- دانلود فایل صوتی
-
متن قسمت
-
روزها در راه ـ تقدیم نامه ـ فرامرز پایور
سلام به دوستان
شما شنونده صدای من از پادپخش روزها در راه هستید. روزها در راه را که شروع کردم این ایده در سرم بود که هر شماره را به یکی از بزرگان فرهنگ کشور که بر شکلگیری بنیان اندیشههای من و هم نسلانم موثر بودند، پیشکش کنم. راسیتش نخستین فردی هم که در ذهنم بود آقای دکتر محمدجعفر محجوب بودن، که همین عبارت سلام به دوستان که در دیباچه هر قسمت از زبانم میشنوید یادگار درسگفتارهای ایشان است.
رفته رفته که پیش اومدیم تقدیم نامهها که پایان بخش هر شماره روزها در راه بود فربهتر شد و شکل و شمائل خودش را شادابتر پیدا کرد و در واکنشهایی که از شنوندگانم گرفتم بیشتر مورد توجه قرار گرفت و این درخواست خرد خرد قوت گرفت که این ها را جداجدا هم منتشر کنیم.
حالیا شما صدای مرا به این مقصود میشنوید. اکنون تقدیم نامه شماره بیست و هفت که در تاریخ ۳۰ مهر ۱۴۰۰ منتشر شده پیشکش به آقای فرامرز پایور
این شماره را به آموزگار خستگی ناپذیر، ردیف دان صاحب فن ، آهنگساز و نوازنده چیرهدست و پرتلاش موسیقی ایرانی، استاد فرامرز پایور پیشکش میکنم. فرامرز پایور از هفده سالگی به آموختن ساز سنتور نزد استاد ابوالحسن صبا رو آورد. همت و پیگیری و پایمردی در مسیر آموختن موسیقی دو نور چشم صبا یعنی حسن کسایی و فرامرز پایور رو به جایگاه ویژهای رساند. پایور از همون ابتدا همه چیز رو برای آموختن و آموزاندن فرا گرفت و مجدانه آموخته هاش رو ثبت می کرد. چنان که خیلی زود به عضویت ارکستر صبا در آمد و بعد هم به اجرای برنامه در رادیو به همراه استادش ابوالحسن خان صبا پرداخت. دوستان نزدیک پایور نقل می کنند که حتا در مهمانی ها هم مضرابش رو کنار نمی گذاشت و حین بحث کردن هم روی زانوانش به تمرین مضراب می پرداخت و از این جهت هم بی اندازه به استادِ استادش صبا، یعنی کلنل علینقی وزیری شباهت داشت.
پس از درگذشت صبا، ضمن مصاحبت و معاشرت با استادان موسیقی، به گردآوری میراث موسیقی دستگاهی ایران كه تا آن زمان سینه به سینه حفظ شده بود کمر همت بست و با وسواس مثال زدنیش اون ها رو به نت درآورد.
سال 1341 پایور برای تحصیل در رشته زبان انگلیسی به دانشگاه کمبریج انگلستان رفت و اون جا هم از موسیقی غافل نشد و اجراهای پرشماری در اروپا برای معرفی و ترویج موسیقی ایرانی انجام داد.
پس از بازگشت از انگلستان، گروه سازهای ملی رو ذیل وزارت فرهنگ و هنر اون زمان تشکیل داد و اجراهای پرشماری در تالار رودکی، جشن هنر شیراز و طوس و مراسم یادبود های اساتید موسیقی به روی صحنه برد. مجموعه تلاشهای پایور تا آنجا رسید که برخی او را پدر گروهنوازی ایرانی لقب دادند.
تنوع کارهای پایور نشان از گستردگی دانش و وسعت نظر و شناخت عمیق او از موسیقی ایرانی داره. در میان آثاری که پایور نوشته، از گروههای سه نفره تا پنجاه نفره دیده میشه و تنوع سازهای مورد استفاده را نیز باید در نظر گرفت. پایور هم از سازهای ایرانی برای کارهایش بهره میگرفت و هم سازهای غربی رو با موسیقی خودش به درستی همراه می کرد.
