر طبل های بلندبانگ در باطن هیچ کار درخشان خود را پیش ببرد و منشا اثر مثبت باشد. نجفی هر چند با شرایط جدید همسو نبود اما از ایران نرفت ماند و با متانت در کار تدوین و نوشتن چند فرهنگ مهم سنگ بنای استواری به جا گذاشت و فرهنگ فارسی عامیانه را که حاصل عمرش بود به دست خواستاران رساند که شامل لغات، ترکیبات و تعبیرات زبان عامیانه و روزمره متداول مردم تهران بود و برنده جایزه کتاب سال 1381 خورشیدی شد. از یاوران و مترجمان دانشنامه فرهنگ آثار بود که به خواستاری نشر سروش طی سال ها سرمایهگذاری ساخته و پرداخته شد.
غلط ننویسیم او هر چند با گونه ی نگاه او از منظر زبان شناسانه هم نظر باشیم یا نه گامی بلند و بسزا بود و پس از 1366 معیاری جدی برای سنجش درستی نزد اهل سخن بود و هست. جدا از ویرایش، مقاله و شعر و داستان هایی که تالیف و ترجمه کرد در زمینه عروض دستاوردهایی داشت و یک تنه تلاش می کرد همگان را ترغیب کند فکری برای فقدان نظریه مسائل زبان فارسی از جمله ترجمه، عروض، ویرایش، ادبیات تطبیقی، زبان شناسی، ادبیات نمایشی، زبان معیار، رمان فارسی و مسائلی از این دست بکنند.
او بی شک به دلیل آثار و ترجمه های روانش، حق بزرگی بر ادب امروز ایران و زبان فارسی دارد. با آن که تلاش می کرد، نمونه ای از «فارسی معیار» ارایه دهد اما به خوبی می دانست که هر نویسنده ای لحن و نثر مختص خود را دارد و نمی شود ادبیات را در قالبی بسته به عنوان «زبان معیار» غل و زنجیر کرد. پس هنگام ترجمۀ آثار نویسندگان مختلف، نثرهای متفاوتی از زبان فارسی را بر می گزید که در همۀ آن ها امرِ مشترک تلاش برای «درست نوشتن» بود.
همین جا تا سخن به پایان نرسیده باید توضیح بدهم که تقدیمنامهی روزها در راه بر پایه نوشتهها و مصاحبهها و تکنگاریهایی که از استادان یا در ستایش استادان نوشته شده و یا حاصل موانست خودم با برخی از آن با بزرگواران یا فرزندگانشان بوده. همینطور یادداشتهای روانشاد ایرج افشار در کتاب نادره کاران، یا نوشتههای دوستم میلاد عظیمی در کانال تلگرامی نور سیاه و مواردی از این دست.
برای هر نمره معمولا ابتدا آن چه از اون فرد در ذهن دارم رو مینویسم بعد گشتی لابهلای اوراق میزنم و مطالبی جمع میکنم و با جابجا کردن و پس و پیش کردن مطالب گردآمده صورت مطلوب روزها در راه را از دل آن برمیسازم.
خوشحالم که دوستانی مثل شما همراهم هستید
ادامه
-
-
عکسها
-
-
ویدئوها
-
موسیقی