شاید بشه فعالیت های پرشمار پایور رو در چند دوره دسته بندی کرد:
ابتدا در محضر صبا که کارهاش جملگی رنگ و بوی مکتب وزیری رو داره برای مثال میشه قطعه پوپک رو که در آواز دشتی ساخته شده یه نمونه خوب از آهنگسازی اون دوره دونست از اون دوره آلبوم هایی چون رنگِ شهرآشوب و زرده ملیجه به میراث مونده
مرحله بعدی گروه نوازی های پایور هست که میشه به سه نوازی در ماهور و سه گاه یا چهارگاه و شور اشاره کرد که اگه اشتباه نکنم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در اون سال ها منتشرش می کنه
مرحله بعد تشکیل گروه سازهای ملی ذیل وزارت فرهنگ و هنر هست که اوج شور و پایمردی پایور در اون دوره باعث میشه آثار گذشتگان با تنظیم و ذائقه پایور با عطر و تمبر نویی به گوش مشتاقان موسیقی ایرانی برسه که آلبوم های آثار درویش خان، گروه نوازی در دستگاه شور و ماهور و آلبوم قطعاتی از استادان قدیم محصول اون دوره است و آلبوم هفت پیکر که براساس منظومه هفت پیکر حکیم نظامی گنجوی برای رقص های هندی عربی یونانی چینی خوارزم و ایرانی و اسلاو و تاتار و رقص دسته جمعی بر اساس موسیقی ردیف ساخته شده به نظر من گل سرسبد اون دوره محسوب می شه بخش دوم آلبوم هم مجموعه ای از رنگ های سنتی هست که با دقت جواهرشناسانه پایور جمع آوری شده و مثل ساعت سازی با ظرافت تمام کنار هم نشسته و من شنیدنش به همه دوستان توصیه می کنم.
مرحله دیگر تک نوازی های استاد هست که دو آلبوم خیره کننده دستگاه همایون و نوا رست پنجگاه هر شنونده ای رو حین شنیدنش میخکوب می کنه
آثار قلمی استاد مرحله بعدی هست که در تمام سالها مورد اهتمام پایور بوده و مشتاقان فراگیری موسیقی ناگزیرند همواره از اون آبشخور خودشون رو سیراب کنند
آهنگسازی ها و گروه نوازی های استاد جنبه های عمومی تری هم داشته میشه به آلبوم های انتظار دل و خلوت گزیده و ساز قصه گو و راز دل و گلبانگ شجریان اشاره کرد که یحتمل اغلب علاقه مندان موسیقی ایرانی اون ها رو شنیدند
دلم نمیاد شرح شوق خودم رو نسبت به استاد فرامرز پایور بدون اشاره به شب نیشابور به پایان ببرم شب نیشابور شرح هشت رباعی خیام هست که ماجرای صبح تا شام انسان رو روایت می کنه رباعی ها رو سایه انتخاب می کنه و پایور در اواز ابوعطا براش موسیقی می سازه و شب 16 تیر 1355 در دومین جشن هنر توس با صدای محمدرضا شجریان اونو بر مزار خیام اجرا می کنند ماجرا از
آمد سحری ندا زمیخانه ما
کای رند خراباتی دیوانه ی ما
برخیز که پر کنیم پیمانه زمی
زان پیش که پر کنند پیمانه ما
در درآمد اول ابوعطا شروع میشه
به حجاز و عشاق و خسرووشیرین می ره و نهایتن در شامگاهِ
از من رمقی به سعی ساقی مانده ست
از صحبت خلق بی وفاقی مانده است
از باده ی دوشین قدحی بیش نماند
از عمر ندانم که چه باقی مانده ست
اون شب با شکوه به پایان می رسه و بعدها سایه اون رو در برنامه گلهای رادیو در گل های تازه 182 به همین نام شب نیشابور منتشرش می کنه
همین جا تا سخن به پایان نرسیده باید توضیح بدهم که تقدیمنامهی روزها در راه بر پایه نوشتهها و مصاحبهها و تکنگاریهایی که از استادان یا در ستایش استادان نوشته شده و یا حاصل موانست خودم با برخی از آن با بزرگواران یا فرزندگانشان بوده. همینطور یادداشتهای روانشاد ایرج افشار در کتاب نادره کاران، یا نوشتههای دوستم میلاد عظیمی در کانال تلگرامی نور سیاه و مواردی از این دست.
برای هر نمره معمولا ابتدا آن چه از اون فرد در ذهن دارم رو مینویسم بعد گشتی لابهلای اوراق میزنم و مطالبی جمع میکنم و با جابجا کردن و پس و پیش کردن مطالب گردآمده صورت مطلوب روزها در راه را از دل آن برمیسازم.
خوشحالم که دوستانی مثل شما همراهم هستید
ادامه
-
-
عکسها
-
-
ویدئوها
-
موسیقی